فعلا این جوریه!

واقعیت اینه که مدت هاست وضع کار و کاسبی ما شدیدا کساده. نه خودم پرونده جدید گرفتم نه از دفتر بهم پرونده دادن! یعنی از اواخر تیر ماه که آقای وکیل یه پرونده طلاق توافقی بهم داد و اونم بعد دو روز وقت گذاشتن و ثبت دادخواست و ارجاع به شعبه طرفین از طلاق منصرف شدن, دیگه از کار جدید خبری نبوده! پرونده های قبلی هم یا به سرانجام رسیدن یا افتادن تو رکود! کار پرونده پسرعمه ام تموم شد و چک دیه شو از دادگاه گرفت. کار پرونده ارثیه کشیده به اداره ثبت و حالا حالاها از اون جا در نمیاد! دو تا پرونده خانوادگی هم دارم که رفتن برای تجدید نظر و یه دو سه ماهی اون جا مهمونن!

در نتیجه بنده در حال حاضر عملا بی کارم! این به کنار, مساله جالب اینه که بر خلاف قبل  از این بی کاری ناراحت نیستم که هیچ, یه جورایی هم خوشحالم و احساس آرامش می کنم که مجبور نیستم وقتمو تو دادگاه ها بگذرونم و با هزار جور آدم سر و کله بزنم! از این که می تونم شب تا هر وقت خواستم بیدار بمونم و صبح تا هر وقت خواستم بخوابم! با خیال راحت کتاب بخونم, فیلم ببینیم, وبگردی کنم, مهمونی برم و ...!!!

تا اون جایی که یادم میاد همیشه برام خیلی مهم بوده که شغلی داشته باشم و درآمدی و بتونم مستقل باشم. اصلا انگیزه اصلی رفتنم به دانشگاه همین بود! بعد هم که پدر خودمو درآوردم تا این پروانه وکالت کوفتی رو گرفتم! (می گم کوفتی چون هزینه ای که ماه پیش برای تمدید سالانه اش متحمل شدم از درآمد کل امسالم بیشتر بود و تماما از جیب همسر گرامی پرداخته شد!!!) تمام مدتی هم که کار پیدا نکرده بودم یا به خاطر گل پسر سر کار نمی رفتم این فکر مسخره و عذاب دهنده باهام بود که از دنیا عقب افتادم و آدم موفقی نیستم و از این دست چرندیات!!! وقتی پیش آقای وکیل مشغول به کار شدم و قرارداد بستم پر از شور و هیجان بودم و کلی حال می کردم برای خودم! واقعا هم با علاقه و جدیت کار می کردم و با وجود اون همه کارای ریز و درشتی که آقای وکیل رو سرم می ریخت خستگی حالیم نمی شد! ولی حالا بعد یه مدت کار فشرده که درآمد چندان به دردبخوری هم نداشت, این خونه نشینی خیلی بهم مزه داده! فکر می کنم خیلی ملنگ بودم که این همه به خاطر کار خودمو اذیت کردم! شایدم اون دوره کار سخت عطشم رو خوابونده و بهم فهمونده تو دنیای کار خبر خیلی خاصی هم نیست و چیزی رو از دست نمی دم با خونه نشینی, اینه که الان خوش خوشانمه! مهم تر از همه این که قبول کردم قرار نیست همه چی تو زندگی مطابق میل آدم باشه. من الان خیلی چیزای خوب تو زندگیم دارم ولی از وضعیت کاریم راضی نیستم. خوب نباشم! به هر حال همیشه یه چیزایی برای نارضایتی هست!




اینا به این معنی نیست که دیگه کارو دوست نداشته باشم و نخوام کار کنم ولی دیگه دلم نمی خواد بیگاری کنم. اگه قرار باشه وقت و اعصابمو برای کاری بذارم باید ما به ازای مادی به دردبخوری برام داشته وگرنه ترجیح می دم بی خیالش بشم! البته واقعیت اینه که فعلا با توجه به اوضاع اقتصادی کنونی و ممنوعیت فعالیت تبلیغی برای وکالت و از همه مهم تر قوانین جدید در رابطه با حکم جلب, کلا کار و بار وکلا کساد شده و خیلی از وکیلای با سابقه تر از من که دفتر و دستک و برو بیایی داشتن برای خودشون فعلا دارن سماق می مکن, من که جای خود دارم! یه مدته دارم به این فکر می کنم که اگه وکیل یه شرکتی بشم و کارای حقوقیشونو پی گیری کنم خیلی بهتره تا پرونده های مختلف داشته باشم و با موکل های جور واجور درگیر باشم. اما اگه شما دنبال هم چین کاری گشتین و پیگیریش هستین, منم هستم!!!

نظرات 44 + ارسال نظر
پرتو چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 04:46 ب.ظ http://par2.blogsky.com/

تک تک حرفات رو درک می کنم... چون خودم همینجوریم اینقد مزه میده بشینی پای تلویزیون بدون هیچ فکری که اون کاره مونده یا این هنوز تموم نشده یا و.........


منم میخوام اجی

آره خیلی خوبه.
انشاالله به زودی قسمتت بشه!!!

قندک بانو چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 04:56 ب.ظ

عزیز دلم
منم با نظرت موافقم
انشالله که کارای خوب با پولای خوب هر چه زود تر گیرت میاد شیرینی هم باید به ما بدی

انشاالله.
تو هم که فقط فکر شیرینی هستی. کم تو این سفر آخری شیرینی خوردی؟؟؟!!!!

بولوت چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 05:05 ب.ظ

جمله ی اول رو که خودنم فک کردم اره دیگه. وقتی برای مهریه و نفقه و چک برگشتی حکم جلب نمیدن ملت واسه چی برن شکایت کنن و وکیل بگیرن!
به نظرم وکیل شرکت شدن به درد شما نمیخوره. تو این کارا باید یه سری کارا رو انجام داد که فکر نکنم به اصول اخلاقی تو بخوره.

آره دقیقا همینه!!!
اینم حرفیه! فعلا که دنبال کار نیستم!

آفاق چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 05:18 ب.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

یعنی گرفتن پروانه وکالت اونقدر خرج داره ؟

هر سال باید پروانه مون ر وتمدید کنیم که کلی هزینه داره. حق بیمه, حق عضویت کانون, تمبر قوه قضاییه!

ان شرلی چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 06:44 ب.ظ http://ansherly.persianblog.ir/

منم همین نظرو دارم گلی جون!ینی کار کردنو دوست دارم ولی نه تحت هر شرایطی!امیدوارم تو یه شرکت خوب استخدام بشی

ممنون!

فلفل چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 06:50 ب.ظ http://www.milapila.blogfa.com

به به چه خانم خوش فکر و مثبتی
اگه اون شرکت مذکور پیدا شد و حسابدار خواست منم هستم


باشه حتما!!!

مریمی چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 08:12 ب.ظ

نه نرسید کامنت‌ت

دوباره گذاشتم.پرشین قاط زده گویا!

هاچ زنبور عسل چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 08:47 ب.ظ http://shm88.blogfa.com

منم با نظرت موافقم
بهترین کار اونم برا زن یه کار یه که همراش آرامشم باشه

که کار من اصلا نداره!

من و دخملی چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

آره حست رو میفهمم دوستم..
ولی خوب باید قبول کرد که ذات انسان به راحتی زود خو میگیره..
البته من برعکس شما کارم با این که اولش اصلا انگیزه بهم نمیداد الان کلی بهم انرژی میده.. همین که سه چها رساعتی بیرون هستم و با یه عالمه فینگیل تقریبا اندازه بچه خودم سر و کله میزنم و فکر بدبختی های آوار شده نیستم برام از اون ۲۰۰ هزار تومن چندر غازی که میزارن کف دستم ارزشش بیشتره...
امیدوارم یه شرکت تپل استخدام بشی والا همیشه کار های پابت امنیت شغلیشون بیشتر بوده انگاری.. راستی اگر رفتی اون شرکته و احیانا مهندسی چیزی خواستن منم هستمااا

اون سرگرم بودن و حس مفید بودن خوبه ولی کار من خیلی دوندگی و اعصاب خردی داره با درامد کم اصلا نمیارزه!
خوب اول تو برو اون شرکته اگه خوب منو خبر کن!

بازیگوش پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 12:25 ق.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

منم بعد اون تجربه کذایی و سخت دیگه به هر کاری راضی نمیشم و به هر شرایطی خصوصن! واقن برا یه زن کار تمام وقت وحتناکه...حالا هرچقدم پول بدن...

میگما گلی رفتی تو شرکته منو یادت نره هاااااااااا

همینه دیگه. تا ادم خودش تجربه نکرده و سرش به سنگ نخورده فکر می کنه چه خبره تو دنیای کار!
عمرا!!!

بازیگوش پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 12:26 ق.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

راستی میبینم که لب تاپت درس شده نمایان شدی:دی

اوهوم! بالاخره. این برادران مهندس تونستن یه اقدام مثبتی انجام بدن!

بچه های دانشکده حقوق پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 01:46 ق.ظ http://en-qolt.blogsky.com

من که از همین اول کاری خیلی پایه ی تنبلی کردنم! خدا به خیر بگذرونه

از تو بعیده دختر جان! حالا یه کم بدو بدو کن بعد خسته بشو!!!

هلیا پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 03:47 ق.ظ http://000talagh000.blogfa.com

صمصام پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 01:33 ب.ظ http://samsamshiraz.blogfa.com

سلام واقعا بعضی وقتا انسان از شغلش خسته میشه مخصوصا اگه درآمدخوبی هم نداشته باشه یه وقتایی آدم نیاز داره وقت ها مختص به خودش باشه حق با شمات بیکاری بهتر از بیگاری کشیدن.شغل پر دردسر و پر زحمتی دارید.موفق باشید

سلام. همین طوره. من واقعا خسته شده بودم!

خانوم وکیل پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 01:35 ب.ظ http://khanooomvakil.persianblog.ir/

با این وضعیت کاری حق داری که اینطوری فکر کنی.منم باهات موافقم و تو این چند وقته انقدر فشار کاری زیاد بوده که دلم میخواد کلا یه چند وقتی برم سی خودم!!تازه اگه تو این یکی دو هفته اخیر دادخواست ثبت کرده باشی میبینی که چه اوضاعی درست کردن!!!هزینه تمدید پروانه رو که دیگه نگو!!!
این که گفتی بری وکیل یه شرکت بشی فکر خوبیه.دوست من اینکارو کرد و راضیه.اگه جایی سراغ گرفتن خبرت میکنم.

تو بهتر از هرکسی می فهمی من چی میگم همکار عزیز!
نه شکر خدا جدیدا دادخواست ثبت نکردم ولی نمی دونم چرا همه چی شده روز به روز بدتر از دیروز؟! مدام کاری می کنن که روند ثبت دادخواست طولانی تر و پر دردسر تر بشه!!!
هزینه تمدید پروانه خیلی زور داره خیلی! خصوصا تمبر قوه قضاییه! آخه چه گلی به سرمون می زن که این همه پول میگیرن؟؟؟؟؟

ملیکا پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 07:05 ب.ظ http://melikalife.persianblog.ir

آخی عزیزم ....اینکه دکترا و وکیلا بیکار بشن از یه طرف خوبه یعنی همه سالمن و هیچ دعوایی هم ندارن اما خوب از طرفی هم خود طفلکیشون گناه دارن خوب از این را دارن پول در میارن...امیدوارم اوضاع بهتر بشه....

نه مال این نیست. دلیل اصلیش اینه که حکم جلب رو برای دعاوی مالی مثل مهریه و نفقه برداشتن. در نتیجه خیلی از دعاوی عملا به جایی نمیرسه که کسی بخواد براش وکیل بگیره!!!

سارا پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 11:32 ب.ظ http://biadonyabesazim.blogfa.com

کار پاره وقت برای خانومها خیلی بهتر از تمام وقته.
شاید حقوقش کمتر باشه، ولی چند سال بعدش، معلوم میشه که می ارزه.
به خاطر پاره وقت بودن کارم، قانع ترم. کم خرج تر زندگی میکنم. و اینها دلیل نمیشه که نتونم از زندگی لذت ببرم. این به خودم آدم بستگی داره. کسی هم که خیلی خیلی کار میکنه هم میتونه به تفریحاتش برسه. باید دید واقعا از زندگی همین ها رو می خواسته یا نه.

من که دارم به این نتیجه میرسم اصلا کار نکردن خیلی بهتره!!! البته بستگی به کارش هم داره. کار من خیلی خسته ام کرده بود!

ابراهیم جمعه 8 دی 1391 ساعت 05:19 ق.ظ http://www.namebaran.blogfa.com/

انشا الله که از روزای بیکاریتون خوب استفاده کنین .
و یه پرونده تپل بخوره بهتون که البته طلاق نباشه

ممنونم.

لاکو جمعه 8 دی 1391 ساعت 01:55 ب.ظ http://laku.persianblog.ir

ما برای شما آرامش آرزو میکنم
چه سر کار
و چه در منزل و کنار شازده و گل پسر گلتان


با تشکر!

خانم اسفند شنبه 9 دی 1391 ساعت 11:45 ق.ظ http://poshtesahnezendegi.blogspot.com

واقعا خوش به حالت که وکیل هستی خیلی عالیه
من الان میفهمم چقد وکالت خوبه
ببین راستی درباره این جرائم اینترنتی چیزی میدونی و یا کسی رو بشناسی که اینکاره باشه؟

اشکالن داره بابا خوش بگذرون بهتره

شما پست منو خوندی و این کامنت رو گذاشتی؟؟؟!

آزاده شنبه 9 دی 1391 ساعت 12:03 ب.ظ http://bekasinagoo.persianblog.ir/

منم خیلی روزها میشه که دلم میخواد بمونم خونه صبحونه بخورم کارتون نگاه کنم به خودم برسم مدام در یخچال باز و بسته کنم و چیزایی که دلم میخواد رو با آب و تاب بپزم یک کیف بگیرم دستم برم تره باز خرید کنم و .....
اما میدونی که کار ما نمیشه بزاری کنار دیگه رفته کنار و ما موندیم با جیب خالی و حسرت و بی کاری!

آره راست میگی.کارای استخدامی رو نمیشه راحت گذاشت کنار تو این اوضاع!

لوسیمی شنبه 9 دی 1391 ساعت 12:39 ب.ظ http://iraniha1391.blogfa.com

پس بیکاری؟

حکیم بانو یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 09:48 ق.ظ

نمی دونم در مقابل این نوشته ها چی بگم. می دو نین تقصیر شما نیست. مشکل از سیستم کاری کشوره که یه خانم تحصیل کرده نتونه از تحصیلاتش استفاده تمام و کمال بکنه. یعنی نه از نظر مادی ارضا بشه و نه از نظر روحی.

این فقط مشکل خانم ها نیست!

گلابتون یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://golabetoon.blogfa.com

به نظر منم اینجوری بهتره حداقل زحمت الکی نمیکشی وقتتم مال خودته اما فکرنکنم وکلای شرکتها وضعشون بهتر باشه مال ما که پول چندانی بهش نمیدن واسه همین هر کی میاد زودی میره

البته بستگی به شرکتش هم داره. من اگر موردی پیدا کنم که حقوقش مناسب باشه میرم. اگر!

جیکو دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

امیدوارم شرکت مورد نظرو هر چی زودتر پیدا کنی. :*

عجله ای هم ندارم!!!

اندر احوالات دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 03:39 ب.ظ

چقدر خوبه که به این آرامش رسیدی
خیلی مهمه

حسین دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 04:00 ب.ظ http://mbz-bm.blogsky.com/

سلام خانم گلابتوون
فقط اومدم یه سلامی به شما و وبتون عرض کنم
چرا به ما سر نمیزنید؟

علیک سلام
ممنون
چون دسترسیم به نت خیلی کم شده. گفتم که!!!

لبخند بانو دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 10:52 ب.ظ http://labkhandam.blogsky.com/

من خودم یه مدت یه جا کار می کردم...البته کار نه...به قول تو بیگاری بود ولی بهتر از خونه نشینی بود دیگه...کار که تموم شد یه نفس راحت کشیدم...البته حالا بعد از مدت ها فیلم یاد هندستون کرده و دلم می خواد از لحاظ درامدی یه جورایی دستم تو جیب خودم باشه تا همسر...ولی خب کلا وقتی آدم بیرون از خونه کار می کنه تو روحیه ش تاثیر مثبت داره و وقتی هم شاغل نباشی یه مزیت دیگه داره به اسم اینکه دیگه مال خودتی و می تونی کارای مورد علاقه تو انجام بدی....
ولی به قول شما همیشه یه چیزی واسه نارضایتی وجود داره...از این جمله ت حسابی خوشم اومد...شاید یه جایی ازش استفاده کردم البته بگم با ذکر منبع و تمام جوانب حقیقی و حقوقی اون خانوم وکیل

کار بیرون و تو خونه بودن هر کدوم مزایا و معایبی دارن باید دید تو شرایط هر کس مزایای کدوم بیشتره.

سرور سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 03:16 ق.ظ

من اگه ماهی 10 میلیون بهم بدم حاضر نیستم یک پرونده رو دنبال کنم خیلی اعصاب میخواد همزمان با آدمهای جورواجور مغز بترکونی و از اون بدتر گیر این کاغذبازیهای اداره ای بشی.خوندن همین خلاصه نویسی هایی که اینجا از پرونده ها میذاری سختی کار رو نشون میده

من با کارکردن زنهایی که به شدت روحیه جنگدگی و کار و پول به هر قیمتی سخت مشکل دارم.از اینایی که در عمل خودشون بجای مرد میذارن.از زنهایی هم که قدر پول رو نمیدوننند و هیچوقت نمیفهمند که پول در آوردن و کار کردن مخصوصا تو این زمونه سخته بیزارم.مردی که به خاطر پولی که زنی از بابت کار کردن بدست میاره بخواد با اون ازدواج کنه مرد نیست.کار کردن و تامین هزینه زندگی در اصل بر عهده مرد است و در مرحله بعد اگر خللی در زندگی ایجاد نکنه و بیشتر از روی علاقه باشه تا تب پول،کار کردن زن خوبه.اما با این شتاب عجیب و غریب
روزگار از فرهنگی و صنعتی واجتماعی،اقتصادی و ....معلومه که توقعات یک زن تحصیل کرده و حس رقابتی که در همه جامعه بوجود اومده از خودش در سنجش با مثلا زن بیست سال پیش قابل قیاس نیست.

ولی به من اگه ماهی 10 میلیون بدن میرم. نصفشم بدن میرم!!! یکی از مهم ترین دلایل زدگی من از کار درآمد پایینش بود!
هر چند با حرفتون موافقم.

maryam سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 11:45 ق.ظ http://http://maryam-bashkani.blogfa.com/

ملیکا سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

کجایی خانوم؟

همین اطراف!

بهار(بوسه ی تقدیر) چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 12:28 ب.ظ http://gozashtehagozashte.blogfa.com

من موندم گودرم چه مرگشه.
می دونی چقدر عقب افتادم از پستات؟

وا مصبیتا!!! چه چیزایی رو از دست دادی!!!

مسی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:50 ب.ظ

آره عزیزممم . خوش باش
ولی در نهایت هم فکر به جااااییی کردید . انشالله که به زودی تویه یه شرکت متعبر کاری رو که دوست دارید بدست بیارید ...

امیدوارم هر چی برام بهتره همون بشه.

شیده چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 11:08 ب.ظ http://shedeh91.blogfa.com

سلام
من دارم ماجراهای زندگیمو مینویسم
دوست دارم به واسطه ی شما خونده و نقد بشم ممنونم

تکینه جمعه 15 دی 1391 ساعت 12:31 ق.ظ http://etesaa.blogfa.com

آخ چقدرررر دلم واسه اینجا تنگ شده بود
ایشالله خودت دفتر بزنی ...


ما نیز دلمون برای شما تنگ شده بود. کجا بودی تو؟!

آرامیس شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.nightday.blogsky.com

خوب رسیدن بخیر خانمی(ببخشید با تاخیر)مرتیه نمیرسم سر بزنم به وبلاگا.ضمنا منم موافق کار بحالت استخدامیم برای خانمهایی با شرایط من و شما و مقید زندگی و بچه و .... بهرحال آرامش بیشتریه تا اون کارای سفارشی.ایشالله پیدا کنی

ممنون سلامت باشی.
بستگی داره. فعلا که دلم می خواد کار نکنم!

مینو شنبه 16 دی 1391 ساعت 04:51 ب.ظ

گلابتون جان.چطوره یک سایت وکالت انلاین بزنی.من هم بعضی وقتها از کار بیرون بیزار میشدم.اما حالا فکر میکنم خوبه که این حقوق بازنشستگی هست و نیازمند کمک مالی دیگران نیستم.

اونم دردسر داره! هر چند که همین حالا هم وکالت آن لاین انجام میدم!

صبا یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 09:22 ق.ظ

امیدوارم که هر کاری که می کنی و هر جا هستی سلامت باشی و شاد گلابتون نازنین

زیتون یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 10:31 ق.ظ http://zatun.blogsky.com


امام کاظم :کسی که بی نیازی بدون مال میخوادو....میخواهد بدرگاه خدا تضرع نماید عقلش را زیادکند/منقول ازمجتبی تهرانی رحمت الله علیه

سمیه-تهران نوشت دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 10:33 ق.ظ http://tehrannevesht.blogsky.com

غصه کار رو نخور یه مدت استراحت کنی خوبه اما بعد دوباره با انرژی برو سراغ کار کلا این روزها اوضاع کار زیاد خوب نیست خودت بهتر می دونی که

غصه نمی خورم. خیلی هم خوشحالم! جدی میگم!

مهتاب2 دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 08:12 ب.ظ

گلی جان کجایی؟

همین دور و برا!

فرناز - دنیای زیبای من دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 08:25 ب.ظ http://maneziba.blogfa.com

سلام. خیلی خوشحال شدم وبت رو اتفاقی پیدا کردم. پست زیارت کربلات اونقدر در من اثر گذاشت که موهام هنوز سیخ سیخه . اون هم منی به این بی ایمانی
خیلی خوشحال میشم بهم سر بزنی و بیشتر آشنا شیم

سلام. خوش اومدین. ممنون از نظر لطفتون.

ارکیده دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 09:18 ب.ظ http://www.ginkgo-tree.persianblog.ir

گلی جان منم فکر می کنم کار تو یه شرکت توی این شرایط بهترین گزینه باشه. تو زمینه مالکیت معنوی الان فکر کنم کار زیاد باشه.

نمی دونم فعلا که دلم می خواد کار نکنم!!!

ابان یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 11:57 ب.ظ http://abanam.blogfa.com

سلام ...خیلی از نوشته هاتون را خوندم ..
راستش را بخواهید دوست دارم زندگی ۱۰ سال دیگر ام مثل شما باشد .من الان یک دانشجو ساده حقوقم ...
ممنون به خاطر نوشته هاتون
با احترام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد