از فواید اومدن داماد جدید به خانواده شازده هم این که در بی حال و حوصله ترین روزی که در این هفته داشتیم بهمون دو تا بلیط جشنواره پیشنهاد بده و ما هم با کمال میل قبول کنیم! اون وقت من و شازده به همراه دو کبوتر عاشق برای اولین بار پامون به جشنواره فیلم فجر باز بشه، فیلم ببینیم و حال و هوامون عوض بشه! حالا درست که خودشون در تمام مدت پخش فیلم کله هاشون تو هم بود و ریز ریز حرف می زدن و حتی مهم ترین دیالوگ فیلم رو هم متوجه نشدن و از من پرسیدن، اما ما فیلم رو با دقت دیدیم و لذت بردیم!
*فیلم آتابای به کارگردانی نیکی کریمی و بازی هادی حجازی فر و جواد عزتی
امروز از اون روزاییه که به خودم اجازه دادم تا می تونم بخوابم، بعد هم پاهامو دراز کنم، یه گوشه لم بدم، فیلم ببینم و هیچ کاری هم نکنم! یه جور استراحت لذت بخش بعد چند روز پرکار و فشرده. البته امیدوارم کارها و بدو بدو کردن ها همیشه برای خیر وشادی باشه، مثل همین روزای گذشته که ما از صبح زود تا نصفه شب مشغول بودیم و حسابی خسته شدیم! مشغول مراسم بله برون خواهر شازده که از یه مراسم ساده و جمع و جور که اولش قرار بود باشه، در عرض چند روز تبدیل شد به یه مراسم مفصل با مهمونای بیشتر و همه ما یه جورایی چلونده شدیم تا این مجلس به خوبی و خوشی برگزار شد و یه نفر به اعضای خانواده شازده اضافه!