بارداری را شیرین می کنیم!

حالا که روز به روز به پایان بارداری نزدیک می شم و طبق تیکر پایین آمارگیر وبلاگ هفته 33 رو هم تموم کردم, بیشتر از هر چی می خوام از این هفته های باقی مونده بیشترین استفاده رو بکنم و این دوران خاص رو که دیگه احتمالا! تکرار نمی شه, شیرین تر کنم برای خودم. دیگه مثل چند هفته قبل نمی خوام فقط بگذره و تموم بشه, می خوام قشنگ و خاطره انگیز بگذره و تموم بشه!  لذت می برم از حرکات و مشت و لگد پرانی های خانم کوچولو و با علاقه مسیرهای حرکتیش رو ازروی شکمم دنبال می کنم! با دردهام کنار اومدم تقریبا, دیگه به خاطرشون غر نمی زنم و خدا رو شکر می کنم که جز این دردهای معمول مشکل خاص دیگه ای ندارم. تمرینات یوگای بارداری رو بیشتر انجام می دم و همین به کم تر شدن دردها و آرامشم خیلی کمک می کنه. تکنیک های تنفسی و دم و بازدم های عمیق شکمی رو تمرین می کنم برای زایمان. از نی نی سایت تجربیات زایمان طبیعی مامان ها رو می خونم و به خودم امیدواری می دم که منم می تونم!

سعی می کنم که یه رابطه محبت آمیز بین گل پسر و خانم کوچولو ایجاد کنم تا بعدا کمتر به مشکل بخورم. به گل پسر گفتم خواهرش تو شکممه و با این که اون اوایل انکار می کرد و اصرار داشت من چاق شدم و باید تن تاک بزنم تا شکمم کوچیک بشه (از دست این تبلیغات تلویزیونی!) حالا قبول کرده و گاهی میاد شکممو ناز می کنه و با خواهرش حرف می زنه! بماند که گاهی هم از سر لجبازی شکممو با ضربه مورد عنایت قرار می ده!

دیشب هم جهت خودشاد سازی بیشتر رفتیم آتلیه بارداری و کلی عکس گرفتیم! زمان بارداری گل پسر نرفته بودم و اصلا نمی دونستم هم چین چیزی هم وجود داره! البته اون موقع مثل حالا مد نبود. اما به لطف نت گردی و وبلاگ خوندن های بسیار این مدل سوسول بازی ها رو هم یاد گرفتم و مدتی بود شدید تو فکرش بودم! چند وقت قبل چند تا آتلیه رو دیده و یکی رو پسندیده بودم. اول هفته وقت گرفتم, شازده هم خیلی لطف کرد و افتخار داد و جلسه کاریش رو جابجا کرد و اومد! بعد عروسیمون دیگه آتلیه نرفته بودیم. بر عکس که من که عاشق عکس انداختنم, شازده اصلا حوصله این کارا رو نداره! برای همین خیلی کیف داد بعد این همه سال بالاخره رفتیم یه سری عکس درست و حسابی انداختیم! حالا آماده بشه ببینیم چی از کار درمیاد!




+ برای این که برای دوستان سوال ایجاد نشه خودم زودتر بگم: امکان زایمان طبیعی بعد از سزارین کاملا وجود داره! منتها تو مملکت ما که اکثر دکترها دست به سزارینن کم تر دکتری این کارو قبول می کنه که دکتر من قبول کرده خوشبختانه! حالا باید ببینیم باقی شرایط چه جوری می شه.



++برای دوستان باردار: تمرینات ورزشی مخصوص دوران بارداری و تکنیک های تنفسی رو در این لینک ها ببینید: 1 - 2 - 3 - 4



بعدا نوشت: رای گیری وبلاگستان هم از امروز شروع شد. گفتم بدونین, شاید بخواین رای بدین!


نظرات 48 + ارسال نظر
شیما پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 05:09 ب.ظ http://midwife21.blogfa.com

خدارو شکر ک اومدی...هی میومدمو سر میزدم ب وبت...
تن تاکو خوووب اومداااا...
ایشالا که زایمانت به راحتی هم انجام میشه.....تمرینات ورزش هم خیلی عالیه و از اون مهم تر تکنیک های تنفسی...همه رو توی ذهنت داشته باش ...برای روز زایمان...
برای رای گیری هم شرکت کردم...و البته یه لایک برای وب شماااا...

ممنون ازلطفت عزیزم.
گل پسره دیگه!
انشاالله. امیدوارم موقع درد بتونم از این تکنیکا استفاده کنم و یادم نره!!!
متشکریم!

مهرگل پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 05:59 ب.ظ

خب تصمیم خوبی می باشد ما تایید میکنیم
امان از دست این تبلیغات! خب بچه راست میگه دیگه برو تن تاک استفاده کن تا شکمت بره عقب
راستی این تمریناتو از کی باید انجام داد؟

تشکر می کنیم!
باشه چشم انشاالله چند ماه دیگه!
من از هفته بیستم شروع کردم به کلاس رفتن و ورزش کردن. از دکترت سوال کن.

سوینج پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 06:32 ب.ظ http://sevinchz.blogfa.com

عزیزم! افرین به این انرژی مثبتی که به خودت میدی و مهم هم این است که مشکلات را شیرین ببینی. عسر بعد یسرا

غیر این باشه زندگی به آدم زهرمار میشه!

کیانا دخترشهریوری پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 08:12 ب.ظ

اخ جون پرنسس داره میاد

نه بابا! مونده حالا!

نبات پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://unman.persianblog.ir/

چه ناقلاییه این گل پسر

ایشالا که این دوران حسابی شیرین و خاطره انگیز بشه واست

چه باحال اتلیه بارداری.... ولی من فکر کنم بعد ازدباج! باردار شم روم نشه آتلیه عکس بندازم....سخت نبود ژست گرفتن؟!

انشاالله.

چرا؟ خیلی جالبه. نه خود عکاس ژست میداد و کمکم می کردم.

آیدا پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 09:55 ب.ظ http://1002shab.blogfa.com/

ﺧﺎﻧـﻮﻣــﭽـــــﻪ پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 11:11 ب.ظ http://86fae91.blogfa.com

آخى عزىزم بچه دومتم تو راهه؟
ایشالا سالم بدنیا میادش...بچه چیه؟
لایکت کردم...افتخار لایک میدى؟

بله!
انشاالله. دختره دیگه. خانم کوچولو!
ممنونم.

ابراهیم جمعه 22 آذر 1392 ساعت 04:15 ق.ظ http://www.namebaran.blogfa.com/

دیشب اخبار می گفت ما به اندازه 16 کشور اروپایی سزارین داریم.
در مورد گل پسر بهترین کار رو انجام می دین . اگه محبت از الآن تو دلش بشینه انشا الله دیگه بیرون نخواهد رفت
انشا الله بهتون رای می دم

کلا کشور ما بالاترین آمار سزارین رو داره متاسفانه.
امیدوارم همین طور بشه.
ممنون.

آفرین جمعه 22 آذر 1392 ساعت 10:32 ق.ظ http://mylivesky.blogsky.com

نونا جمعه 22 آذر 1392 ساعت 11:30 ق.ظ http://nona88.blogfa.com/

همیشه انرژی مثبت آفرین

رایحه جمعه 22 آذر 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://mazandaranbahar63.blogfa.com

گلابتون عزیزم از اینکه بیمارستانت مجهز باشه مطمئن شو.من خودم هم همین قصد رو داشتم یک بیمارستان قبول کرد برام اینکار رو انجام بده.من هم خوشحال بودم که زایمانم طبیعیه و رنج سزارین رو مثل دفعه قبل تجربه نمی کنم.اما با یک دکتر که از آشناهمون بود صحبت کردم.ایشون گفت خونرسانی رحم از قلب بیشتره.و حتی شما بخیه هات از داخل بعد از 6 سال جوش نخورده.ممکنه موقع زایمان در اثر فشار بخیه ها و جای عمل پاره بشه و دچار خونریزی شدید بشی.و این خیلی خطرناکه و خونریزی رحم باعث مرگ هم ممکنه بشه.و من واقعا" ترسیدم.به همون سزلرین رضایت دادم.خوب فکرهات رو بکن و مسئله رو بررسی کن که خدایی نکرده موقع زایمان دچار مشکل خاصی نشی

بیمارستانی که انتخاب کردم جزء بیمارستان های مجهزه و امکاناتش کامله.
ببین دکترهای ما اکثرا حتی برای برای بار اول هم زایمان طبیعی رو انجام نمیدن چه برسه بعد سزارین! در حالی که تو خیلی کشورها این کار انجام میشه. من دو نفر رو میشناسم که با فاصله چهار سال بعد سزارین زایمان طبیعی کردن. طبق تحقیقاتم تو فاصله کمتر از دو سال هم این کار تو ایران انجام شده. احتمال خطر هست منتها خیلی کم! در طی مدت زایمان ضربان قلب جنین و انقباضات رحمی رو با دستگاه کنترل می کنن که اگر احتمال پارگی رحم بره ببرن برای سزارین. مشکل اینه که بیشتر دکترها نمی خوان ریسک این کارو قبول کنن!

ابان جمعه 22 آذر 1392 ساعت 12:15 ب.ظ http://abanam.blogfa.com

سلام
تن تک ..
خیلی با حال بود ..ببین تبلیغات چه کار که نمی کنه
اتلیه ..بعد هخا عکس خیلی جالی می شود پر از خاطره

سلام
ازدست تبلیغات!!!
آره جالب میشه.

مهدیس جمعه 22 آذر 1392 ساعت 05:24 ب.ظ http://meslemaah.persianblog.ir

چه خوب که رفتین عکس گرفتین.شوهر منم از عکس گرفتن فراریه

خیلی حالمو خوب کرد!

خانم اردیبهشتی جمعه 22 آذر 1392 ساعت 05:25 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
چه خوب که این قدر انرژی مثبت داری واز این روزها لذت می بری

سلام
دارم تمام سعیمو می کنم!

فروغ جمعه 22 آذر 1392 ساعت 05:29 ب.ظ

خیلی خوبه خانمی که سعی میکنی از این روزها بیشترین استفاده را بکنی چون زمان اینقدر زود میگذره که اگه آدم حواسش نباشه میبینه کلی گذشته. نازی گل پسر چه دوست داشتنی و با مزه است که برای لاغری مامانش پیشنهاد تن تاک میده

این دوران خیلی خاصه و تکرار نشدنی. دوست دارم ازش خیلی استفاده کنم!
بس که این گل پسر رو تیپ و قیافه من حساسه!

گلی جمعه 22 آذر 1392 ساعت 07:09 ب.ظ http://ouj.blogfa.com

سلام
چه پست با انرزی...
انشالله زایمان طبیعی بی دغدغه ای داشته باشی
توکل بر خدا

سلام
انشاالله.ممنون.

بلورین شنبه 23 آذر 1392 ساعت 12:11 ق.ظ http://boloorin.blogsky.com/

از این روزات خوب استفاده ببر...
راستی آتلیه بارداری چه جور آتلیه ای هست؟ چه فرقی با بقیه آتلیه ها داره؟
بهت رای دادم

چشم!
فرقی نداره! فقط عکس با ژست های مخصوص بارداری می گیرن.
ممنون.

رز شنبه 23 آذر 1392 ساعت 02:17 ق.ظ

گلی جون دکتر من به من گفت خطر پارگی رحم هست اگه بخوای طبیعی باشه چون منم اولی سزارینی بودم دومی رو هم مجبور شدم

خطرش که هست اما احتمالش خیلی کمه. باید انقباضات رحمی در طی زایمان دایم کنترل بشه تا مشکلی پش نیاد.

یادداشت های مینا شنبه 23 آذر 1392 ساعت 09:25 ق.ظ

عکس واسه ما هم میزاری ببینیم؟

وای مینا اون عکسا قابلیت تو نت گذاشتن نداره آخه!!!

ریحانه شنبه 23 آذر 1392 ساعت 12:51 ب.ظ

سلام. منم خیلی دلم میخواد زایمان دومم طبیعی باشه برا همین با امیدواری احوالات شما رو پیگیری میکنم

ضمنا با خوندن نوشته هات حس خوبی پیدا کردم.ایشالا همیشه شاد و سلامت باشی :-)

سلام. انشاالله که برای هر دومون بشه.
ممنون. سلامت باشی.

انشرلی شنبه 23 آذر 1392 ساعت 01:20 ب.ظ http://anne-gilbert.blogsky.com

خوشحالم که به وضعیت روحی بهتری رسیدی.ایشاله که زایمان راحتی داشته باشی

ممنونم. انشاالله.

سمانه شنبه 23 آذر 1392 ساعت 01:35 ب.ظ http://weroniika.blogfa.com/

سلام
اول اینکه انشاءالله این انرژی های مثبت کمکت می کنن و زایمان طبیعی انجام میدی
دوم من هم خیلی دوست دارم و داشتم زایمان دومم طبیعی باشه چون فاصله سن بچه ها 8 سال می شه انشاءالله
با دکترم که مشورت کردم ایشون فرمودن توی مشهد متأسفانه فقط ی بیمارستان امکانش داره ،و من از اون بیمارستان خوشم نمی آد
امیدوارم شما بتونی طبیعی زایمان کنی و بیایی ما رو ترغیب کنی برای انجام زایمان طبیعی
دلم آتلیه خواست ..

سلام
انشاالله. امیدوارم همین طور باشه.
8 سال فاصله که خیلی خوبه خطرش خیلی کم میشه.

فروغ(ردپاهایم) شنبه 23 آذر 1392 ساعت 02:24 ب.ظ http://raddepahayam.blogfa.com

جالبه من فکر میکردم وقتی زایمان اولی سزارین باشه دیگه نمیشه طبیعی زایمان کرد!
انشالا که یه زایمان راحت و عالی رو سپری کنی و خانم کوچولو به سلامتی بیاد تو بغلت
من عاشق عکسای بارداریم به نظرم خیلی جالبن بعضی سوسول بازی به خاطر خودشاد سازی هم که شده به انجامش می ارزه

پس خوب شد گفتم!
انشالله.ممنون.
آره منم قبل بارداریم مال چند نفرو دیده بودم خیلی خوشم اومد. تصمیم گرفتم هر وقت دوباره باردار شدم حتما برم!

نسترن شنبه 23 آذر 1392 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام زایمان طبیعی بعد از سزارین احتمال پاره شدن رحم رو زیاد میکنه و در صورت پاره شدن رحم برای نجات جان مادر هیسترکتومی ( برداشتن کامل رحم) میکنند خوب فکراتونو بکنید. اگر خدای نکرده این اتفاق افتاد از پزشکتون شکایت نننننکنید. امیدوارم شاد و سلامت باشید

سلام
من از پزشکم سوال کردم. احتمالش خیلی کمه و قابل ترمیم.

baharak شنبه 23 آذر 1392 ساعت 07:05 ب.ظ

salam , manamzayeman tabiekardam baad az sezarian ,tajrobemotefavety bod. khobbod. ishala salem o sarehal fareg mishi

سلام
چه عالی! این هم یک نمونه موفق دیگه! خدا بچه هاتونو حفظ کنه.
خدا کنه من هم بتونم تجربه اش کنم.ممنون.
شما پیش کدوم دکتر زایمان کردی؟

چغک چه شنبه 23 آذر 1392 ساعت 08:44 ب.ظ

سلام
ببخشید فاصله بچه هاتون چند ساله که میشه طبیعی زایمان کنید؟ ینی اولی رو سزارین شدین؟ ینی میشه؟ خواهش می کنم منم راهنمایی کنید.

سلام
فاصله شون حدود 4 سال و نیم میشه.
بله اولی رو سزارین شدم. میشه. تو خیلی از کشورها این کار رو انجام میدن اما اینجا دکترهای کمی این کارو قبول می کنن. من چند نفر رو میشناسم که زایمان دومشون رو بعد سزارین طبیعی انجام دادن.

جودی آبوت با موهای مشکی یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:26 ق.ظ http://judy-Abbott.blogsky.com

مامان خاااانومى رااااى داااادیم مشتى

نازنین یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 08:45 ق.ظ http://atreto93.persianblog.ir/

عزیزم دارید مامان میشید؟تبریک..رای دادم ۱۵ شدید

ممنون از لطفتون.

برای تو یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام عزیزم
وای چه کار خوبی کردی عکس بارداری می دونی بعد از زایمان وقتی بهش نگاه می کنی می گی وای من انقدر شکمم بزرگ بود من که اگر چه خوب نیفتادم اما دوستشون دارم می دونی البته خودم مقصرم از صبح به تمیز کاری و انجام کارهای خانه بودم و بعد دوش گرفتم و رفتم اتلیه همین باعث شد قیافه ام خیلی خسته باشه
اخه دو روز به زایمان دخترم بود

سلام
اره خاطره جالبی میشه! چه قدر دیر رفتین برای عکس! من می خواستم قبل زایمانم عکسا حاضر بشه. خوب خوابیدم و حتی قید آرایشگاه رفتن رو هم زدم تا سرحال باشم.

هدیه یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.hadyeh.persianblog.ir

وای مردم از خنده که پسرت میگه تن تاک بزن لاغر بشی.
روزهایی که میگذرونی خیلی قشنگه ،تجربشو نداشتم اما فکر میکنم لذت بخشه.با اجازت لینکت کردم.
عشق برای تو....

بس که پسرم رو تیپ و قیافه من حساسه!
انشاالله تجربه اش کنی.
ممنون از لطفتون.

سلام خانمی
انشالله این هفته های آخر به خوبی و خوشی و بدون درد سپری بشه
این وبلاگو ببین
http://farzandparvari.blogfa.com

مخصوصا این پستشو:
به کودکان کمک کنیم با نوزاد جدید کنار بیایند
http://farzandparvari.blogfa.com/post/2

سلام
انشاالله.ممنون.

سوگند یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 11:28 ق.ظ http://www.sogandneveshte.blogsky.com

سلام بانو امیدوارم که به سلامتی دختر گلتون به دنیا بیاد خیلی خوشحال شدم وقتی گفتید دیگه غر نمیزدید و دارید از این لحظات با ارزش استفاده می کنید راستی
تولد وبم هست اومدم که دعوتتون کنم
خیلی خوشحال میشم مهمان تولد وبلاگم باشید
با آرزوی بهترین بهترین ها برای شما

سلام
خیلی ممنون.

زن متاهل یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:36 ب.ظ

وای چقدر با انرژی نوشتی
حتا این انرژی بمن هم سرایت کرد
ترسیدم اینقدر گفتی دارم به روز های آخر بارداری نزدیک میشم
انشالله به خوبی خوشی این روزهای پایانی باری من وتو سپری شه

خدا رو شکر. انشاالله این روزهای آخر رو با انرژی و سلامتی بگذرونیم.
واقعا چیز زیادی نمونده دیگه! چرا ترس؟

آرزو (همه اطرافیان من) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 03:56 ب.ظ http://ghezavathayam.blogfa.com

روزهای نابی رو داری سپری می کنی
من هم سر بارداری دومم سعی می کردم از لحظه لحظه اش حظ کامل رو ببرم و این که میخوای زایمان طبیعی رو هم امتحان کنی به امید خدا حظ وافری نصیبت می کنه
دوست خوبم برات بهترینها رو آرزو دارم و از خدا میخوام نی نی صحیح و سالم و راحت راحت بیاد تو بغلت
در ضمن این هفته های آخر پیاده روی داشته باش تا زایمانت راحت تر بشه
لازم شد به خاطر آتلیه بارداری هم شده تن به بارداری سوم بدم

ممنون ازلطفت عزیزم. انشاالله.
پیاده روی رو هر چند سختمه اما می خوام شروع کنم. البته یه سری نرمش انجام میدم اما پیاده روی یه چیز دیگه اس!
آره دیگه پس فکر کردی من برای چی دومی رو باردار شدم؟!!!

آرزو (همه اطرافیان من) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 04:02 ب.ظ http://ghezavathayam.blogfa.com

برات خصوصی گذاشتم



در ضمن من رایم رو قبلا دادم

ممنون از توصیه های خوبت.

100 یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 09:26 ب.ظ

آتلــیه بارداری !
نشنیده بودم تا حالا ! :))
خیلی خوبــه که اینقد دوست داری تو لحظه زندگی کنی و از چیزهای بزرگ و کوچیک زندگی لذت ببــری :)
مــوفق باشـــی ! :*

منم اولین با تو یکی از وبلاگا دیدم!
واقعا تو لحظه زندگی کردن رو دوست دارم.
ممنون.

مینو دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 07:41 ق.ظ http://milad321.blofa.com

سلام
امیدوارم خانم کوچولو به سلامتی بدنیا بیاد.
چه کار خوبی میکنید که گل پسرتان را به این شیوه آماده میکنید.
آتلیه بارداری هم باید کار جالبی باشد.

سلام
ممنون. انشاالله.
بله خیلی جالبه!

hadis دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 11:20 ق.ظ http://paradise-hk.blogfa.com

سلام گلابتون جون
قدمش ایشاالله واستون خیر باشه و تنش سلامت.آمین.:)
وای چه بافتنی های نااااااااازی
هنرمندی آ بزنم به تخته

سلام
انشالله. خیلی ممنون.
نظر لطفتونه.

فائقه دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 11:54 ق.ظ http://2nafare.persianblog.ir/

سلام,, تازه میخواستم بگم که حتما برو آتلیه,,, که خوندم رفتی.
شما هم مثل مایید. من دوست دارم ولی همسرمون نمیاد!

یه پیشنهاد دیگه... وقتی نی نی اون به دنیا اومد, سر یه تاریخی هر سال همه با هم برید آتلیه.
من منتظرم که هر وقت نی نی دار شدیم حتما این کارو انجام بدم.

سلام. آره خیلی وقت بود تو فکرش بودم رفتم خیال خودمو راحت کردم!
دوست دارم حالا ببنیم چی میشه!

هدیه دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.hadyeh.persianblog.ir

سلام عزیزم.من یه ایمیل بهت زدم لطفا ایمیلتو چک میکنی؟مرسی

جوابت رو فرستادم.

منم یه عابرم سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 11:17 ق.ظ http://yeaberam.blogfa.com/

منم دوران بارداریمو دارم سپری می کنم،می تونم باهات تبادل نظر کنم راجع به اینکه چرا تصمیمت به زایمان طبیعیه،اونم بعد سزارین؟

سلام. خوش اومدین. به سلامتی انشاالله.
توضیحش خیلی مفصله! اما خلاصه این که اصل زایمان طبیعیه و سزارین فقط باید در مواردی که امکان طبیعی نیست انجام بشه. زایمان طبیعی یه فرصت فوق العاده برای روح و جسم زنه و لذت واقعی از تولد بچه رو به زن میده.
سر زایمان اولم اطلاعاتم خیلی کمتر از حالا بود. سنم کم تر بود ترسم بیشتر! دکترم هم همراهی نکرد برای زایمان طبیعی. اینه که تو هفته آخر از طبیعی منصرف شدم و رفتم برای سزارین که اونم البته خیر بود برام چون بند ناف چند دور دور گردن بچه پیچیده بود و زایمان طبیعیش به مشکل می خورد.
اما حالا واقعا دوست دارم زایمان طبیعی رو تجربه کنم و بی دلیل زیر تیغ جراحی نرم! سزارین بی دلیل رو یه ظلم به خودم و بچه ام می دونم.
هر چند باید صبر کنم تا چند هفته دیگه و سونوی اخر رو بدم تا ببینیم وضعیت برای زایمان طبیعی مناسب هست یا نه.

یک تجربه ساده سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 01:14 ب.ظ http://http://ektajrobeh.blogfa.com/

با سلامتی این 7 هفته هم بگذره و خانوم کوچولو صحیح و سالم بیاد.

انشاالله.

زیر این آسمون آبی (فاطیما) سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 02:01 ب.ظ http://zireasemoon.blogsky.com/

سلام
دوباره بیا

نازنین سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 02:29 ب.ظ http://ta-be-ta.persianblog.ir/

چقدر جالبه که دخترت بعد از این که بزرگ تر شد می تونه عکسای شما رو زمانی که توی شکمتون بوده ببینه.
بابا ما دلمون آب شد کی می تونیم دختر خواهرمون رو ببینیم؟

فکر کنم خوشش بیاد!

منم دلم آب شده! ممنون از لطفت.

بدون امضا سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 10:15 ب.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

من که تازه اول راهم .امیدوارم به سلامتی خانم کوچولوت دنیا بیاد.

ممنون. انشاالله شما هم به سلامتی فارغ بشی.

پخموله بانو جمعه 29 آذر 1392 ساعت 02:44 ق.ظ http://sun-girl.ir

منم دوست داشتم آتلیه برم اما حوصله نداشتم. چندتا عکس مختصر با موبایل گرفتم. باشد که یادگار بماند!

منم برام خیلی عجیبه که حوصله کردم و رفتم! شاید چون خییییلی دلم می خواست!
انشاالله سر بارداری بعدی میری!

آلما یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 11:01 ق.ظ http://almaa.blogsky.com

منم یادمه اوایل به خواهرم که تازه به دنیا اومده بود حسودی می کردم
یادش به خیر

وای وای وای!

زهره دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام بانو میتونم اسم دکترت رو بپرسم؟

سلام
دکتر نفیسه ظفرقندی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد