الهی پیر نشی ننه!

اخیرا به این نتیجه رسیدم که دوست ندارم زیاد پیر بشم! از این پیری های همراه با پادرد و کمردرد. از این پیرهایی که به سختی می شینن و بلند می شن و راه می رن. چون فهمیدم زندگی این جوری واقعا سخته! یعنی به برکت وجود دردهای مختلفی که این روزها دارم, کاملا لمسش کردم! این قدر با آه و ناله نشستم و بلند شدم که خودم خسته شدم بقیه رو نمی دونم! دل خوشیم اینه که این دردها موقتیه و تا چند ماه دیگه تموم می شه اما دردهای دوره پیری که تموم شدنی نیست! بیشتر می شه که کم تر نمی شه!

انگار عضلاتم تحمل وزن این شکم قلنبه رو ندارن و هی دردناک می شن! خانم دکتر هم با خونسردی می گه تو بارداری دوم چون عضلات ضعیف ترن این دردها طبیعیه! و من موندم زن های قدیمی چه طور این همه بچه به دنیا می آوردن؟! بنیه شون از زن های امروزی قوی تر بوده یا نازشون کم تر؟!

الان وضعیت قلنبگیم در حدیه که هر کی منو می بینه یا می پرسه کی زایمان می کنی و باورش نمی شه حالا دو ماه و نیم دیگه مونده یا می گه مطمئنی دو قلو نیست؟! صورتمم که روز به روز بیشتر ورم می کنه و یه دماغ باد کرده و لبای قلوه ای و چشمای بی حالتی پیدا کردم که رغبت نمی کنم خودمو تو آینه نگاه کنم!!!



چند شب پیش این قدر موقع خواب ناله کردم که یه کم احساسات انسان دوستانه همسر گرامی به جوش اومد! اونم چه جوری؟! می گه: این دختره چرا این قدر تو رو اذیت می کنه؟ به دنیا که بیاد چند تا گازش می گیرم!!!




نظرات 34 + ارسال نظر
وحید شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:02 ب.ظ http://2shnam.blogsky.com

سلام وب خوبی داری
خوشحال میشم بهم سر بزنی آپم
اگه با تبادل لینک موافق بودی بهم خبر بده
به امید دیدار...

شیما شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:08 ب.ظ http://midwife21.blogfa.com

وای گلی جونم این عکسه چقدر خشنه ...یه احساسی بهم دست داد...
ایشالا که درد ها هم با شیرینی وجود خانوم کوچولو تموم میشه و حالا حالاهاااا کار داری با بچه های نازت.و..حرف پیری نزن...

واقعا؟! کجاش خشنه؟ من خوشم اومد!
انشاالله.
ای بابا! عمر این قدر زود می گذره...

نوا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 01:55 ب.ظ http://navaomom.persiablog.ir

واقعا دم این همسر شما گرم ،به ایشون بفرمایین خب گاز گرفتین بعدش بچه گریه اش گرفت چکار میکنی؟
خانمی با دریافت مکملهای معدنی ومینرال نمیشه مانع از ضعف عصلانی شد.اخه درشرایط عادی مثلا منیزیم وروی میگن تو تقویت عضله کمک میکنه.

دیگه راجع به اون حرفی نزد!!!
نه فکر نمی کنم. مکمل که می خورم اما گویا این دردها طبیعیه!

tinivini شنبه 25 آبان 1392 ساعت 02:55 ب.ظ http://tinivinii.blogfa.com

خواهر زاده منم تازه بدنیا اومده
بارداری سخته اما شیرین
فکر پیری هم زوده :)

مبارک باشه
نه زود نیست.عمر زود می گذره!

اندر احوالات شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:15 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

ای جانم
ایشالا بتونی این مدت باقیمونده رو هم راحت سپری کنی و کمتر اذیت بشی

انشااله.ممنونم.

حکیم بانو شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:41 ب.ظ

ای ای ای... جوانی کجایی؟

هییییی!

مارال شنبه 25 آبان 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://memoryy.persianblog.ir/

امان از این درد بی درمان پیری
شیرینی زایمان به همین دردکشیدنهاست دیگه..

بی دردش شیرین تره!

پروانه شنبه 25 آبان 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

مراقب خودت باش ننه

چشم مادر!

جوهر شنبه 25 آبان 1392 ساعت 05:56 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام
دیدی پیر شدیم رفت... حالا به قول قدیمی ها، شما دوتا بچه آوردید، امثال بنده بی بچه پیر شدیم.
منم خیلی به پیری فکر کردم. دوست دارم تا وقتی که سر پا هستم، زنده بمونم.
زن های قدیمی بنیه هاشون قوی تر بوده... غذای سالم، آب و هوای سالم، کلی ورزش هم می کردند.
ولی عکسه خشنه...
البته سر دختر خیلی شنیدم که مادر بیشتر باد می کنه.
ان شاءالله به خوبی و خوشی به دنیا بیاد....

آره واقعا آدم جوری پیر بشه که محتاج و سربار کسی نباشه انشاالله.

جدا خشنه؟!

آره. من که نسبت به حاملگی قبلیم بیشتر پف کردم.

ممنون. انشاالله.

آفرین شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:23 ب.ظ http://mylivesky.blogsky.com

با دیدن این عکس یاد جنینی افتادم که وقتی پزشک تو شکم مامانشو اونو جراحی کرد، انگشتش پزشکو پس از اتمام جراحی گرفته بود.

چه جالب!

خندان شنبه 25 آبان 1392 ساعت 07:52 ب.ظ http://khandan21.persianblog.ir

من فکر میکردم فقط خودم این دردها رو دارم.واقعا امانم رو بریده.مخصوصا وقتی از خواب بیدار میشم نمیتونم از تخت بیام پایین.خدا کمک کنه این دو ماه هم زودتر وبه سلامتی بگذره ونی نی بیاد.دکترتاریخ زایمانت رو کی زده؟فکر میکردم شمادو هفته جلوتر از من هستی ولی انگار زمان زایمانمون تقریبا با هم میشه

تو هم بارداری مگه؟! چرا زودتر نگفتی؟ همینه که کم پیدا شدی!
تاریخ من 12 بهمنه تا خدا چی بخواد.

آفاق شنبه 25 آبان 1392 ساعت 08:21 ب.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

یه وقت ترش نکنه اقای همسر با این احساسات انسان دوستانه اش

همینو بگو!

اس ام اس و جوک جدید شنبه 25 آبان 1392 ساعت 08:30 ب.ظ http://dayfun.ir

آخی !

پیشاپیش تا 2.5 ماهه دیگه ، قدم دخمل نو رسیده مبارک .

ممنون. سلامت باشین.

عزیز دلم! نـــــازی
ایشا الله که این 2 ماه و نیم آخر رو به خوبی پشت سر بذاری

انشاالله.ممنون.

بهانه گیر یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام

نمی دونم این کمکتون می کنه یا نه, اما ضرر نداره...
من شبا موقع بارداری خیلی پادرد می کشیدم.
دکترم گفت بینیت کیپ میشه برا همین اکسیژن لازم به بدنت نمی رسه! فکر کنم مدتی سرمو می پوشوندم با کلاه نازک!
متاسفانه چند سالی گذشته دقیق یادم نیست, اما شما هم یه امتحان کنید, هم زیر سرتون رو بلند تر کنید و هم بپوشونید , شاید تاثیر بزاره و کمتر بشه!

التماس دعا

سلام
من پادرد ندارم. ماهیچه های زیر شکم و گاهی هم کمرم درد می کنه.
به هر حال ممنون.

فانوس یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 07:49 ق.ظ http://mimfanoos.blogfa.com

ایشالا که این دو ماه ونیم به سلامت بگذره دردات هم بهتر بشه و یه زایمان خوب وعالی داشته باشی و از وجود خانم کوچولو و حانواده ی 4 نفرتون حسابی لذت ببری

انشاالله. به همچنین.

یک جرعه آرامش یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 09:12 ق.ظ http://yekjoreearamesh.blogfa.com

سلام عزیزم..
درکت میکنم ماههای آخر واقعا سخت میگذره اما باید تحمل کرد..
همسر گرامی هم چه عشقولانه برخورد کرده..

سلام
بله به جز تحمل چاره دیگه ای نیست!
خیلی!!!

رضوان یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 10:00 ق.ظ http://planula.blogsky.com/

منم خیلی ورم داشتم. دختر ذاتش اینه که خیلی مامانشو تو بارداری درگیر میکنه. ورم و درد زانو و ... خب ناز داره دیگه.
اما اگه همین دوماه سبزی زیاد بخوری یه خورده شرایطت بهتر میشه .
امیدوارم با سلامتی و بدون درد و .. پیربشی و سایه ات بالای سر بچه ها باشه.

آره میگن دختر بارداریش سخت تره. البته من ویارام نسبت به حاملگی قبلیم خیلی کمتر بود اما دردها و ورمم بیشتره!

ممنون از لطفت.

روزهای با هم یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 10:20 ق.ظ http://daystogether.persianblog.ir

یعنی من کشته آقایونم با این حس همدردیشون

سمیه-تهران نوشت یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 10:58 ق.ظ http://tehrannevesht.blogsky.com

پستت یه طرف این عکسی که گذاشتی هم یه طرف

خوبه یا بد؟ من خوشم میاد ازش!

سمانه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 11:05 ق.ظ http://weroniika.blogfa.com/

سلام
شما دو ماه نیم دیگه داری حق داری
من 5 ماه دیگه تا اتمام بارداریم دارم اما باز هم کم می آرم
همش فکر می کنم سر بچه اولم اینطوری نبودم
یعنی این 8 سال اینقدر پیرم کرده
راجع به آقایون هم فقط نفس عمیق می شه کشید!!!
امیدوارم که این دو ماه و نیم هم به خوبی و سلامتی بگذره شما هم برای من دعا کن که بقیه اش به سرعت و با سلامتی بگذره

تو بارداری دوم بدن ضعیف تره سن هم که بالاتر میره مسئولیت بچه اول هم هست. کار سخت تر میشه از یه جهت هایی!

انشاالله.

رعنا یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام گلابتون بانو

ظاهرا نی نی های دختر مامانهاشونو یه کمی اذیت میکنن.
دخترخاله ی منم همینطوری بود تقریبا با وجودی که بچه اولش بود همین حالتها رو داشت.
ورم صورت و درد و ...
فقط اصلا اصلا غذای نمک دار نخورین.
جوری هم نشینین که پاهاتون زیاد آویزون بمونه.

انشالله به سلامتی نی نی ناز خوشگلتون به موقع میاد توی بغلتون.

شاد و سلامت باشین.

پ.ن: بابت اظهار لطفتون هم ممنون. با یه عالمه شرمندگی کل حرفهامو براتون ایمیل کردم.

خدا نگهدارتون باشه

سلام
کدوم بچه ایه که مامانشو اذیت نکنه؟!
ورم من فعلا تو صورته و دست و پاهام خدا رو شکر ورم نداره.
انشاالله.ممنون.

خواهش می کنم.

مهتاب2 یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 11:50 ق.ظ

وای گلی عجب عکسی گذاشتی!!!!
من عکسو دیدم یاد زایمانم افتادم...

مامان تربچه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 02:03 ب.ظ

امان از دست این مرد.ا با این ابراز احساساتشون من که دیگه نمی خوا مامانی شوم واسه هت پشتم بس بود

این قدر سخت گذشته بهت؟!

زهرا یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 03:22 ب.ظ

تو که همیشه عکسهای خوشگل می زاشتی. این عکسه خیلی زشت بود، دل من هم یه جوری شد. حتماً سختی بارداری ارزش یه نی نی خوشگل و صحیح و سالم رو داره گلم. مواظب خودت باش.

واقعا؟! ولی من ازش خوشم میاد!

باران یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 03:27 ب.ظ http://baranedelpazir.persianblog.ir

آخی عزیزم انشاا... دردات کمتر شه
اگر ورزشای مناسب بارداریو انجام بدی بهتر نمیشی؟

انشاالله.ممنون.
ورزش هم می کنم.

فروغ(رد پاهایم) یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 04:16 ب.ظ

من از این عکسه ترسیدم!
دست بچه هه چه ترسناکه!
ایشالا که پیر میشی یه پیر سلامت و سرحال

چرا؟ با مزه اس!
انشاالله.

فائقه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 09:09 ب.ظ http://2nafare.persianblog.ir/

واسه خودت کم نذار.

چشم!

شیما یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 09:43 ب.ظ http://midwife21.blogfa.com

دیدی فقط من نبووودم گلی جووون
بابا من که این همه زایمان دیدمو واسم عادیه...ترسیدم ...حق دارن بقیه بخداااا

واقعا برات ترسناکه؟!
به نظر من باحاله!!!

سمیه-تهران نوشت دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 09:50 ق.ظ http://tehrannevesht.blogsky.com

خیلی خوبه این عکس جالبه

پس تو هم نظرت مثل منه! آخه بعضیا گفتن خشنه.

خندان دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 01:42 ب.ظ

عزیزم توچند پست قبل تو کامنتها بارداریمو بهت اعلام کردم احتمالا یادت رفته.ایشالله نی نی های بهمن ماهیمون به سلامت به دنیا بیان.

پس من یادم رفته بود. ببخشید!
انشاالله.

من هم همین دردها رو دارم گلی جون.
تقریبا موقع بلند شدن و نشستن زجه میزنم.
یک جای بدیم هم درد میکنه که گفتن نداره
خلاصه که حاملگی دختر خیلی سختره خواهرم هم بچه اش دختر بود اونم همینطوری بود.

منم مثل توام!!!
انشاالله این گل دخترها بعد به دنیا اومدنشون بچه های خوبی باشن و خستگی ما رو در کنن!

مهدیس چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 08:00 ب.ظ http://meslemaah.persianblog.ir

راستش من از وقتی 15-16 سالم بود تا الأن دلم نمی خواست و نمی خواد زیاد عمر کنم بیشتر از 30 سال نمی خواستم!حالا هم که مامان بزرگام و میبینم چه دردی میکشن اصلأ نمی خوام پیر بشم.
اصلأ همیشه بدم میومد بهم می گفتن الهی پیرشی

مادربزرگ پدریم همیشه میگه پیری خیلی بده!

زهرا م شنبه 23 آذر 1392 ساعت 12:55 ب.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام گلابتون عزیز معمولا بچه ها هفته ۳۷ بدنیا میان نمیدونم دکتر بهت گفته باید بیشتر از ۱۵ الی ۲۰ دقیقه پیاده روی نکنی البته معمولا دو یا سه هفته مونده میگن مثل من ساعتها پیاده روی نکنی دچار زایمان زود رس شی ظاهرا من دوران بارداری کم درد سری داشتم غیر از درد د ر زیر کتف که موقع زیاد نشستن رو زمین و غذا خوردن مشکل دیگه یادم نمیاد و گاهی گرفتگی عضلات ساق پا که دکتر پشنهاد خوردن میوه های مثل موز - سیب و سیب زمینی بخاطر پتاسیم داد اگر این مشکل گرفتکی عضلات داری میتونی از موادی گفتم و یا پسته چون تو شبکه سلامت زیر نویس کرده بود که ۲ عدد پسته پتاسیم برابر یک موز دار ه کلا راجع بارداری زیر نویس های خوبی داره اگر وقت کردی نگاه کن انشااله این مدت هم به خوبی میگذره و دختر گلت بدنیا میاد مواظب خودت باش راستی اسم انتخاب نکردی

سلام. نه هفته 37 که زوده! معمولا 39 و 40 میشه البته بستگی داره. گل پسر که هفته 40 دنیا اومد! من فعلا پیاده روی نمی کنم. یوگا انجام میدم.
گرفتگی عضله رو گاهی دچارش میشم.ممنون از توصیه هات.
انشالله.ممنون. چرا اسمش که از قبل بارداریم معلوم بود. کامنت های پست "در باب اسم" رو ببین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد