پییشنهاد شگفت انگیز!

چند روز بود رفته بودم تو فکر که چرا آقای وکیل مدتیه برای کار بهم زنگ نزده, چون بر خلاف یه مدت که کار و بار کساد شده بود, با منشی و مشاور حقوقی تمام وقتی که چند ماهه آورده به نظر می رسه اوضاع خوب باشه. البته اول از من خواست مواقعی که دادگاه نیستم برای مشاوره و جذب موکل تو دفتر باشم اما قبول نکردم. چون برام واضح بود که حقوق به دردبخوری بهم نمی ده! دیگه اخلاق همکارم دستم اومده! و نتیجه گیری می کردم که چون این اواخر یه کم سر پول باهاش چونه زدم فکر کرده دیگه صرف نداره با من کار کنه و حتما چند تا وکیل صفر کیلومتر آورده که با چندر غاز دستمزد حسابی ازشون کار بکشه! دو تا پرونده داشتیم که بعد کلی صرف وقت و رفت و آمد _که همه اش از جانب بنده بود البته و آقای وکیل فقط دستورات صادر می کردن!_ به بن بست رسید و چون موکل ها از اول قرار گذاشته بودن که تمام حق الوکاله رو بعد از اتمام کار بدن, یک قرون هم حق الوکاله نگرفتم! ( این پرونده: + و و این: +  بعدش هم به جز یه طلاق توافقی کار جدید دیگه ای بهم پیشنهاد نکرد. چند وقت قبل تو اوج کمر درد من یه روز تلفن کرد که ماشین مدل بالایی که پارسال برای یه پرونده مهریه توقیف سندی کرده بودم و کاراشو انجام داده بودم اما چون موکل نتونسته بودن ضامن بیاره کارش متوقف مونده بود, امکان توقیف فیزیکیش برای موکل فراهم شده و من برم که کارای معرفی ضامن و گرفتن نامه توقیف رو انجام بدم که انجام دادم و بعدش خیلی شیک نامه رو بردم دادم دفتر و گفتم به خاطر کمردرد نمی تونم دنبال بقیه کاراش برم! حالا نه که خیلی هم پول می ده! برای چی باید خودمو اذیت می کردم؟!



تا این که چند شب پیش حدود ساعت 11 زنگ زد خونه مون و گفت یه کاری برام داره. پرونده مال خودشه و می خواد علیه یکی از موکلاش که بابت حق الوکاله چک داده بود و چکش پاس نشده و هیچ اقدامی هم برای پرداخت نکرده دادخواست بده. و برای این که طرف قضیه رو جدی بگیره می خواد اسم یه وکیل تو پرونده باشه و اگه موردی نداره اسم منو بنویسه. و گفت:" اما هیچ حق الوکاله ای نمی دم! اسم شما فقط صوری اون جاست. همین فردا صبح یه وکالت نامه بیارین که من امضاش کنم و برین دادخواستشو ثبت کنین.!!!"  منم که کلی حرصم در اومده بود با خونسردی گفتم: " این طوری که نمی شه. من اگه وکالت نامه بذارم باید براش تمبر مالیاتی باطل کنم, بعد هم مالیاتشو بدم. وقتی هم که اسم من به عنوان وکیل اون جا باشه جلسه دادگاهش رو هم باید برم." گفت:"راست می گین. اصلا به قضیه مالیاتش فکر نکرده بودم! تمبر مالیاتیش زیاد می شه و اون وقت حتما حق الوکاله بالا هم می خواین؟!" می خواستم بگم خسته نباشین که بعد چندین سال کار وکالت به این فکر نکردی که وکالت نامه تمبر مالیاتی لازم داره حتی اگه صوری باشه! و وکیل مربوطه باید بعدا بر اساس اون مالیات بده! علاوه بر این من هیچ دلیلی نمی بینم که بدون هیچ حق الزحمه ای وقت بذارم برای ثبت دادخواست و شرکت در جلسه دادگاه! اما خودمو خوردم و فقط گفتم:"بله!" و صد البته که ایشون هم فرمودن:"حالا بذارین من فکرامو بکنم بعدا خبر می دم." و تا این لحظه خبری هم نشده!!!

علاوه بر اینا حرف کار شد و آقای وکیل پرسید که تو این مدت کار کردم یا نه؟ منم در کمال صداقت گفتم نه! گفت کار نبوده یا خودت نخواستی کار کنی گفتم خودم نخواستم. پرسید چرا؟ که منم علتشو نگفتم چون به ایشون ربطی نداشت! فقط گفتم شرایطم جور نبود! بعد هم گفت:" اگه پرونده جدید بیاد, کار می کنین بهتون خبر بدم؟" گفتم: "اگه پرونده به درد بخور باشه آره! مثل اون دو تا پرونده نشه که کلی دوندگی کردم آخرش هم به هیچ جا نرسید و پولی هم نگرفتم!" حالا درسته من فعلا قصد کار کردن ندارم, اما آدم که نباید خودشو از تک و تا بیاندازه!



+ مدیران محترم بلاگ اسکای کلی زحمت کشیدن و کلی کار مثبت انجام دادن اما نمی دونم چرا اخیرا برداشتن مدل شکلک ها رو عوض کردن؟! هیچ از این شکلک های جدید خوشم نمیاد. هم بی ریختن هم ناقص!!! مثل همین یکی! برای همین مجبور شد برم بگردم شکلک های مورد نیازمو از جاهای دیگه پیدا کنم!


نظرات 28 + ارسال نظر
مهتاب2 پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 07:14 ب.ظ

حالا ممکنه چون فعلا دنبال کار نمیری یه کار خوب بهت پیشنهاد بشه.. در مورد شکلک ها من اصلا نمیفهمم سلیقه ی کی بوده اینا رو برای بلاگ اسکای انتخاب کردن؟
البته الان که اومدم برای تو شکلک بذارم دیدم مثل قبل شده

چند تا بهم پیشنهاد شد اتفاقاولی رد کردم. با این وضع سخته برام.

هر کی بوده واقعا بی سلیقه بوده! شکلکای قبلی خیلی خوشگل تر بودن. من شکلکای بخش نظراتم هنوز عوض نشده خوشبختانه.

شیما پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 10:06 ب.ظ http://greelife21.blogfa.com

همون بهتر قبول نکردی...
فکرکنم میخواسته شما تو رو دربایستی بمونینو قبول کنین اما شماام خوب جوابشو دادی حااال کردممم

مگه عقلم کمه بدون حق الوکاله قبول کنم؟ دیگه دوره بیگاری تموم شده منتها ایشون هنوز نمی خوان متوجه بشن!!!

نونا پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 10:46 ب.ظ

آفرین خوب جوابشو دادین
وکالت باید کار سختی باشه
البته هر کاری سختی های خودشو داره
حدس بزنید کار من چیه

خوب از یه جنبه هایی سخته اما همین طوره که میگین مثل بقیه کارا سختیای خودش داره!

از کجا باید حدس بزنم؟!

بهاردخت جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 12:10 ق.ظ http://bahar-dokht.blogfa.com

چقدر خوب و منطقی جوابش رو دادین!!

امیدوارم حال شما و نی نی خوب باشه!!هنوز منتظرم بدونم این نی نی دختره یا نه؟

ممنون. ما هم منتظریم!

مریم جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 01:13 ق.ظ

من یه سوال دارم و البته هیچ عجله ای تو جواب ندارم و هر وقت راحت بودی جواب بده ..
حدود چهار سال ژیش برای یه ژرونده دیه به مبلغ ۱۶۸۰۰۰۰۰وکیل گرفتیم که حالا بماند کار بی خودی بود و همین طوری هم کارمون را میفتاد فقط افتادیم به تور یه ادم ...فقط یه سوال حق الوکاله ی این اقا شد ۱۸۰۰۰۰۰که میگفت یه چیزی بیش از ۹۰۰ این ژول میره ژای باطل کردن تمبر و این حرفا و بماند کار اصلی رو نکرد در حالی که ژول روگرفت و یه لیوان ابم روش ...حالا که حرف از ابطال تمبر شد این رقم چه طوریاست ..میخوام بدونم اون اقا چه طوریا حساب کرده با حساب چهار سال ژیش این رقم چقدر میتونه واقعی باشه ...برام مهمه دونستنش ...
ژیش ژیش ممنون

تو چه مرحله ای وکیل گرفتین؟ دادسرا؟ دادگاه؟ شما شاکی بودین یا ازتون شکایت شده بود؟
برای این میپرسم که بدونم دعواتون اصولا مالی محسوب میشده یا غیر مالی؟ چون تمبر مالیاتیش خیلی فرق می کنه!

مریم جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 01:15 ق.ظ

شرمنده گویا فونت فارسیم بهم ریخته ..

گلی جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 01:54 ق.ظ

وای چجوری باهاش کار میکنی با این اخلاقش؟؟!

الان که یه مدته باهاش کار نمی کنم به خاطر همین اخلاقش!!!

باران جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 05:15 ق.ظ http://baranedelpazir.persianblog.ir

مردم عجب رویی دارن

مامان مترجم جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 10:58 ق.ظ

بسیار کار خوبی انجام دادی عزیزم:))
اصلا این حرکتت خیلی حرفه‌ای بود:))
کیف می کنی چه شکلکایی برات می زارم:))) :|

متشکرم از شما!
آره از شکلکای اینجا بهتره!

مهربان جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 12:23 ب.ظ http://mehrminooran.persianblog.ir/

چه پرروه آقای وکیل! اینکه بگی حامله ای به اون ربطی نداشت؟! چه باحالی من بودم فک کنم می گفتم!

خیلی هم پررروئه! آره دیگه توقع داشتی چی؟! بهش بگم؟!

اماسیس جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 06:09 ب.ظ

جلل الخالق!
چرا شکلک هاتون این مدلیه و برا من یه جور دیگه!

اصن از این مدل جدیدش خوشم نمی یاد ولی با این حال نمی فهمم با اینکه منم بلاگ اسکایی هستم و شما هم بلاگ اسکایی هستین چرا شکلک هامون اینقد مختلفه!

قدیمی هاشو بیشتر دوست داشتم

نمی دونم. خوشبختانه هنوز شکلک بخش نظرات من عوض نشده!

اماسیس جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 06:11 ب.ظ

سلام
دیگه با این پست متوجه متوجه اخلاق جناب وکیل شدم!

سلام
یعنی قبلا متوجه نشده بودی؟!

اماسیس جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 06:19 ب.ظ

دوستی هاتون پایدار بانو

[ بدون نام ] جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 11:36 ب.ظ

راست میگین ها
از کجا؟
مساله اینست

ببخشید چی از کجا؟!

فرناز جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 11:57 ب.ظ http://farnazjun.persianblog.ir/

سلام گلابتونی! بابت نی‌نی کوچولوی توراهی واقعاً خوشحالم. واقعاً می‌گم. واقعاً خوشحالم ولی فکر کنم چون دلت دختر می‌خواد دختر بشه. تو عکس پروفایلت‌م که نی‌نی‌ت دختره :) از خدا برات یه بچّه‌ی خوشگل ِ سالم می‌خوام.

سلام فرناز خانم. منور فرمودین!
ممنون از لطفت.

برای تو شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

انشالله که وقتی شرایط کار کردن برات مهیا شد کارهای خوبی به پستت بخوره
می بینی صاحب کارها چه روشون زیاد شده

انشاالله.
این صاحب کار ما که از اول روش خیلی زیاد بود!!!

داش بهی شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 10:36 ق.ظ http://behii.persianblog.ir

ما از پرشین مینالیم
اونا از بلاگفا
شما از بلاگ اسکای
خدا آخر و عاقبت وبلاگ نویسی به خیر کنه :)

فعلا همه از همه چی می نالن!!!

زهرا م شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 11:04 ق.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام گلی جون کار خوبی کردی الان باید مواظب خودت باشی واستراحت کنی انشااله یک بچه سالم وتپل بدنیا بیاری در مورد استفاده از روغن دکتر من AD داده بود که نتیجه خیلی خوبی داشت بعد از دوتا زایمان حتی یک خط هم روی شکم و رانها ندارم

سلام
فعلا همین کارو می کنم! انشاالله.ممنونم.

آفاق شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 11:40 ق.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

چه ادمای پر روئی پیدا میشن

رعنا شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

سلام بانو
من کارم برنامه نویسیه
ولی اینقدر تو بعضی کارها اذیت شدم که ترجیح میدم کار نداشته باشم و حرص نخورم تا اینکه بخاطر چند غاز پول کلی دوندگی کنم و آخرش هم چیزی جز روان بهم ریخته برام نمونه!
وقتی مشتری هنوز نمی تونه جای پ کیبورد رو پیدا کنه و به عنوان مشکل تو برنامه به من زنگ میزنه
وقتی پرینترش خرابه و داد و بیداد میگه خانم برنامه تون گزارش نمی گیره و وقتی میرم محل کارش می بینم پرینترش خرابه!
دیگه چکاریه که با امثال اینا کار کنم

متنفرم از این جو بازاری تو جامعه :(

سلام
کاملا درک می کنم چی میگین. دقیقا به همین خاطره که منم فعلا کارو تعطیل کردم. الان بیشتر از هر چی به آرامش نیاز دارم!

مسعود زارعیان شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 03:36 ب.ظ http://siasefeed.blogfa.com

سلام با پوستر فیلم مستند چی بپوشم (درباره حجاب) به روزم و جویای نظرتان..

جوهر شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 08:25 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام
درباره شکلک ها خیلی موافقم...

مریم شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 09:05 ب.ظ

گلاب جان ممنون از پاسخ...راستش قضیه مربوط به تصادفی بود که پدرم به همراه شریکش داشته.هر دو تو ماشین شریک پدرم بودن و راننده اون اقاکه در اثر خواب الودگی ایشون دچار سانحه میشن ...بیمه برای پدرم دیه ی ۱۶۸۰۰ تعیین کرد که با توجه به مشکلاتی که شریکش برامون ایجاد کرد وکیل گرفتیم که اون اقای وکیل حدود چهار ماه طول کشید تا چک رو از بیمه گرفت برامون و البته قرار بود خیلی کارای دیگه بکنه(مثل پولی که به همراه پدرم بوده روزه حادثه ولی شریکش با شاهد کذب از پاسگاه گرفته بود برای خودش و تمام افتراهایی که زدو ... ) که رو حساب اشنایی و اطمینانی که پدر داشت ریش و قیچی رو داد دست اقای وکیل ..تنها کاری هم که اون اقا کرد گرفتن پول بیمه بود ولا غیر و حتی حق الوکاله ی خودش رو همون جا کم کرد و..حتی یه جایی به بعد با اون اقا تبانی کرد و ....
شرمندم که خیلی خوب توضیح ندادم حتی نمیدونم توضیحاتم شامل جواب سوالاتت میشه یا نه ..ولی واقعا برام مهمه بدونم اون اقا چه کرد اون سال با ما ...من حتی تو اون زمان پرونده ر برای یه وکیل فکس کردم تو یه شرکت بزرگ به واسطه ی یکی از اقوام که ایشون حتی معتقد بود اونی که ارسال شده براشون اصلا پرونده نیست و به خاطر کم کاری اقای وکیل دیگه نمیشه پیگیر ماجرای پول پدر باشیم ...
یکککککککککککککک دنیااااااااااااااااااااا ممنون گلاب جااان

برای گرفتن این مقدار دیه حق الوکاله زیادی نگرفته. البته من از جهت نسبت مبلغ ها میگم و دیگه کم کاریش رو نمی دونم!

نازنین یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 11:46 ق.ظ http://ta-be-ta.persianblog.ir

سلام عزیزم. من بالاخره برگشتم - این بار واقعا برگشتم!!

سلام
به به! ببین کی اومده!

مژگان یک دنیا عشق یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 11:53 ق.ظ

با شرمندگی فراوان از تاخیرم برای تشکر از جواب سوالم خیلی لطف کردید

خواهش می کنم.

مامان بعد از این یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://faslino.persianblog.ir

ا این چرا خصوصی نشد؟ پاکش کن لطفا :))

پاک کردم.
عزیزم شما هنوز نمی دونی نظرات این جا تاییدی نیست؟!!!
برای خصوصی گذاشتن باید بری تو قسمت تماس با من. تو توضیحات وبلاگم هم نوشتم.دقت کن خوب!

یادداشت های مینا یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 03:56 ب.ظ

چقههه بعضیا بدجنسن. خوب کردی قبول نکردی خانوم وکیل.

می بینی؟! نه بابا مگه مغز خر خوردم!

مامان بعد از این یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 04:39 ب.ظ http://faslino.persianblog.ir

اخه تند تند مشغول ارسال پیام بودم..دیگه حواسم نبود به اینکه اینجا مدلش فرق داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد