آخرین روز کاری

دیروز آخرین جلسه دادگاه امسالم برگزار شد: تجدید نظر خواهی از حکم نفقه این پرونده .دادگاه بدوی شهریور ماه تشکیل شد و با این که خوانده اقرار کرد همسرش اوایل سال با رضایت و اطلاع خودش از خونه رفته و تو این مدت ارتباطی نداشتن و نفقه ای پرداخت نشده, قاضی دعوی ما رو که درخواست نفقه از ابتدای سال 88 بود,کلا رد کرد و کار به تجدید نظرخواهی کشید. کلی مدرک (استشهادیه, فاکتور خرید به اسم موکل, پرینت حساب موکل که به حساب شوهرش پول ریخته بود, حکم کیفری ترک انفاق که موکلم خودش اقدام کرده بود و ...) جمع آوری کردیم و روی پرونده گذاشتیم تا بتونیم اقلا حکم نفقه رو از اول سال 91 بگیریم تا بعدا بشه از این حکم به عنوان دلیل برای طلاق استفاده کرد. چون یکی از مواردی که عسر و حرج زن رو در دعوی طلاق ثابت می کنه و به صراحت هم در قانون و هم در شرایط ضمن عقد  موجود در عقدنامه ها اومده, عدم پرداخت نفقه از سوی شوهر به مدت 6 ماه یا بیشتره. شوهر موکل هم که حسابی سر لج افتاده و به هیچ وقت برای طلاق توافقی حاضر نمی شه و موکل خودش باید دادخواست طلاق بده. اینه که گرفتن این حکم خیلی برام مهم بود.

دادگاه تجدید نظر معمولا جلسه دادرسی با حضور طرفین نمی ذاره و قاضی با توجه به مدارک رای می ده. این اولین جلسه تجدید نظری بود که می رفتم و بسیار هم دیدنی بود! دو ساعت تموم طول کشید و بیشتر صرف داد و بیداد های شوهر, گریه های زن, کشمش ها و تکه انداختن هاشون و صد البته تلاش و بعضا فریاد و تهدید قاضی برای ساکت کردنشون شد! منم هر چی می زدم روی پای موکل که بهش حالی کنم ساکت باشه و جنجال راه نیاندازه و بذاره شوهرش جو رو متشنج کنه که به نفع ما بشه, گوشش بدهکار نبود! آخرش قاضی گفت وقتی شما تو دادگاه این جوری هستین, دیگه معلومه تو خونه چه وضعیه!!!

طبق نظر مددکاری که دادگاه برای تحقیق و پرس و جو فرستاده بود, آقا خانم رو منزل بیرون کرده_ هر چند آقا نظرش این بود که مددکار با غرض ورزی نظر داده!_ و قاضی هم بر این اساس و سایر مدارک نظرش به اثبات عدم پرداخت نفقه از ابتدای سال بود. قاضی برگه صورت جلسه رو بهمون داد تا اظهارتمون رو بنویسیم. من حدود نصف صفحه نوشتم ولی آقا عملا طومار نوشت و چند صفحه رو پر کرد و کلی از وقت دادگاه رو تلف!!! بعد که نوشته هاشو خوندم تا جواب بنویسم می بینم قصه حسین کرد شبستری نوشته و چیزی که می شد تو کمتر از یک صفحه بنویسه بی خودی شاخ و برگ داده! (همون قضیه لطفا مغز نخورید!)

خلاصه که با وجود همه تنش ها و اتلاف وقت ها, نتیجه خوب شد و حکم الزام به پرداخت نفقه معوقه یک سال صادر می شه. کارشناس هم مشخص شده تا میزانش رو تعیین کنه.


تو اوج کارای من برای تمیز کاری خونه و چیدن وسایل بعد بازسازی, دو نفر تماس گرفتن برای کار که هم خیلی عجله داشتن هم خیلی اصرار, اما من نتونستم وکالتشون رو قبول کنم. حالا قبلش کلی بیکار بودما! چرا همیشه همه چی هم زمان می شه؟!

نظرات 20 + ارسال نظر
اماسیس چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 04:16 ب.ظ

1

اماسیس چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 04:18 ب.ظ http://emasis.blogfa.com/

سلام گلابتون بانوی عزیز
تبریک میگم

برگشتین خونه خودتون
چقد دلم برای شما و دوستان اینجا تنگولیده بود و گفتم دیگه هر طور شده حتما" بیام و به مناسبت سال جدید حداقل آرزومند بهترین آرزوها بررای شما باشم



پیشاپیش سال جدید رو به شما و خانواده محترم تبریک میگم
امیدوارم سال خوب و پر از موفقیتی داشته باشید!!!
+راستی من پست جدید رو تو وب لینک شده نوشتم


سلام
ممنونم از لطفتون
به هم چنین.

اماسیس چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 04:21 ب.ظ


ممی بینم که اول هم شدم!!!

+راستی یه چیزی ، من امروز اومدم نت (اونم از کافی نت) متاسفانه سرور بلااگفا بازی در آورد و نتونستم برای بعضی از دوسنتا کامنت بزارم

اینه که اگر از دوستام کسی دید براش کامنت نزاشتم بدونه که بلاگفا مقصره!!!

+بانو جان ، چون اینجا رو خیلی ها می خونن گفتم ،

بله. شما تا حالا چندین بار مقام اول رو کسب کردین!!!

مسی چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 05:15 ب.ظ

موفق باشید ....
اشکال نداره . هرچی بیشتر تلاش کنید به نفع تونه

مهسا چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://darpichokhamejade.blogfa.com/

این روزا یکی دو مورد بی عدالتی دیدم،خیلی دلم گرفته حس می کنم تو زندونم و صدام به کسی نمی رسه،گلابتون جونم شما که باید زیاد دیده باشی امیدوارم همیشه صبور و موفق باشی

بی عدالتی که زیاده دل آدم هم زیاد می گیره...
ممنون.

من و دخملی چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 08:59 ب.ظ

دلم میگیره این همه مظلومیت زن رو میبینم..
حالا خوبه تونستی حداقل بعد از دوسال نفقه یه سالش رو زنده کنید..

منم...
نفقه ای که در کار نیست. فقط برای گرفتن حکم طلاق خوبه!

خانوم وکیل چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 10:59 ب.ظ http://khanooomvakil.persianblog.ir/

واقعا باید جلسه تجدیدی نظر تجربه ی خوبی بوده باشه.باز هم خدارو شکر که حکم نفقه صادر میشه.مبارک باشه موفقیتت خانم وکیل.الان اون دو تا پرونده رو بچسب و حداقل باهاشون قرارداد امضاءکن که قحطی کاره شدیدا!!!بعد از تعطیلات میتونی رو پرونده ها اقدام کنی.

تجربه جدیدی بود!ممنونم
نه بابا. اقدام فوری می خواستن منم نتونستم قبول کنم!!! ولش کن اصلا حوصله کار ندارم!

ما چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

اره گلی جونحدست درست بود
به راهنمایی و کمکت نیاز دارم

چه عالی. مبارک باشه. هر کمکی باشه در خدمتم.

فرید پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 10:32 ق.ظ

حالا میفهمم که چرا خانمم که حدود 6ماهه بدون هیچ دلیلی ترک منزل کرده چرا درخواست نفقه کرده بس میخواد که حق طلاق رو بگیره...امان از دست این زنها

واقعا؟!

بهار پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 12:18 ب.ظ http://en-qolt.blogsky.com

خب چرا قبول نکردی ؟ مگه واسه همین قبل عیدی وکیل می خواستن؟
گلی جون انقد دوس دارم پرونده هاتو تعریف می کنی! همیشه واسه من نکته داره

آره برای قبل عید می خواستن. منم خیلی کار داشتم وضعم به هم ریخته بود نتونستم قبول کنم.
خوشحالم به دردت می خوره.

شیده پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 07:24 ب.ظ http://shedeh91.blogfa.com

سلام
موفق نشدم
شما لطف کن از رمز قبلی یه رقم کم کن و دو سه پست اول رو بخون بقیه هم با رمز قبلی که دادم
شرمنده

سلام
ممنونم.

سمیه-تهران نوشت جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 12:14 ق.ظ http://tehrannevesht.blogsky.com

همیشه همینه وقتی بیکاری کار نیست وقتی دلت می خواد کاری نباشه و استراحت کنی کار میریزه سرت

آره چرا این جوریه؟!

فرید شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 07:22 ق.ظ

آره واقعا...انواع دادخواست واسم فرستاده.میخواد منو له کنه.

حکیم بانو شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 09:24 ق.ظ

خسته نباشید. نتیجه مطلوب حال آدمو خوب می کنه.

سلامت باشین. همین طوره.

سارا شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 11:32 ق.ظ http://biadonyabesazim.blogfa.com

یک کتاب خارجی ی می خوندم خانومه وکیل طلاق بود. واقعا اعصاب فولادین میخواد. و ظاهرا تو داریش.
اگه میشد جواب کوتاه بدهی که برات خسته کننده هم نباشه، می خواستم بپرسم گرفتن حق طلاق برای خانومها، واقعا خیلی از این مشکلات دادگاهها رو کم نمیکنه؟


ضمنا بازگشت پیروزمندانه ات به خونه خودت رو تبریک میگم.

آره می خواد. من اعصابم فولادین نیست.کلا روحیه ام حساس نیست!!!

چرا کم می کنه! چن خیلی از ای دعاوی خانوادگی آخرش به طلاق ختم میشه ولی چون خانم از اول نمی تونه دادخواست طلاق بده مجبوره به طرح دعای دیگه تا یا شوهر رو برای راضی شدن به طلاق تحت فشار بذاره یا دلیل محکمه پسند برای طلاق به دست بیاره.

ممنون.

آنا آریان شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 01:22 ب.ظ http://anaarian.blogfa.com

سال خوبی داشته باشی دوست عزیز. همیشه می خونمت

ممنون به هم چنین.
منم همیشه از نوشته هات لذت می برم.

یاسمن شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 02:17 ب.ظ http://yasaman1387.blogfa.com/

سلام
نه من کامنت درباره اون موردی که گفتی نزاشتم .

اماسیس شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 03:11 ب.ظ

یه سوال دارم .
اگر دو نفر بخوان ازدواج کنن و فقط بخاطر لجبازی بین بزرگترهای فامیل اون ۲ خانواده اجازه ندن .اونوقت این ۲ نفر بخوان ازدواج کنن و روال قانونیشو طی کنن .اونوقت میتونن پرونده رو مثلا؛ به شما بدن که پیگیرش باشید.یا اینکه نه.

اینو خیلی دوست دارم بدونم

اگه از آشناها نباشن آره قبول می کنم. ولی اگه آشنا باشن به دردسرش نمیارزه!

بهار(بوسه ی تقدیر) یکشنبه 27 اسفند 1391 ساعت 12:26 ق.ظ http://gozashtehagozashte.blogfa.com

اره دیدی چطور همه چی با هم میاد رو مخ ادم؟

جمشید دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 03:13 ق.ظ

درود
این یعنی چی؟:ضمنا بازگشت پیروزمندانه ات به خونه خودت رو تبریک میگم.
تو این وضع تورم و بیکاری کار و بارتون تازه به گل نشسته تا میتونید پول جمع کنیدبعد از عمری سگدو زدن هر سال ده پونزده میلیون واسه خرید خونه کم میارم.با این تورم شصت درصدی همیشه درجا میزنم
نمیدونم قبلم پرسیدم یا نه؟میخوام عقد کنم 750 سکه ناقابل میخوان.به نظرتون عدد منطقی و با حساب کتاب و یا قانونی در حال حاظر جای بحث و ورود داره؟
از نظر من که مسخره ترین هدیه ای که به زور و به پشتوانه قانون بی قانونی بیشترین جور در حق مرد است برای چیزی که هیچ پایه اخلاقی ندارد و شرافتی اگر باشد را لجنمال میکند
نه به آن مهریه آب و شریعتی که سنگش را به سینه میکوبند نه به این خروار خروار زر به نرخ دلار سبزی که دمادم جهش شگفت دارد
واقعا ننگ بر اون سفیهانی که تن به ذلت چند هزارش میدهند و ندای احترام سر میدهند
کالب نو زیباست و نوروزتان به شادمانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد