849

چهار کلاف کاموای قرمز خونی براق از برند محبوبم گرفتم و مدلی رو که یک هفته تمام با زیر و رو کردن اینستاگرام برای بافت یک بلوز مجلسی طور برای خودم پسندیدم رو سر انداختم.‌ از همون دفعاتیه که دنبال مدل گشتن و بافتن، بیشتر برام جنبه تمدد اعصاب داره تا نیاز! هر چی نباشه زندگی یادم داده که دنیا نه شادی و خوشیش موندگاره و نه غم و ناراحتیش، که در پس اتفاقات ناخوشایند هم حکمتی هست و درسی و شاید اصلا خیر و برکتی. اصلا همین که این قدر بزرگ شدم که اینا رو درک کنم و بپذیرم و نذارم وضعیت جدید پیش اومده در خانواده_ که امیدوار بودم پیش نیاد_ به همم بریزه جای بسی شکر داره!

 همراه برگ های برجسته ای که با دقت می بافم، افکار مزاحم رو پس می زنم و سعی می کنم خوش بین باشم که شاید وضعیت جدید بهتر هم باشه و آرامش بیشتری همراه داشته باشه. به امید خدا! 

نظرات 1 + ارسال نظر
رهآ یکشنبه 1 اسفند 1400 ساعت 09:35 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

بافتن رو از کجا یاد گرفتی؟ کلاس رفتی؟
خیلی دوست دارم یاد بگیرم
در حد شال و کلاه.
به نظرم از کلیپ های توی نت میتونم یاد بگیرم؟

نه کلاس نرفتم. قدیم ها یه مقدار اصول ابتداییش رو از مادربزرگ و عمه ام یاد گرفتم بعد تو فضای مجازی با دیدن آموزش ها و مدلهای مختلف و تمرین و به خاطر علاقه زیاد بیشتر یاد گرفتم و پیشرفته تر شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد