843

بارونی که تهران دودآلود رو شسته و تمیز کرده، آسمون آبی و ابرهای پراکنده سفید و هوایی که بوی خاک بارون خورده می ده، این قدر آدم رو به وجد میاره که صبح بعد از رسوندن بچه ها به مدرسه، علی رغم خستگی و کم خوابی، پیاده روی تو پارک رو به تخت و پتو و خواب ترجیح بدم! هر چی باشه چنین هوایی در نیمه دوم سال تهران کمیابه و نمی شه راحت ازش گذشت!

 نزدیک ورودی پارک یک دفعه تصمیمم رو می گیرم و فرمون رو می چرخونم سمت ورودی، ماشین رو پارک می کنم و خوشحال از این که با کتونی از خونه بیرون اومدم دست در جیب شروع می کنم به راه رفتن، چند دور مسیرهای پیاده روی پارک رو بالا پایین می کنم، برگ های زرد رو با پاهام کنار می زنم، از صدای پرنده ها لذت می برم و هوای تمیز و بوی نم خاک رو با نفس عمیق می کنم تو! آخر های پیاده روی می رسم به مزار سه شهید گمنام بالای پارک، داخل مقبره کوچیکشون می شم، رو هر سنگ قبر سه بار ضربه می  زنم، نیت می کنم و برای شهید دفن شده زیرش فاتحه می خونم.  

قبل برگشت به خونه اول می رم سراغ سبزی فروش چرخی محل و هفت تا دسته انواع سبزی خوردن ازش می خرم، سبزی خوردن روضه خونگی جمع و جوری که قراره ان شاالله فردا به مناسبت ایام

 فاطمیه تو خونه مون برگزار بشه و بابتش کلی ذوق دارم...  

نظرات 3 + ارسال نظر
حکیم بانو دوشنبه 29 آذر 1400 ساعت 10:48 ق.ظ http://luminouse46.blogfa.com/

سلام. من اومدم دوباره. منو یادتون هست؟

سلام
بله حکیم بانوی نازنین! خوشحالم که برگشتین!

سمانه دوشنبه 29 آذر 1400 ساعت 02:08 ب.ظ https://weronika.blogsky.com/

قبول باشه

ممنونم. قبول حق

خورشید چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 10:15 ب.ظ

سلام
قبول باشه ان شاءالله
یه کوچولو توضیح میدین که این روضه های جمع و جور رو چجوری برگزار می کنین؟ کسی رو برای خوندن روضه میارین؟ پذیرایی در چه حدیه؟
ممنونم

سلام ممنونم ان شاالله
جور خاصی نیست با چند تا از رفقا دور هم جمع میشیم گاهی یک نفر روضه خون دعوت می کنیم گاهی هم یکی از دوستانمون که تا حدی بلده برامون یه کم می خونه و یک زیارت عاشورا یا حدیث کسا هم دور هم می خونیم.
پذیرایی هم معمولا با چای و حلوا و آش و نون پنیر و این جور چیزها هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد