833

صبح واتساپ رو که باز می کنم، می بینم دوست عزیزی برام از کربلا فیلم فرستاده، در حالی که داره وارد حرم امام حسین می شه و دوربینش رو‌ به ضریحه، می گه گلی به یادت هستم! شب قبلش هم شازده وقتی که داره از باب القبله وارد حرم می شه برام فیلم گرفته و گفته اول از همه برای تو دعا کردم! و خوش بختی بزرگیه که اسمت چنین جایی برده بشه، جایی که دلت این روزها بارها و بارها زائرش شده...
شب اربعین با دوستان رفتیم یک فضای سبز خلوت، یک تیر و دو نشان کردیم! بچه ها بازی کردن، ما دور هم زیارت عاشورا خوندیم. بعد هم دوستانی که همسرانشون کربلا بودن اومدن خونه ما به صرف شب نشینی! شب نشینی همراه با کلی درددل، بادکش درمانی و روم به دیوار مقادیر زیادی خنده و جفنگ گویی!  البته یکی از دوستان عقیده داشت تقصیر ما نیست که شب اربعین مون به دورهمی و حرف و خنده گذشته، ما برای چنین شبی قصد زیارت و بودن در حرم داشتیم ولی به خاطر شرایط قسمتمون نشده!!!
و باور دارم روح دوست عزیز تازه درگذشته ام‌ که این روزها به خواب هر کس اومده در جواب این که کجاست و چه کار می کنه از موکب داری و اتراق در شریعه فرات گفته، دعاگوی ما هست...

نظرات 1 + ارسال نظر
خاموش جمعه 9 مهر 1400 ساعت 11:26 ب.ظ

والا من اگه همسرم بره سفر ( به نوعش هم کاری ندارم)
خودم و خودشو و ایل و طایفش رو زیر و رو می کنم

میدونم دیدتون به این قضیه عبادی و مذهبی و ایناست ... ولی خدایی با دو تا بچه خیلی خانوم هستید!!!
من یک ساعت دیر تر از سر کار بیاد خودمو میکشم!!! نه اینکه فیلم بازی کنم ها... واقعا کلافه میشم از دست بچه

من شرایط زندگیم جوریه که نصف بیشتر هفته رو همسرم به خاطر کارش در سفره و مسئولیت خونه و بچه ها با خودمه!
خانومی هم از خودتونه. بالاخره باید با زندگی ساخت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد