825

پیراهن مشکی محرومم رو دیشب بعد از دو هفته تموم کردم، نه که امسال بشه با این وضع وحشتناک کرونا جای خاصی رفت و نه که خیلی لباس لازم باشم، بیشتر از نظر روحی نیاز داشتم با پارچه و الگو و چرخ خیاطی سر و کله بزنم و یک پیراهن چین دار همراه روسری چین دار خلق کنم! هر چند شازده _که تا همین دو روز پیش در قرنطینه خانگی بود و تازه رفته شهر محل کارش_ نظر داد که بیخودی خودم رو خسته می کنم و می تونستم اینترنتی سفارش یه پیراهن آماده رو بدم، اما واقعا برام لازم بود تا ذهن و دستم وسط کارهای تموم نشدنی خونه و حس و حال کرونا مشغول یک کار جدید بشه! کاری که نتیجه اش هم با وجود وقت گیر بودن خوب از کار در اومد!
حالا روز اول محرم تو این اوضاع وحشتناک کرونا رسیده. سال قبل فکر می کردم محرم آینده حتما وضع بهتر شده و اصلا کی فکرش رو می کرد گرفتار ویروس جهش یافته و مبتلایان بیشتر بشیم؟!
پرچم سیاه یا ابا عبدالله رو از بالای کمد آوردم و همراه روضه ای که از گوشیم پخش می شد، زدم به دیوار هال همراه پرچم سه گوشی که بیرون از پنجره آشپزخانه سمت کوچه زدم، با یه حس و حال خیلی غریب... 

نظرات 1 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 20 مرداد 1400 ساعت 07:57 ق.ظ http://weronika.blogsky.com

قبول باشه
التماس دعا

محتاجیم به دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد