751

روایته که پدربزرگ مادری مامانم، فردی بوده بسیار ثروتمند! کلی باغ و زمین تو شهر خودشون داشته وکلی بروو بیا و البته کلی هم بچه! اون طور که مادربزرگم می گه دوازده تا بچه بودن که سه تاشون تو بچگی از دنیا رفتن. این جد بزرگوار ما وقتی مامانم یه بچه دو سه ساله بوده به رحمت خدا می ره یعنی بیش از پنجاه سال قبل، اما به دلیل زیاد بودن ملک و املاک و تعداد بچه ها هنوز که هنوزه بخشی از این اموال تقسیم نشده باقی مونده!!! چون این نُه تا خواهر و برادر محترم تو تمام این سال ها سر فروختن یا نگه داشتن و چه طوری تقسیم کردن ارثیه شون با هم اختلاف داشتن و هر از گاهی بعد کلی حرف و حدیث و شور و مشورت یه تکه اش فروخته و تقسیم شده! طبق آخرین آمار واصله چند ماه قبل یکی از زمین ها بعد مدت ها جدال فروخته شده و یه پول نسبتا بزرگی رسیده به مادربزرگ من که می شه دختر کوچیکه خانواده و هیچ وقت هم خودش رو قاطی این دعاوی ارث و میراثی نمی کنه! و از اون جایی که مادربزرگ عزیز بنده خیلی هم دست و دلباز تشریف دارن این پول رو بین خودش و سه تا بچه هاش به نسبت مساوی تقسیم کرده و در نتیجه یه پولی هم نصیب مامان من شده!
  مامان جان هم چند هفته پیش در یه اقدام کاملا بی سابقه به من گفت که بهم از این پول می ده تا برای خودم یه همزن بخرم! چون وظیفه پخت کیک تولدهای خانواده چند سال متوالی به عهده من بود تا این که همزنم که کادوی عروسیم از طرف یه فامیل دور بود سوخت و من یه سال و اندی همزن نداشتم و کیکی نپخته بودم. بعد وقتی حرف کیک های من و این که وسیله درست کردنش رو ندارم شد، مامان یهو گفت اصلا من بهت پول می دم بری همزن بخری این همه وقته نتونستی بخری! اولش هم گفت بهم قرض می ده ولی بعدا یواشکی گفت نمی خواد پس بدی!
در نتیجه بنده خیلی خوش خوشان همراه شازده در مورد همزن های موجود در بازار سرچ کردیم و اطلاعات به دست آوردیم، البته برای چندمین بار! قبل از این هم دو سه باری دنبالش رفته بودیم ولی هربار به خاطر قیمت های بالا و وجود خرج های مهم تر منصرف شده بودیم! به هر حال من می خواستم اگه قرار بر خریده یه هم زن کاسه دار درست و حسابی بخرم! بعد کلی گشتن و گیج شدن، یه فروشنده از تبلیغات دیوار پیدا کردیم که خیلی با صبر و حوصله عکس انواع مدل ها و توضیحات و قیمت هاشون رو برامون فرستاد و به همه سوالاتمون جواب داد تا بالاخره همزن خریداری شد!

حالا دو تا مسأله ذهن من رو به خودش مشغول کرده! اول این که نکنه در حالی که با اون همزن فسقلی قدیمی کلی کیک پختم، با این یکی که بزرگ و حسابیه کار خاصی نکنم! دوم این که یکی از اجدادم _نور به قبرش بباره! _ اون قدری داشته که حتی منی که یکی از نتیجه های بسیارش بودم یه چیزی ازش بهم رسیده، اما با اوضاع کنونی فکر نمی کنم ما بتونیم چیز به درد بخوری حتی برای بچه هامون بذاریم، نوه و نتیجه پیشکش!!!



نظرات 3 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 01:25 ب.ظ http://weronika.blogsky.com

من هم می گم نور به قبرشون بباره
البته مطمئنم که کیک های فوق العاده ای درست می کنین

ممنون امیدوارم همین طور باشه.

مریم جمعه 23 خرداد 1399 ساعت 09:45 ب.ظ

مبارک باشه . همزن منم خرابه اگه اشکالی نداره میشه بگین چند خریدین
چون شما خیلی هنرمند هستین یه سوال با گوشت کوب برقی نمیشه خامه رو فرم داد؟

ممنونم. مارک ناسا دو تومان. دیگه این ارزون ترین همزن حرفه ای بود که میشد خرید!
نه خامه فقط با همزن فرم میگیره.

تیرداد شنبه 24 خرداد 1399 ساعت 08:44 ق.ظ

مبارک باشه همزن.جدتون آیا فکرشم میکرد که یکی از نتایجش!از اندوخته بیشماری که بازحمت به دست آورده همچین وسیله تجملاتی بخره.حاشا و کلا!!!
بعدشم ما تعداد بچه هامون کمه بهشون گاز فردارم میرسه تازه.

ممنون! همینو بگو اون بنده خدا اصلا نمیدونسته همزن کاسه دار چی هست!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد