733

یه هم چین عصر ابری بارونی رمضانی، جون می داد واسه لای پتو پیچیدن و چرت زدن، البته اگر فرزندان دلبندمون هر چند دقیقه یه بار یه صدای بلندی از خودشون درنمیاوردن و چرت مادرشون رو پاره نمی کردن تا کلا عطای این خوابیدن رو به لقاش ببخشم! حالا تلویزیون روشن کردم تا  زندگی پس از زندگی رو از شبکه چهار ببینم، یه برنامه گفتگو محور با حضور کسایی که تجربه نزدیک به مرگ داشتن. با این حال و هوای ابری نیمه  خیلی هم جوره! 

نظرات 1 + ارسال نظر
قدیمی شنبه 13 اردیبهشت 1399 ساعت 02:14 ق.ظ

سلام. من خواننده خیلی قدیمی م.
‌تقریبا همسن و سال شما متولد ۶۴... الان بعد سالها اومد و یاد مامان ریحانه بودم... اسم وبلاگش ریحانه جان بود. یادمه سال ۹۴ سر آزمون آموزش و پرورش خیلی بهم ریخته بود... ایشونم کوچ کرد اینستا‌.. دوست داشتم بدونم شما خبری دارید ازش؟ اوضاعش خوبه؟ انشاله ک روزگار براش خوب و خوش بچرخه

سلام دوست قدیمی. نه متاسفانه خیلی وقته ازش خبری ندارم. تو اینستاگرام هم فعال نیست. منم امیدوارم که خوب و خوش باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد