686

ماه گذشته تو جلسه انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه گل پسر، تا مدیر اعلام کرد که کاندیداها بیان جلو، من بلند شده و جلوی سالن بودم! بعد نگاه کردم دیدم از بین بیشتر از دویست نفر والدینی که تو سالن بودن فقط منم که بلند شدم رفتم اون جا و آقای مدیر بابت این حرکت داوطلبانه سریع یه تشکر ویژه هم ازم به عمل آورد! حالا درسته که از قبل تو فکرش بودم امسال برای اولین بار تو انجمن اولیا مربیان شرکت کنم تا هم ارتباط بیشتری با مدرسه داشته باشم و هم یه جور فعالیت اجتماعی انجام بدم، اما این که بدون مکث و معطلی و به عنوان اولین داوطلب بلند بشم برم جلو، خودم رو هم غافلگیر کرد!!! خلاصه که بعد از من و با دعوت و اصرار آقای مدیر دوازده نفر دیگه هم داوطلب شدن که از بینشون باید هشت نفر انتخاب می شدن. بعد از رأی گیری من تا آخر نشستم تا نتیجه رو ببینم و حتی دچار یه جور استرس کاذب هم شده بودم که رأی میارم یا نه! و بالاخره شدم عضو انجمن!
دیروز هم جلسه انتخابات انجمن مدرسه خانوم کوچولو بود و چون جو و محیط مدرسه شون رو دوست دارم تصمیم داشتم اون جا هم عضو انجمن بشم!  قبلش خانوم کوچولو دعوت نامه رو بهم داده بود که زیرش یه قسمت بود برای نام نویسی داوطلب ها و منم سریع پرش کردم تا خانوم کوچولو ببره تحویل مدرسه بده! مدرسه خانوم کوچولو کم دانش آموزه، والدین داوطلب بیشتری داره و تعداد اعضای کمتری برای انجمن لازم. تا آخر جلسه نموندم که نتیجه رأی گیری رو متوجه بشم چون می‌خواستم خودمو به کلاس طب اسلامیم برسونم و برای همین بعد از مراسم معارفه کاندیداها و انداختن رأیم تو صندوق سریع اومدم بیرون. قرار بود نتیجه انتخابات تو کانال مدرسه گذاشته بشه که چند بار تا شب چک کردم و خبری نبود! _به هر حال شرکت در هر انتخاباتی هیجان خودشو داره، خصوصا که هر کس از مامان های هم کلاسی های خانوم کوچولو که تو جلسه بود گفته بودن ما به شما رأی دادیم!!!_ امروز صبح که خانوم کوچولو رو رسوندم مدرسه بالاخره طاقت نیاوردم و از خانوم مدیر سوال کردم و فهمیدم به عنوان عضو علی البدل انتخاب شدم! از اون جا که عضو انجمن بودن تو مدرسه خانوم کوچولو مستلزم کلی کار و فعالیته و مثل مدرسه گل پسر فقط شامل شرکت در جلسات ماهانه نمی شه، بد هم نشد!
عصر دیروز هم رفتم دومین جلسه انجمن گل پسر که موضوع اصلیش طرحی بود که خودم تو جلسه قبلی عنوان کرده بودم: مشارکت دانش آموزان در نظافت مدرسه جهت یادگیری بهتر نظم و نظافت و کار گروهی و مسئولیت پذیری بیشتر! _دیگه کاری بود که از دستم بر می اومد! _ که بعد از حدود یک ساعت و نیم حرف و  بحث و نظردهی این طرح با نحوه اجرا تصویب شد و من با تا تنی خسته و خیالی آرام به منزل برگشتم! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد