670

بعدازظهر یکی از دوستام پیام داده و راجع به الگوی لباس دخترونه ازم پرسیده بود. براش چند تا عکس و ویس فرستادم که چه جوری الگوی دامنش رو بکشه و چه طوری بدوزدش که فکرم رفت پیش تکه پارچه گلداری که پارسال مامان شازده بهم داده بود تا برای خانوم کوچولو لباس بدوزم. یه پارچه با زمینه آبی روشن و گل های ریز صورتی. همون وقتی که گرفته و بررسیش کرده بودم یه مدل براش در نظر گرفتم اما با این که چند باری خواستم بدوزمش فرصتش پیش نیومد.
فکر کردم امروز که کار خاصی ندارم و چند تا برنامه ای از قبل تو ذهنم بود کنسل شده، خوبه بشینم و پارچه رو ببُرم. وقتی بریدمش گفتم یه کم از کار دوختش رو هم انجام بدم و بقیه اش رو بذارم برای بعد، نشستم پای چرخ خیاطی و با این فکر که حالا زیپشم بدوزم، درز پایینشم بدوزم، اینم بدوزم اونم بدوزم، دیدم سه ساعت تمامه که نشستم پای خیاطی و اگه فقط آستین هاش رو هم وصل کنم کار تمومه! تمومش کردم، اتوش زدم و آویزونش کردم! حالا با بدنی بسیار له و کوفته روی تخت ولو شدم و یه چایی برای خودم ریختم تا در حالی که پیرهن چین چینی خانوم کوچولو تو محدوده دیدمه بخورم و خستگی رو بفرستم بره! 

نظرات 4 + ارسال نظر
ستاره جمعه 25 مرداد 1398 ساعت 12:04 ق.ظ

واقعا خسته نباشید گلابتون بانوی عزیز که واقعا هنرمندی، همیشه دلم می خواست از این هنرها داشته باشم واقعا حس خوبی به ادم میده وقتی محصول کارشو می بینه
امیدوارم همیشه پرانرژی باشی

ممنونم نظر لطفت شماست! سلامت باشی.

Dina شنبه 26 مرداد 1398 ساعت 08:48 ب.ظ

Bi ensafi bood ke bade salha ,vaghean nemidoonam chand sal vali az hamoon rooza aval ke veblog zade boodi,khanandeye khamoosh boodan roshan nasham o behet nagam ke cheghad doostet daram,azat be khatere tamoome darsaei ke dadi be khatere hese garmi o zendegi ke dadi,be khatere in hame khanomi yek donya mamnoonam ,mehraboone banoo,o harchi azat gereftam ke joz hese khoob naboode ro be sorate daryaei az hese khoob omidvaram ravooneye khooneye por az mehret beshe,sal ha pish azat yek akse chadori ham didam o vase hamin behet hese nazdiki mikardam,dar zemn manam motavalede 63 hastam,inam yek dalil baraye doost dashtanet mehraboontarin golabatoon banoo donya

سلام. ممنونم از این همه لطف و محبتی که نسبت به من و نوشته هام ابراز کردین! نمی دونم اصلا چی باید بگم!
خوشحالم که تونستم حس خوبی رو بهتون منتقل کنم و خیلی ممنونم از حضور و همراهی تون طی این سال ها!
برقرار باشی!

منجوق چهارشنبه 30 مرداد 1398 ساعت 09:04 ق.ظ

خسته نباشی

سلامت باشی!

ناری پنج‌شنبه 31 مرداد 1398 ساعت 06:35 ب.ظ

هزاران افرین

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد