642

 سه ساعت بیشتر وقت نداشتم از موقعی که شازده دیشب تماس گرفت و گفت که داره بر می گرده تهران. یک شب زودتر از معمول هر هفته به خاطر یه کار اداری و  درست تو شب تولدش.  تو همین سه ساعت باید یه شام خوش مزه می پختم، خونه رو مرتب و تزیین می کردم و خودم رو خوشگل! خوبیش این بود که زرنگی کرده بودم و کیک تولد رو زودتر آماده کرده بودم! تند و سریع مشغول شدم. یه شام سریع، جارو برقی و گردگیری، آویزون کردن وسایل تزیینی و بادکنک باد کردن و در آخر دوش گرفتن و لباس خوشگل پوشیدن خودم. خانوم کوچولو با شوق و ذوق لباس عروسش رو پوشید، یه نقاشی برای هدیه کشید و نشست به انتظار باباش، گل پسر هم که طبق معمول مشغول فوتبال دیدن بود!

شازده که خسته و کوفته از راه رسید همه چی آماده بود. پشت در جمع شدیم و تا درو باز کرد، دست زدیم و گفتیم تولدت مباااارک!!! 

دور هم کیک و چایی خوردیم، عکس انداختیم و چند تا ماچ و بوسه آبدار رد و بدل کردیم. جشن تولدی همین قدر ساده و خودمونی،  یه بهانه کوچیک برای شاد بودن و عوض کردن حال و هوای شازده تو این روزایی که دنیا هیچ جوره به کامش نمی چرخه...

نظرات 6 + ارسال نظر
فاضله هاشمی سه‌شنبه 21 اسفند 1397 ساعت 10:52 ب.ظ

عالی همیشه به شادی وبلاگ گلنوشت عشق من منتظرشماست

ممنونم. آدرس وبلاگتون رو نذاشتید!

Baran سه‌شنبه 21 اسفند 1397 ساعت 11:11 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

میلاد شون مبارک ان شاءالله همیشه به خوشی...

ممنونم. ان شاءالله

زینب چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت 12:16 ق.ظ

مبارک باشه

سلامت باشی.

گیس گلابتون چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت 10:32 ق.ظ http://www.gisgolabetoon.ir

مبارک باشد. انشاالله همیشه به شادی

خیلی ممنون از لطفتون. ان شاءالله

صهبا چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.sahba44.blogfa.com

مبارک باشه

ممنونم

زینب پنج‌شنبه 23 اسفند 1397 ساعت 05:33 ب.ظ

عشقتون پایدار باشه گلی جان

ممنونم. سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد