ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بعد از یک هفته هوای ابری و بارونی، آفتاب امروز خیلی می چسبه! صبح رفتم پیاده روی، هوای تمیز و بوی خاک خیس خورده رو بلعیدم و خدا رو شکر کردم که هوا این قدر با سال قبل همین موقع ها که آلودگی شدید بود و مدارس تعطیل شد، متفاوته.
وقتی برگشتم پرده ها رو کنار کشیدم تا خونه روشن بشه و نشستم پای خیاطی. آخرین مراحل پالتوم رو که از دوشنبه پیش دوختش رو شروع کرده بودم به آخر رسوندم و کلی ذوق کردم بابت تموم شدنش!
دیروز از غروب دلگیر روز جمعه پناه بردیم به حرم حضرت عبدالعظیم، یه دفعه ای و بدون برنامه ریزی قبلی. این زیارت علی رغم کوتاه بودنش حالم رو بهتر کرد. این روزها خیلی نیاز دارم به این جور مکان ها و گوشه های دنج و خلوتی که بشینم و دعا کنم. امان از آدمی که تا کارش گیر نباشه، دعاهاش سفت و محکم و درست و حسابی نمی شه!