629

بعد از یک هفته هوای ابری و بارونی، آفتاب امروز خیلی می چسبه! صبح رفتم پیاده روی، هوای تمیز و بوی خاک خیس خورده رو بلعیدم و خدا رو شکر کردم که هوا این قدر با سال قبل همین موقع ها که آلودگی شدید بود و مدارس تعطیل شد، متفاوته.

وقتی برگشتم پرده ها رو کنار کشیدم تا خونه روشن بشه و نشستم پای خیاطی. آخرین مراحل پالتوم رو که از دوشنبه‌ پیش دوختش رو شروع کرده بودم به آخر رسوندم و کلی ذوق کردم بابت تموم شدنش! 

دیروز از غروب دلگیر روز جمعه پناه بردیم به حرم حضرت عبدالعظیم، یه دفعه ای و بدون برنامه ریزی قبلی. این زیارت علی رغم کوتاه بودنش حالم رو بهتر کرد. این روزها خیلی نیاز دارم به این جور مکان ها و گوشه های دنج و خلوتی که بشینم و دعا کنم.  امان از آدمی که تا کارش گیر نباشه، دعاهاش سفت و محکم و درست و حسابی نمی شه!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد