ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سخت از خواب بیدار شدم، تلو تلو خوران و با چشمای به هم چسبیده! نماز صبح رو خوندم و گل پسرو ناز و نوازش کردم تا بیدار بشه و آماده ی رفتن به مدرسه.
گل پسر دیر حاضر شد و منم که خوابالو بودم، در نتیجه پیاده روی صبحگاهی رو تعطیل کردم و با ماشین گل پسر رو رسوندم. هیچ هم حس و حالش نبود که ماشین رو بذارم و برم تو پارک بزرگ روبروی مدرسه پیاده روی! به جاش رفتم دو تا نون بربری خاشخاشی فرد اعلا گرفتم برای صبحانه که هیچ نونی مثل بربری صبحانه رو دلچسب و باحال نمی کنه!
نون ها رو برش زدم، پرده ی آشپزخونه رو کشیدم کنار، چای با گل و هل دم کردم و نشستم منتظر دم کشیدنش، به صدای قل قل آب گوش می دم و خدا رو شکر می کنم به خاطر همین خوشی های به ظاهر کوچیک و در واقع خیلی بزرگ و با ارزش زندگی...
نوش جان
از این روزها لذت ببرید.بعد بچه ها بزرگ میش'توان پدر و مادرها کم میشه و تنها تر میشن و همین بدو بدو ها هم میشه برای ادم مایه حسرت
ممنون
بله کاملا درسته.