489

شهریور که می شه همه چی میافته رو دور تند، خصوصا مهمونی ها و دور همی ها. همه می خوان از آخرین فرصت های قبل باز شدن مدرسه ها و کوتاه شدن روزها استفاده کنن. هفته ی پیش خونه ی یکی از دوستای قدیمی دعوت بودم، این هفته ی خونه یکی دیگه شون، از یه طرف دوستای تلگرامی می خوان قرار پارک بانوان بذارن و از اون طرف چند تا دوست نازنین که حس می کنن اگه تابستون تموم بشه و خونه ی من نیان تابستونشون تابستون نمی شه، تلاش دارن هر جوری هست طی روزهای آینده خودشونو دعوت کنن خونه مون!

حالا جلسه ی معارفه ی مدرسه ی گل پسر هم هست تو همین هفته و بعدخرید لوازم التحریر طبق لیست مدرسه. آخر همین ماه هم که تولدشه و روزشمار براش گرفته و هیچ رقمه امید پیچوندن گرفتن جشن نمی ره!

از اول تعطیلات تابستونی تو خونه سماق می مکیدیم و منتظر بودیم یه جایی جور بشه بریم که نمی شد، حالا این چند هفته رو فقط باید بدو بدو کنیم!!!