ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امروز رسما مهر ماه ما آغاز شد! امروز که ساعت هفت صبح بیدار شدم, صبحانه حاضر کردم, گل پسر رو باز ناز و نوازش بیدار کردم, بعد از شنیدن تمام غرغر هاش مبنی بر این که خسته اس و می خواد خونه بمونه و معطل کردنش برای خوردن صبحانه, حاضر شدیم و بنا به خواست خود گل پسر , پیاده و با خوندن آیت الکرسی رفتیم سمت مدرسه تا گل پسر اولین روز دوره پیش دبستانیش رو شروع کنه! خداحافظی می کنیم, می بوسمش, می سپرمش دست مستخدم مدرسه و با لبخند بدرقه اش می کنم. در حالی که تو دلم کلی آرزوهای قشنگ و شیرین دارم براش!
هفته های اخیر, بر عکس سال های قبل, دلم نمی خواست مهر ماه بیاد و از این که هر روز صبح زود مجبور باشم بیدار بشم, گل پسر رو حاضر کنم, ببرمش مدرسه و ظهرها هم برم دنبالش چندان دل خوشی نداشتم, اما حالا امیدوارم زندگیمون نظم و ترتیب بگیره و منم فرصت کنم بیشتر به کارای خودم خصوصا باشگاه رفتن که مدت هاست تو فکرشم, برسم!