جمعه کسالت بار

 یک روز جمعه کسل کننده, بدون هیچ برنامه تفریحی جالب توجه, بدون هیچ گونه حال و حوصله ای برای انجام هر کار مفیدی, بدون ارائه هیچ پیشنهاد به دردبخوری برای گذران اوقات:

به گل پسر می گم که چرا همه اسباب بازیاشو تو هال ولو کرده و نمی ره تو اتاق خودش بازی کنه, شازده می گه چرا گیر الکی می دی به بچه!

شازده می گه چته بی حال و حوصله ای, منم قاطی می کنم که تو نمی فهمی ماه آخر حاملگی یعنی چی و ...! گل پسر با اخم می گه:"مامان! چرا بی ادب می شی؟! آدم با شوهرش این جوری حرف می زنه؟!!!"

پدر و پسر خوب هوای همو دارن! این دختره هم سفت و محکم سر جاش وایستاده نمیاد مدافع مادرش باشه!



معلومه اعصاب ندارم؟! اینم صرفا جهت آپ کردن بود و لاغیر!


صبح فکر می کردم یعنی می شه این آخرین جمعه سه نفره مون باشه و جمعه بعد خانم کوچولو اومده باشه؟! ولی الان امید چندانی ندارم!



نظرات 32 + ارسال نظر
مامان مینو جمعه 27 دی 1392 ساعت 10:30 ب.ظ

فقط کسی که خودش کشیده باشه میدونه اون ماه آخر چیه...من کشتم خودم رو بسکه روغن کرچک و زعفرون و جوشانده بابونه خوردم، هیچ سودی هم نداشت. به قول شاعر طاقت بیار رفیق!

تا اونجا که یادمه تو به هفته 42 هم رسیدی! می ترسم منم به همین وضع بیافتم. هی به این دختره میگم زودتر خودت بیا. کارو به آمپول فشار و سزارین نکشون!!!

نوا جمعه 27 دی 1392 ساعت 10:42 ب.ظ http://navaomom.persianblog.ir

جمعه همینجوریش اعصاب خورد کننه .دیگه اگر بی طاقت هم شده باشی بدتر.
اشکالی نداره خانم کوچولو هم میاد اونوقت دوتایی ازخجالت این پدر وبرادر درمیاین

بدجوری حوصله ام سر رفته. حال هیچ کاری رو هم ندارم!
امیدوارم!

مامان مینو شنبه 28 دی 1392 ساعت 12:51 ق.ظ

آره آخر چهل و یک هفته به دنیا اومد، واقعا بهم سخت گذشت اون اواخر. به هر حال چاره ای نیست دیگه، باید صبر کرد!

چهل و یک هفته؟!
خدایا رحم کن!

زی زی بانو شنبه 28 دی 1392 ساعت 03:11 ق.ظ

تاریخ طبیعیت کی هست؟؟


برو پیاده روی

12 بهمن. حالا مونده!
پیاده روی سختمه اما تو خونه ورزش می کنم.

خندان شنبه 28 دی 1392 ساعت 04:30 ق.ظ

منم کم کم دارم از طبیعی اومدن این بچه ناامیدمیشم.تاریخ سزارینم فردابودکه کنسلش کردم وازنی نی هم خبری نیست که نیست! انتظارزیادهم قدرت هرکاری رو ازم گرفته،بااینکه کلی کارعقب مونده دارم.

چند هفته اته؟ تاریخ سزارین یه هفته جلوتره حالا وقت هست. ناامید نباش!

ابراهیم شنبه 28 دی 1392 ساعت 05:03 ق.ظ http://www.namebaran.blogfa.com/

معلومه پسرتون با ادبه
دوست دارم لپشو بکشم

معلم اخلاقه!

مهتاب2 شنبه 28 دی 1392 ساعت 07:51 ق.ظ

گلی جون من که فکر کردم زایمان کردی!! تو هنوز اینجایی؟
عزیزم کلاً ما زنها یا سندرم بی حوصلگی داریم که مربوط به اوضاع ماهانه س یا مثل توییم..
حوصله کن دختر نانازت هم به وقتش میاد..

نه از این فکرا نکن!
امان از این سندروم های زنونه.

asal شنبه 28 دی 1392 ساعت 11:31 ق.ظ http://shab-neviss.blogfa.com

بهت پیشنهاد می کنم آهنگ های شاد سندی رو این هفته زیاد گوش کن،به شدت روحیه ات رو عوض می کنه...دخترت هم به زودی می آد و با گریه هاش خوابو آارامش رو ازت می دزده

آهنگ سندی چیه؟! باید قرآن گوش کنم.

مهسا شنبه 28 دی 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://darpichokhamejade.blogfa.com/

سلام، انتظار گاهی خسته کننده میشه اما به این فکر کن که بیشترش رفته و چیزی تا اومدنش نمونده،الهی که خوش قدم باشه...

سلام
ممنون. انشاالله.

شیما شنبه 28 دی 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://midwife21.blogfa.com

میدونم چقدر خسته شدی و این روزا خیلی فکر میکنی...اما تموم میشه مهم سلامتی خانوم کوچولوته...
خانوم کوچولو هم انگار باهات لج کرده...
اشکال نداره مواظب باش به وقتش ایشالا به دنیا میاد و کارم به جاهای باریک نمیشه...

می خواد حسابی توپول و موپول بشه بعد بیاد. هی بهش میگم این طرف بهتره گوش نمی کنه!

جوهر شنبه 28 دی 1392 ساعت 01:31 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام
الان میشه امیدوارشد چون جواب کامنت ها رو ندادین، یعنی بالاخره گل دختر نزول اجلال کردند؟!

سلام
نه اصلا امیدوار نباشین!

شادی شنبه 28 دی 1392 ساعت 02:37 ب.ظ http://shadi2022.persianblog.ir/

گلی کم پیدا بودی فک کردم زاییدی .میخواستم برم ازمارگزیده بپرسم که دیدم پست گذاشتی !!

خب دیگه دختره میاد و کلللللللللی خوش خوشانت میشه

نه عزیزم هیچ خبری نیست!

یادداشت های مینا شنبه 28 دی 1392 ساعت 02:53 ب.ظ

انگار یه مهمون مهم و عزیز اط یه کشور خیلی دور داری. خونه تمیزه. غذاها آماده اس. همه منتظرن تا طرف از راه برسه که یهویی زنگ میزنه میگه پروازم فعلا کنسل شده و تو فرودگاه باید بشینیم ببینیم کی اعلام میکنن سوار بشیم!
خب معلومه حال آدم گرفته اس...
اما صبور باش مثل همیشه... ایشاله هفته دیگه تو بغلته...
شایدم همین فردا که عیده بیاد . خدا رو چه دیدی؟

آره دقیقا همین طوره!

خندان شنبه 28 دی 1392 ساعت 03:36 ب.ظ

تاریخ سزارین روبه خواسته خودم 4روزقبل ازطبیعی زده بود که میشدامروز.ولی کنسلش کردم.خداکنه پشیمون نشم وطبیعی بیادش.خانم کوچولو هم بیشتراز این منتظرت نذاره وبه سلامت بیادتو بغلت.

انشاالله هر دوشون صحیح و سلامت دنیا بیان.

مامان مترجم شنبه 28 دی 1392 ساعت 03:50 ب.ظ

چه جالب! بچه های من هر دوشون روزی که وارد هفته 36 شدن به دنیا اومدن!!! فکر کن من چه عذابی کشیدم سر کم وزنی و زردی و شیر نخوردنشون...باور کن جای شکر داره اینطوری بیشتر وزن می گیره و برای ورود به این دنیا کلی آماده می شه...فقط تکونای نی نی رو سفارش نکنم دیگه:)))

وای چه زود! این طوری هم دردسره!

هدیه شنبه 28 دی 1392 ساعت 05:26 ب.ظ

چه بی تابی بامزه ای .خوب بالاخره که میاد دیگه.حالا یه کم تنبلی میکنه چی میشه مگه.

شما انشاالله هر وقت خودت بارداری شدی متوجه حال من میشی!

انار شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:03 ب.ظ http://ladypomegranate.persianblog.ir

چرا عجله داری ؟ هر چی دیر تر بیاد بی خوابی ها هم دیرتر شروع میشه ها !
(ستاد روحیه دهی الکی به یه مامان منتظر !!!)

حالا مثلا الان خیلی خواب راحت دارم؟!

نوا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 10:54 ق.ظ http://navaomom.persianblog.ir

عیدت مبارک .از شواهد چنین برمیاد که نی نی خانم به دنیا اومدن که شما پیامها را جواب ندادین

عید شما هم مبارک.
نه عزیزم هنوز نیومده!

شیما یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:54 ق.ظ

گلی جون یعنی رفتی؟

نه! همین جام!

فانوس یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:44 ب.ظ http://mimfanoos.blogfa.com

فکر میکردم فقط خودم هفته های بی اعصاب شده بودم

ولی الکی نگران بودم عجله داشتم. دخترم توبهترین زمان به دنیا اومد و الان دلتنگ روزهای بارداریم.

این بی اعصابی مال همه هست.
مبارک باشه.به سلامتی انشاالله.

جوهر یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 03:54 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام
عیدتون مبارک...
اگر گل دختر می دونست اینقدر خاطرخواه داره که منتظر اومدنش هستن
ان شاءالله صحیح و سالم بیاد...

سلام
عید شما هم مبارک.
انشاالله.ممنون.

صاد یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 04:01 ب.ظ http://colorlesslens.blogfa.com

پس جمعه های همه همین جوریه! :(
من اصلا مدتیه یکی از دغدغه های اصلیم شده این که چرا ما بلدنیستیم تفریح کنیم. اوقات فراغت داشته باشیم؟ همش چسبیدیم به خونه. نهایت یه پارک و سینما و ... کارایی که همه مردم میکنن.
چرا نشستیم یه گوشه ومیذاریم زندگی اینقد کسالت بار و بی حوصله بشه؟
من که میگم همش تقصیر این مرداس!

این که از زمان های قدیم دغدغه من بود. الان یه کم بی خیال شدم!
شک نکن همین طوره!!!

دستادست یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 05:05 ب.ظ http://dastadast.ir

شاید دوست داشته باشید به یه کار اجتماعی کمک کنید و یکی از همدستان دستادست بشین:
http://dastadast.ir/Blog/Post/Show/34
اگر نقد و نظری هم درباره کارمون دارید، خوشحال می شیم بخونیم :)

خندان دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 01:40 ق.ظ

گلی جون تو این روزای آخر حرکتش کم نشده؟چقدربا حرکتای قبلش تفاوت داره؟کم شدن حرکتاش نگرانم کرده.

الان بیشتر خودشو یه گوشه قلنبه می کنه. شدت حرکاتش کم شده چون جاش کم شده دیگه!
باید حرکات رو بعد غذا خوردنت کنترل کنی. به پهلوی چپ بخواب تو نیم ساعت باید بین 3 تا 5 بار تکون بخوره.

زهرا م دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 09:16 ق.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام گلی جون ٬ انشااله دختر گلت زودتر نزول اجلال کنه و باعث شادیتون بشه ۰ اگر میتونی روزی ۱۵ الی ۲۰ دقیقه تو خونه راه برو برای زایمان طبیعی خیلی خوبه باعث میشه راحت تر زایمان کنی بچه های من که خیلی عجول بودن اولی که هفته ۳۴ بدنیا اومد و باعث غافلگیری ما شد ( فکر میکردم زنده نمی مونه خیلی ناراحتی کشیدم ) دومی هم هفته ۳۷ بدنیا اومد ۰ اگر حرکت بچه کم شد حتما به دکتر مراجعه کن چون من برای دومی که رفته بودم دکتر گفت حرکتش کم شده هفته دیگه بیا بیمارستا ن البته بچه من همون شب بدنیا اومد از دکتر که اومدم خونه درد م شروع شد ۰به خدا میسپارمت

سلام. ممنون.
راه رفتن سخته برام اما نرمش می کنم و حرکات مخصوص بارداری رو انجام میدم.
پسرات چه زود به دنیا اومدن!

انشرلی دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 10:10 ق.ظ http://anne-gilbert.blogsky.com

انشاله این جمعه دیگه میاد.اگه نیومد تا جمعه دیگه هم زیاد وقتی نیست.همش یک هفته.

بله بالاخره میاد!!!

منجوق دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 11:05 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

نوبت تو هم میرسه عزیزم

صد البته!

دارچین دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:27 ب.ظ http://amish.persianblog.ir/

آخ که میدونم این ماه آخر خیلی سخته آدم به جایی میرسه که میگه زایمان هر چی درد داره داشته باشه فقط این بچه رو بیارین بیرون

آره واقعا!

فروغ دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:53 ب.ظ

سلام عسیسم اگه تا حالا نی نی خانوم به دنیا نیومده منم دعا کن تا به زودی منم مامان بشم
مرسی بوووووووووووووووووووووووووووووووس

سلام. انشاالله.

یادداشت های مینا دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 01:47 ب.ظ

گلی امروز دوشنبه اس. خبری ازت نیست. نکنه خانوم کوچولو دم در وایساده و میخواد بیاد؟

نه عزیزم! اوضاع امنه.

سمیه-حسابدار دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 03:58 ب.ظ

آخیییییییییییییییییی!بیا زودتر خانومی!ولی بیخیال اولش همیشه همینجوره !!!دوست داریم زودتر یک اتفاقی بیفته وقتی پیش میاد میبینیم که اگه دیرتر میشد خیلی هم بد نبود!البته منکر حس مادری نمیشم!راستی یک یوال حوصله یکی دیگه هم داری؟یعنی باز هم دوست داری مادر بشی برای سومین باردرسته حس زیباییه ولی سختهحسم اینه

الان هم بد نیست فقط گاهی خیلی کلافه میشم!
فعلا توانایی فکر کردن به این قضیه رو ندارم!!!

بلورین سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 04:19 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com/

اون دوستت نوشته بود آهنگ سندی؟ سندی همون گروهه اونور ابی منظورشه؟
آره والا آدم باید تو دوران بارداریش خیلی مراقت چشم و گوش و خلاصه همه چی باشه...چون رو بچه تاثیر منفی می ذاره...حالا این جامعه ما چی هست که با آهنگای مبتذل بخوایم بچه ها رو از دوران جنینی و کودکی با این چیزا هم آشنا کنیم...دیگه اگر اینجوری باشه بچه ها نور علی نور می شن که
همون صوت قران و عشق است و بس...

نمی دونم! احتمالا!
صد البته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد