درمان های موقت

افتادن به جون خونه و جارو و طی و دستمال کشیدن, خیلی وقتا یه جور درمانه! درمان بی حوصلگی, کلافگی, آشفتگی... بعد که همه جا تمیز و مرتب می شه و خونه انگار نفس می کشه, راه نفس آدم رو هم باز می کنه! اینه که از بی حال و حوصلگی پناه میارم به نظافت خونه, بی خیال کمردردی که تازه یه کم بهتر شده, که البته اثر این هم چندان طولانی نیست روی منِِ بداخلاقِ کلافه ی بی حالِ این روزها!!!

گاهی دلم می خواد خودمو خفه کنم بس که بی حوصله ام! کلی کار دوست دارم انجام بدم که حسش نیست! مهم ترینش خیاطی. دلم می خواد الگو بکشم و پارچه بخرم و بعد مدتها بشینم برای خودم لباس بدوزم, یه سارافون و شلوار بارداری اما  امان از این حس مفقوده! حالا بگذریم از رقیق شدن شدید احساسات و الکی دلخور شدن ها و زود در اومدن اشکام و دلداری دادن های خودم که طبیعیه و بهتر می شی و این جوری نمی مونی!

دو کیلو چاق شدم و شکمم طی هفته اخیر به طرز محسوسی برجسته شده و هر کس یه کم دقت می کنه می فهمه حامله ام! مثل دو تا از مربی های مهد گل پسر که تو مانتو و چادر بارداریمو تشخیص دادن یا خانومی که چند روز پیش تو مترو جاشو بهم داد!


+" لینکدونی جوگیریات راه حلی برای معتادین به گودر! توضیحات تکمیلی در این جا.


نظرات 43 + ارسال نظر
شیما شنبه 15 تیر 1392 ساعت 08:52 ب.ظ http://greenlife21.blogfa.com

این روزها هم میگذرد...
ای جااااان...مراقب خودتون باشینو نرمشای کمرتون رو انجام بدین..

بله منم منتظرم که بگذره!

من و دخملی شنبه 15 تیر 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://reihanejan.blogfa.com

نه دوستم اصلا این روزا خیلی بی حوصله و کلافه ایم همه.. نمیدونم چرا.. البته برای شما حتما این هورمونا زیاد ترش هم میکنه!!!!
آره دوستم شنیدم بچه دوم همیشه خیلی زودتر مشخص میشه..

اون که البته حالا من براش بهانه دارم!
زیادی زود مشخص شده! البته اثر چاق شدن قبلش هم هست!

مهسا شنبه 15 تیر 1392 ساعت 11:06 ب.ظ http://darpichokhamejade.blogfa.com/

نی نی که بیاد وقت نمی کنی حوصلت سر بره،زود تموم میشه،به روزای شیرین فکر کن...

باشه. سعی می کنم!

آفرین شنبه 15 تیر 1392 ساعت 11:10 ب.ظ http://mylivesky.blogsky.com/#

خانومی تو رو خدا خورتو خسته نکن. بارداری و مراقبت از یه پس کوچولو به اندازه کافی از آدم انرژی میبره. دیگه چه توقعی میشه داشت...
بیشترش اذیت کردن خودتونه. باید انرژی برای وضع حمل و مراقبت از نوزاد هم باقی بمونه!

آخه خونه که تمیز میشه حالم خیلی بهتره!

مشق سکوت- رها یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 12:15 ق.ظ http://mashghesokoot.blogfa.com/

یه وقتایی هیچ چیز مثل کار خونه نمیتونه به یه زن آرامش بده

آره دقیقا!

جیکو یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.jikjikooo.blogfa.com

واستا کوشولومون بیاااد ببینم بازم میگی حوصله م سر رفت

نه فکر نکنم!

باران یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 02:41 ق.ظ http://baranedelpazir.persianblog.ir

مبارکه عزیزم تبریک میگم

ممنون.

زن متاهل یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 08:06 ق.ظ

سلام خانمی
من فقط چند روز میشه بهتر شدم از آن حالت بی حالی و خسته گی مفرط در آمدم
این شد که دیروز عصر 10 دست لباس مردانه اتو کردم وکلا دو ساعت نشسته بودم اتو کشی داشتم
من هم دلم بد تر میگیره وقتی دور برم بهم ریخته باشه
راستی من نمیدانم زیاد متو جه نشدم شکمم بزرگ شده باشه آخه بزرگ بود
از ترس تاحالا وزن نکردم ببینم چی خبر شده
من قبل از حاملگی 75 کیلو بودم با قدی 165
اصلا من چاق بودم وخدا کنه وزن زیادی نگیرم
خوش باشی عزیزم

خوب خدا رو شکر!
خسته نباشی.
منم مثل تو بودم. الان 77 شدم.

زن متاهل یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 08:09 ق.ظ

راستی یک خواهش
من هم از شدت کمر درد شب ها خوابم نمیبره
میشه در مورد نرمش های که انجام میدی برام معلومات بدی
یا اگر کدام سایتی را میشناسی برام معرفی کنی
ثواب داره بخدا
بدتر از همه که ازساعت 8 صبح تا 4 عصر روی صندلی نشسته ام
کمرم داغون شده

کمردرد بارداری و سرچ کنی می تونی نرمش هاشو پیدا کنی. الان یادم نیست تو چه سایت هایی بود. انشاالله بهتر بشی. من که فعلا کارو گذاشتم کنار!

میترا یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 08:41 ق.ظ http://man11to.blogfa.com

سلام خواهر گلابتون

اندر احوالات بارداری هنوز دچار تهوع نشدی ؟ وای که پیر منو در آرود. هرلحظه حس میکنم دارم بالا میارم

خسته شدم

منم رقیق القلب شدم اونم از نوع شدید. چون همسر هم در این شرایط واقعا سخت کنارم نیست

سلام
نه زیاد تهوع ندارم شکر خدا. ولی سر بارداری قبلیم پدرم دراومد و وزن هم کم کردم!
انشاالله بهتر بشی.

آخرین حضور یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 08:54 ق.ظ http://amirreihane.blogfa.com/

ان شاالله خیلی زود بهتر میشین بانو .. :)

قبل از خوندن این پستتون فکر میکردم باید باردار باشین :) من هنوز برجستگی محسوس رو ندیده حدسم درست از آب در آمد ... :)))

ان شاالله این ایام رو هم به سلامتی پشت سر میزارین و یه فرشته ی سالم و صالح خدا بهتون هدیه میده ...

خیلی ممنون از لطفتون.
از کجا همچین فکری می کردین؟!
انشاالله.

آزاده(به کسی نگو) یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 09:03 ق.ظ http://bekasinagoo.persianblog.ir/

جدی میگی شکمت بالا اومده؟
نازی .... منم میخوام شکمم ببندم تو اتوبوس و مترو بهم جا بدن انقذه کیف میده!
عزیزم اگر جا داری یکم باغبونی کن در حد گل و گلدن های کوچولو خیلی روحیت عوض میکنه

آره!
اینش خیلی خوبه!
گلدون زیاد دارم. اتفاقا چند روز پیش مشغولشون بودم.

سمیه-حسابدار یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 09:09 ق.ظ

برعکس من برجسته شدن شکم رو خیلی دوست دارم

منم دوست دارم. مگه گفتم ندارم؟!

مامان تربچه یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 09:32 ق.ظ

زیاد خودت و خسته نکن خانومی !
بیمارستان صارم توی اکباتان کلاسهای مخصوص بارداری داره که دوستام رفته بودن و تا اخر ماه 9 کیف کرده بودن هم مشغول میشی هم از این حالت در می ای به نظرم اونجا یه سر بزن !
مثل این فیلم خارجیا خیلی حال میده و حاملگی و شرایطتت برات لذت بخش میشه بوس

می دونم ولی به ما خیلی دوره!
حالا یه جا سراغ گرفتم می خوام برم. ولی باید چند ماه دیگه برم.

داش بهی یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 09:56 ق.ظ http://behii.persianblog.ir

ما که نه میتونیم خیاطی کنیم نه ... باس چه کنیم ؟

نمی دونم! حالا منم که خیاطی نکردم هنوز!!!

صبا یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 10:25 ق.ظ

انشاالله به زودی سه ماهه دوم از راه میرسه و لذت بارداری بیشتر میشه

انشاالله.

آفاق یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 10:36 ق.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

خب بهتر که نشون میدی بارداری

کلی مراعاتت رو میکنن

اره خوب!

کوکو بانو یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 08:53 ب.ظ

من فردا میام برام یه لباس بدور تا حوصلت بیاد سرجاش گفته باشم بنده قلمبه گی زیاد دارم

واقعا راجع به من چی فکر کردی؟ مثل این که عمق فاجعه رو نفهمیدی!!!

ساغر 1دختر ورنا یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://vornayan.blogfa.com

ای جووووووووووووونم

بلورین یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 10:24 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com/

مراقب خودت باش...از همین اوایلاش رعایت بچه ت و بکن...گناه داره اون فسقلی خب...

هستم ولی نظافت خونه هم لازمه!

مانا( آش شله قلم کار) دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 01:01 ق.ظ http://sooratakam.persianblog.ir

عزیز دلم کاملا می فهممت کاملا . امیدوارم برات راحت تر بگذره .

اره تو بهتر از همه درک میکنی! ممنون. به هم چنین.

Oliea دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 02:02 ق.ظ

اره عزیزم به ایمیلت فرستادم
golabatoonbanoo@yahoo.com
البته اسم فرستنده ء ایمیل همون goodreads هستش، راحت میتونی رجیستر کنی
منم مثل خودت حس و حالم کمرنگه ، خیلیییییییییییییی وقته میخوام خیاطی کنم ولی یه چیزی انگار نمیذاره، حسش نیس
حالا دارم یه کتابی در این زمینه میخونم بلکه حس و حالش بیاد باز

ممنون عزیزم. انشاالله هر دومون پر از حس و حال خوب بشیم!

مینا دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 03:29 ب.ظ

وای خداجون تبریک عزیزم.

ممنون.

فاطمه دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 04:01 ب.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

مامان من هم وقتی ناراحته یا حوصله نداره میرنه به خونه تکانی و واقعا حالش بهتر میشه . جالب بود که مامانم تنها نیست !

چقدر خوب که خیاطی بلدی

تمیز کردن خونه واقعا حال ادمو خوب می کنه.
بلدم ولی خیلی وقته سراغش نرفتم!

ترنج دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 08:10 ب.ظ http://shaparak75.blogfa.com/http://

قدر این روزای قشنگو بدون
خیلی مواظب خودت باش عزیزم

چشم!

premama دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 10:08 ب.ظ http://mamamostatab.persianblog.ir

آخ گفتی! من نمی فهمم این خانم های توی مترو با وجود مانتو و چادرمون چطوری می فهمن که بارداریم!

چشمشون خیلی تیز بینه!

قله نشین سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 01:21 ب.ظ

با سلام
مطابق رسم هرساله 3ختم قران ویژه ماه مبارک رمضان ، درصورت تمایل به همسفری با ما خوشحال میشیم حضورتون رو اعلام کنید - باتشکر مدیریت وبلاگ قله نشین :
http://bluemountain.blogfa.com/

خانم اردیبهشتی سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 02:21 ب.ظ http://mayfamily.blogfa.com

سلام
خوب اون خانم ها خیلی تیز بودند! نه مثل خان داداش ما که هفته قبل میاد میگه من تازه کشف کردم استاد راهنمام بارداره! البته معلوم نیست ها! من خیلی تیزم و دقت کردم! بعد سه روز بعدش میاد و میگه استاد راهنمام فارغ شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی اوج تیز بودن را شما درک کردید؟!

البته که خیلی تیز بودن.برای. خودمم جالب بود. وای داداشت خیلی بامزه بود! معلومه پسر سر به زیریه.

فرین سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 07:39 ب.ظ http://farvardin23.blogfa.com

عزیزم مراقب خودت و نینی باش...منم خیلی وقتا بیحوصله میشم کاش این موقع ها یه کسی بود تا ادم باهاش بره بیرون هوایی عوض کنه!

اره.ولی بد دوره ای شده. همه گرفتارن!

Orchid سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 11:09 ب.ظ http://www.ginkgo-tree.persianblog.ir

روزها سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 11:34 ب.ظ http://roozhayeabiyeman.persianblog.ir/

مبارک باشه قدم نی نی
پر از خیر و برکت باشه براتون عزیزم

ممنون.سلامت باشین.

رضا چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 04:28 ق.ظ http://rezagoodarzi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
بخاطر مسافر کوچولوتون بهت تبریک میگم .
ان شالله هر دو سلامت باشید

مواظب خودت و بار شیشه ت باش

شاد باشید.

سلام
خیلی ممنون. سلامت باشید.

اماسیس چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 06:33 ق.ظ

تا اونجا که یادمه سال 42 بود ،‌آره
اونموقع ها خیلی به نظافت اهمیت می دادم
ولی الان کمتر ، میگم وسواس که ندارین تو تمیز کردن عین من؟

نه بابا! وسواس کجا بود پدر بزرگ؟!!!

یلدا چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 09:22 ق.ظ http://mshabeyalda.blogfa.com

خوبه این طوری میفهمن باردارید هواتون دارن

از اون جهت که خوبه فقط برام عجیب بود چه زود متوجه شدن!

دختری به نام صبر چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 01:09 ب.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

امسال ماه رمضون رو زیر آبی رفتی!!! یادم می مونه....

نه! کی گفته؟!

آنی چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 04:26 ب.ظ http://ansherly.persianblog.ir/

گلی جون می شه اسم لینک منو عوض کنی اگه زحمتی نیست؟
به اسمم لینک کن :آنی:
ممنون

چشم!

نبات چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 07:53 ب.ظ http://unman.persianblog.ir/

چه تیزن مردم.... من زنداییم 5 ماهه حامله بود نمیگفت من نمیفهمیدم!

منم همین طورم! دیر می فهمم!

سنا پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 02:49 ق.ظ http://msdntanha.blogfa.com

سلام مامانی
نی نی چه طوره؟
راستی اگه قراره سزارین بشه حواست باشه بی حسی موضعه این نکنند چون کمر دردت بیشتر میشه

سلام
اون که خوبه!
زایمان اولم با بی حسی بود اما مشکلی نداشتم.

گشتا پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 06:07 ق.ظ

سلام رفیق[گل] مدتها خواننده خواموشت بودم وهمیشه حرفات به دلم نشسته...
فردا شب به نیت رهایی سرگردانان برزخ میخوام ختم 40باره سوره یس رو انجام بدم... روایت شده که این کار اون دسته از اهل دوزخ رو که اعمال بد وخوبشون مساویه از بلاتکلیفی درمیاره ودعای اونا واسه شخص نجات دهنده شون باعث ادای حاجت اون شخص میشه...
حاجت من فقط خوشبختی وحل شدن مشکل رفیقامه.... عاقبت به خیری "'گلابتون بانو" وهمه دوستای دیگه ام...
دعا کن خدا صدام رو بشنوه...

ممنون از لطفتون. واقعا ممنون. از آشناییتون خوشحال شدم.

پرتو پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 11:37 ق.ظ http://par2.blogsky.com/

آجی خودت رو مجبور کن یه الگو رو بردار پهن کن حتی اگه تو روز یه بار سراغش بری باز راضی هستی

*

این کارو کردم!

آیدا پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://1002shab.blogfa.com/

موافقم منم که خونه تمییز میشه حالم بهتر میشه اما خب مواظب باش خسته نشی مامان خانوم:)

چشم مواظبم!

مهسا جمعه 21 تیر 1392 ساعت 05:15 ب.ظ http://darpichokhamejade.blogfa.com/

حال و روزت خوبه مامان خانوم؟

الحمدلله.

پخموله بانو دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://sun-girl.ir

سلام. این پستت رو خوندم و به شدت احساس هم ذات پنداری کردم. منم نی نی دارم. بعضیا هم منو میبینن و متوجه میشن که باردارم. خیلی حس خوبیه. تجربه اولمه ولی خیلی حس خاصیه. تا تجربه نکرده بودم، نمی دونستم

سلام
خوش اومدین. انشاالله نی نی تون به سلامتی دنیا بیاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد