پسر نمونه!

چند روز پیش تو یکی از وبلاگ ها خوندم که مادری از خرابکاری های پسر کوچیکش شاکی بود و این که خیلی از وسایل خونه رو داغون کرده. از فکرم گذشت چه خوبه که گل پسر این جوری نیست و از این کارها نمی کنه! یکی دو روز بعدش بود, داشتم با تلفن حرف می زدم که یهو صدای وحشتناکی اومد. تلفنو قطع کردم و دیدم یکی از لیوان کناری هامو برداشته و شکونده! خرده شیشه ها رو جمع کردم و جارو برقی کشیدم. جارو رو جمع کردم و رفتم یه چیزی بذارم تو اتاقش که دیدم پودر بچه ای رو که از زمان نوزادیش مونده بود نمی دونم از کجا پیدا کرده و ریخته کف اتاق و روی خودش و همه جا رو سفید کرده! دوباره جارو رو میارم و اتاقشو تمیز می کنم و فکر می کنم خوبه اتاق خودمون رو هم جارو بزنم که می بینم قیچی ابروم و چند تکه از موهای گل پسر روی زمینه! میام تو آشپزخونه, یهو گل پسر از دور با سرعت میاد و دسته های یخچالو می گیره و ازش می ره بالا! بعد هم از مایکروفر آویزون می شه و خودشو ازش می کشه بالا! کارایی که تا حالا نکرده بود!
اصلا بی خودی از ذهنم گذشت که چه پسر خوبی دارم!


دیشب خواب جیقیل رو دیدم. یه دختر نازنازی بود! تو خواب دفعه پیشم هم یه پسر سفید و موطلایی بود! وقتی خوابشو می بینم این قدر حس خوبی دارم!
به یمن حضور جیقیل جان کلی از خواننده های خاموش روشن شدن! خیلی خیلی ممنونم از ابراز محبت ها و تبریکات صمیمانه تون. خیلی ذوق زده ام کردین!


اعیاد شعبانیه
مبارک. انشاالله به حق این روزای عزیز به همه خواسته های خوبتون برسین.
 یه حال خوشی دارم تلویزیون مدام حرم امام حسین و حضرت اباالفضل رو نشون می ده. دلم از جا کنده می شه و اشکم سرازیر... تازه می فهمم چه قدر دلم جا مونده تو کربلا... التماس دعا.

نظرات 23 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 01:38 ب.ظ http://rezagoodarzi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنون که سر زدی
خیلی خوشحال شدم
خدا این آقا کوچولو رو حفظ کنه
شاد باشی و سلامت

سلام
ممنون از لطفتون.

مهتاب2 چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 02:47 ب.ظ

گلی جان کاش خدا بهت یه دختر ناناز بده بفهمی چقدر طعم خوبی داره. کلا دخترها موجودات متفاوتی هستن از بس شیرین هستن.

هر چی خواست خدا باشه. بچه ها کلا شیرین!

مامان مترجم چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 02:55 ب.ظ


الان یه خورده درکم می کنی دیگه نه؟

خیلی درکت می کنم!!!

مامان مترجم چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 02:56 ب.ظ

اون پسر یه دسته بیشتر شبیه پسر منه اون یکی هم گل پسر شما

بولوت چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 03:25 ب.ظ http://maryamak.blogfa.com/

کلن بچه ها به هر فکر مثبتی که نسبت بهشون بشه یا هر حرف مثبتی که نسبت بهشون زده بشه واکنش نشو ن میدن!
جیقیل جانم ایشالا بچه ی خوبی میشه!

بله متاسفانه!
انشاالله.

بلورین چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 03:31 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com/

جیقیل...چه با نمک...خدا حفظشش کنه...
راستی می دونستی آدم از خودش تعریف کنه همون بر سرش میاد؟
همه همینجورنا...یعنی من تا از خودم تعریف می کنم که مثلا یه اتفاق خوبی برام می افته...نیومده همه چیز به هم می ریزه...تا به حال از خیلی ها اینجوری شنیدم..به نظر من تا می بینی می خوایی از چیزی یا کسی اطرافت تعریف کنی زودی از ذهن خودت خارجش کن...خیلی مسخره است که آدم قدرت ناخواسته ای داشته باشه که به خودش چشم بزنه

آره همیشه همینه. آدم خودشو راحت چشم میزنه!

قندک بانو چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 03:36 ب.ظ

مبارکه عزیز دلم
انشالله به سلامتی این 9 ماه رو پشت سر بزاری
امیدوارم یه دختر نازو خوشگل مثل خودت به دنیا بیاریتا برای سومی دیگه بهونه نداشته باشی

خیلی ممنون. سلامت باشی.
انشاالله به زودی خبر بارداری خودت رو بخونیم!

نبات چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 05:53 ب.ظ http://unman.persianblog.ir/


چشم زدی بچه رو....اسفند دود کن!

آره!

آفرین چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 06:37 ب.ظ http://mylivesky.blogsky.com/#

بهار(بوسه ی تقدیر) چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 07:06 ب.ظ http://gozashtehagozashte.blogfa.com/

بچه اگه این کار را نکنه که بچه نیست.پسر منم خرابکاری می کنه ولی نه به شدت بچه ی شما
اینجور که بوش میاد فردا میام خبر از ترکیدن خونم توسط گل پسرم می دم.
منم تو فکر یه جیقیلم ولی فکرش هم پر از استرسم می کنه.شرایطم در حال حاضر داغونه.

حالا چشم نزن پسرتو!
بذار حال روحیت مساعد بشه بعد انشاالله.

دختری به نام صبر چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 07:52 ب.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

خیلی این جمله جالب بود:
به یمن حضور جیقیل جان کلی از خواننده های خاموش روشن شدن!

واقعیته دیگه!

هاچ زنبور عسل چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 08:18 ب.ظ http://shm88.blogfa.com

ساغر 1دختر ورنا چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 10:26 ب.ظ http://vornayan.blogfa.com

ان شاء الله هر چی که هست سالم باشه عزیزم

انشاالله. فرقی نداره.

ابراهیم پنج‌شنبه 23 خرداد 1392 ساعت 05:53 ق.ظ http://www.namebaran.blogfa.com/

عجب چشم گیرایی دارینا
بچه است و خصلت های شیطنت
پدرم همیشه میگه بچه اگه شیطونی نکنه یعنی یه مشگلی داره

بله ولی اگه یهو همه شیطنت ها رو با هم رو نکنن برای اعصاب والدین بهتره!!!

زیر این آسمون آبی (فاطیما) پنج‌شنبه 23 خرداد 1392 ساعت 10:24 ق.ظ http://zireasemoon.blogsky.com/

این ارمیای ما هم خیلی از این کارا میکنه
میره بالای یخچال و جیغ جیغ میکنه تا بیارنش پایین
اصن پسرا همه شون شیطونن!

از دست این بچه های آتیش پاره!

پرتو پنج‌شنبه 23 خرداد 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://par2.blogsky.com/

بلاگ اسکای هنوز خصوصیت خصوصی سازی نداره

آجی خصوصی
*
آجی اینایی که گفتی همه رو می دونم
*
- خانواده پرهام خونشون رو نصف کردن و ما نشستیم تا حالا چندبار هم بهمون گفتن میخوان برن اصفهان منتظرن ما بریم تا دیوار خونه رو بردارن بفروشن...

- پرهام در آمد ثابتی نداره بیشترین درآمد از کار من درست میشه یعنی من این همه مدتی که کار کردم پس اندازی ندارم هرچی در میارم خرج خونه و سایل خونه میشه

- واسه وام گرفتن و پس دادنش مشکل داریم ولی اگه یکی از دو طرف کار دولتی داشته باشه راحتتر می تونم وام بگیریم مطمئن باشیم از پس دادنش...

- پرهام بیشتر وقتش رو مغازه می گذرونه یعنی از ساعت 8-9 صبح تا 2
4 هم میاد خونه دوباره تا ساعت 9-10 و اگه سختگیری من نباشه ظهرا هم بر نمی گرده خونه و در عوض اون 2 شریک دیگه اش دل به کار نمیدن بیشتر کارا با پرهامه...( البته دوتاییمون بعضی اوقات باهم برمی گردیم)

- من باردار شده بودم سری قبل استراحت مطلق بودم با اینکه دیوار به دیوار بودیم دریغ از 1 سر زدن مامانش به من ( با اینکه الان رفتارش با من خوبه ولی یادم نمیره اجی)

- من قبل از اینکه باردار بشم باید مطمئن بشم از نظر درآمد....نمیتونم مغازه رو فعلا تعطیل کنم چون نیاز داریم به این سرمایه ولی بعد که بچه دار بشم کارم رو باید کمتر کنم...

- اگه بوشهر باشم خانواده ام ساپورتم می کنه از همه نظر، ظهرا دیگه مسئله ناهار رو ندارم، دغدغه این رو ندارم می خوام برم دکتر باکی باید برم، خودمم می تونم یه کار سبک تر داشته باشم

- پرهام به من بیشتر از همه وابسته است یعنی اینقدر اینجا گرفتاره که هفته ای یا بار سر میزنه به مامانش...

آجی به نظرت چیکار کنم؟

پرتو پنج‌شنبه 23 خرداد 1392 ساعت 12:52 ب.ظ

آجی خصوصی می خواستم بفرستم

خوب می رفتی تو تماس بامن. تو که خودت بلاگ اسکایی هستی می دونی! گوشه وبم هم نوشتم نظرات تاییدی نیست. حالا پاکش کنم؟

اماسیس جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 02:53 ق.ظ

سلام گلابتون بانو جان
اول از همه تبریکات بسیار ؛ یعنی بسیار ها ، بسیار
میگم شاید چند تا مسافر کوچولو داشته باشین عوض یکی
اما امیدوارم قدمش خیر باشه و سلامت

+گلابتون بانو جان ؛ ما پسرها کلا" شیطون می باشیم

علیک سلام
خیلی خیلی ممنون.
نه یکیه!
انشاالله

بله می دونم!!!

شیما جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 12:34 ب.ظ http://greenlife21.blogfa.com

وااای چه با مزه...نمیدونم چرا اما واقعا عاشق اینجور شیطنتاام...
خدا نگهش داره...

واقعا چرا؟! خونه زندگی رو می ترکونن!

من جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 05:27 ب.ظ http://ghezavathayam.blogfa.com

کلا اگر حتی تو ذهنمون هم تعریف از بچه ها بگذره همون روز عکسش رو بهمون نشون میدن این به من ثابت شده. وقتی تو ذهنم میگم چه خوب که بچه هام این زمستون سرما نخوردن بعد از همون لحظه آب ریزش بینی یکیشون شروع میشه

بله متاسفانه! مادرا تو چشم زذدن بچه هاشون از همه قوی ترن!!!

زهرا شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 09:12 ق.ظ

خدا پسر گلت رو برات حفظ کنه. جیقیل خوشگلتم چه دختر چه پسر ایشالله صحیح و سالم باشه عزیزم. اما اگه دخمل باشه جفت نی نی هات جور می شه.

خیلی ممنون. انشاالله. هر چی خدا بخواد.

اماسیس یکشنبه 26 خرداد 1392 ساعت 03:34 ب.ظ

میگم این کوچولو چه تکنویی میزنه توعکس!

اندر احوالات جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 12:06 ق.ظ http://andarahvalat30.blogfa.com

بازم این بچه بامزه تو

نظر لطفته ولی این کاراش هیچ بامزه نبود!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد