باقالی پاک کنون

مامانی من (مادربزرگ مادریم) نمونه واقعی زن اصیل ایرانیه! از اونایی که فصل هر چی از خوراکی ها باشه بساطش تو خونه اش به راهه! از سبزی و باقالی و غوره تا شور و ترشی و شیرینی عید. کلا زحمت این کارای همه خانواده گردن مامانیه! عاشق این جور کاراس. هر چی بهش می گیم شما سنی ازت گذشته و سخته و خسته می شی، می گه آخه بی کار بشینم تو خونه که چی بشه؟ این کارا برام سرگرمیه! هر بار هم کلی از دوست ها و همسایه هاش میان برای کمک. دیروز برنامه باقالی پاک کنون بود! چند روز قبل مامانی بهم تلفن کرد و پرسید چه قدر باقالی لازم دارم که برام بگیره. گفت قراره شنبه پاک کنن. منم که دیروز کاری نداشتم رفتم اون جا کمک. چند تا از دوستای مامانی هم بودن. تو ایوون فرش پهن کرده بودن و تو هوای دل انگیز بهاری با منظره یه عالمه گل سرخ  نشسته بودن! یه چیزی در حدود 60 ، 70 کیلو باقالی خریده بودن که با هم پاک کنن و هر کس یه مقدارش رو برداره. تا حدود 8 شب کار طول کشید. ناهار هم مامانی یه آبگوشت درجه یک پخته بود که خیلی مزه داد. یه کم از باقالی ها رو هم گذاشت که بپزه و عصری خوردیم. آخر کار هم همه با یک کیسه باقالی پاک شده خداحافظی کردن و رفتن! انجام این کارا علی رغم خستگیش حس خوبی داره. خصوصا که همه دور هم جمع بشن، بگن و بخندن و با کمک هم یه کاری رو انجام بدن. چه حیف که تو این دوره و زمونه این جور چیزا این قدر کم و کم رنگ شده...



عکس تزیینی است!

نظرات 43 + ارسال نظر
مامان دو قلوها یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:06 ب.ظ

خداوند مامانی تون رو حفظ کنه چقدر این کار خوبه هیچ کس هم خسته نمی شه . به به حیاط و منظره گلها

سلامت باشی.
عالی بود تو ایوون نشستن!

جوجو یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:09 ب.ظ http://a2210.blogfa.com

واقعا حیف...
خدا حفظش کنه که وجودش نعمته

انشاالله.

شادی یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:17 ب.ظ

اووووووووووووووووووووووووم!!

به به .الان دارم درذهنم تصورش میکنم واقعا لذت بخشه ها .

خداحفظشون کنه .

خوشحالم که روزبسییییییییییارخوبی بوده.

خیلی!
سلامت باشی.
ممنون.

ghazaleh یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:24 ب.ظ http://gh-najafi .blogfa.com

خدا سایه این مامانی ها رو از سر خانواده هاشون کم نکنه
واقعا این جور افراد نعمتی ان که باید مثل مروارید نگهشون داشت
هم به فکر همه هستن هم همه دور هم جمع می شن و شادن
بوس به افتخار مامانیت انشاله 120 ساله دیگه سایش بالای سرتون باشه

واقعا همینه. خدا همه بزرگترهای مهربون رو حفظ کنه.ممنونم.

بیشعوری یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:28 ب.ظ http://www.lalikue.blogfa.com

آره خیلی حس خوبیه. نوش جون

بهار(بوسه ی تقدیر) یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 05:51 ب.ظ http://gozashtehagozashte.blogfa.com/

به
خوش به حالتون.

مهسا یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.khateraaat.blogfa.com

عزیزم کاشکی مادر بزرگ منم زنده بود تا این کارا رو میکردیم
چه کار باحالی

سارای یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 06:46 ب.ظ http://sari-i.blogsky.com/

خدا حقظش کنه!چه باقالیا تازه ای به به!

آفاق یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 06:53 ب.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

خدا حفظش کنه چقدر با حوصله

منم فصل باقالی پاکش میکنم میذارم فریزر عاشق باقالی ام

جنس مونث یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 06:54 ب.ظ

سلام عزیزم
قبلا ما از این رسما داشتیم اما حالا دیگه سال به سال فامیلمونمنمیبینیم .
خدا برای هم نگهتون داره و حفظتون کنه .

سلام
چه حیف...
سلامت باشی.

هاچ زنبور عسل یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

می گفتی مام میومدیم کمک یه خورده باقالیم گیر ما بیادولی خداییش یه جور تصویر کردی که منم دوس داشتم تو جمعتون بودم

انشاالله سال های بعد!

طلا یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 07:54 ب.ظ http://ttaallaa3.blogfa.com

خوش به حالت که مامان بزرگت هستن.خدا حفظشون کنه.با این توصیفاتت حال آدمو عوض میکنی.ایشالله باقالی ها هم به شادی مصرف بشه.

انشاالله. سلامت باشی.ممنون.

آفرین یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 08:11 ب.ظ http://afarin55.persianblog.ir/

خدا حفظشون کنه.

شیوا یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 09:36 ب.ظ

به به خوش بحالت.کاش منم از این مامانی ها داشتم!
ولی راست میگی واقعا اونطوری ادم سختی و طولانی بودن کار رو حس نمیکنه و اینکه کلا احساس خوبی درون همه ایجاد میشه که جدا ارزشمنده.

صبا یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 09:41 ب.ظ http://sabar766.blogfa.com/

خدا انشاالله حفظشون کنه .
الان دیگه این کارا خیلی کمرنگ شده و بیشتر میرن همه چیزو آماده میخرن . در صورتیکه همین دورهم بودن هاست که مهمه نه باقالی و این چیزا

نسیم یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 10:09 ب.ظ http://nasim30.blogfa.com

خدا قوت
چه کار خوبی کردید

رویا.ت یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://royatadbir.blogfa.com/

سلام عزیز. چه خوب ! حیف که دیگه ما نمیرسیم به این کارا! شاید هم ناخواسته دور شدیم از این سنت های خوب!واقعا نشاط آوره! من که متاسفانه سالهاست تمام این چیزا رو آماده می خرم!

سلام
منم اگه مامانیم انجام نده باید آماده بخرم!

مانا یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 10:56 ب.ظ

به این میگن خانوم خونه..... بعضی وقتا که خیلی غرق کا رو درس میشم هیچی مثل انجام این کارا حالمو خوب نمیکنه...... تا باقالیارو فریزری نکردی یه باقالی پلوی خوب درست کن

چند وقته این قدر به این جور کارا علاقه مند شدم!!!

ترنج یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 10:59 ب.ظ http://htt//www.shaparak75.blogfa.com

سلاااااااااااااام .من چند وقتیه که میام میخونمتون وخدایی خیلی از نوشتهاتون انرژی مثبت میگیرم .
حالا با اجازه لینکتون می کنم تا مرتب بهتون سر بزنم

سلام
ممنون از لطفتون.

کیانادخترشهریوری یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

چقدر مامانی ها به هم شبیهند! مامانی منم اینطوریه

خدا حفظش کنه.

بهار یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://en-qolt.blogsky.com

تو نمی دونی من چقد باقالی دوس دارم!!‌! وااااااای!‌ تمام سال یه طرف٬ فصل باقالی یه طرف دیگه... انقد می خورم که می میرما! ولی بازم تا یکی می گه باقالی من این ور ضعف می کنم... خوش به سعادتتون!

منم دوست دارم ولی نه به این شدت!
نوش جونت!

لیلی یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 11:25 ب.ظ

خدا این مامانا رو نگه داره که اینقدر گرم و با انرژین. حیف که من ندارم

حسنا بانو یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://hosnabanoo.blogfa.com

واااااااای چه کارا!!یه چند کیلو هم برا جهاز من پاک میکردین!!!(حسنای پررو که رو دادین آسترم خاسته)

coral یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 11:50 ب.ظ http://cupoflife.blogfa.com/

آخ آخ چقدر من این فضاها رو دوست دارم.هر چند فقط تو فیلم ها دیدم ولی عاشق این رسم های قدیمی هستم.
این صمیمیت ها.
خوش به حالت واسه همین تجربه های شیرینی و خدا مامان بزرگت رو 100 سال سایه اش رو بالا سرتون نگه داره و همیشه از این جمع های گرم داشته باشین...

آره مثل فیلماس!!! تازه بچه که بودیم خیلی وسیع تر و باشکوه تر بود!
انشاالله. سلامت باشی.

نوا دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://navaomom.persianblog.ir

بانوقدربدون ازقول من دستهای این مادربزرگ مادریت را ببوس الهی که صدساله باشه وهرسال بهت باقالی وسبزی بده من مادربزرکم دقیقا همینطوری بود الان که اینو خوندم یادش افتادم بی بی جون من هرسال برای همه مون سبزی خشک باقالی نخود رب خونگی و...آماده میکرد اما الان 3ساله که وجود نازنینش پیش ما نیست وازین همه محبتش ومهربونیای دیگه ای که درحقمون میکرد بی بهره ایم


روحشون شاد...

ته مانده حرف های دلم (فاطیما) دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 07:46 ق.ظ http://tahmandeh.blogsky.com/

خدا حفظش کنه
مام تو فامیلمون ازین برنامه ها داریم
مامانم و خاله هام و زندایی هام جمع میشن دلمه و ترشی و همبرگز و ازین چیزا درست میکنن

اینطوری آدمها به هم نزدیکتر میشن

ممنون
خیلی مزه می ده این جور کارا دور همی!

پرندیک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 09:30 ق.ظ http://parendik.blogfa.com

آخی چه روز خوبی و چه مامانی باحالی
خدا حفظشون کنه

سلامت باشی.

آزاده دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 10:16 ق.ظ http://bekasinagoo.persianblog.ir/

عزیزم با این پستت من یاد دو تا چیز انداختی:
1- پارسال این موقع ها من 3 ماه بود که عروسی کرده بودم یکروز مادر شوهر نامحترم این جانب گفت دلم از باقالی های تجریش میخواد من احمق هم رفتم 3 کیلو واسش خریدم آوردم اونوقت نه گذاشتن نه برداشتن گفتم میخواد پولش به رخ ما بکشه!!!
2- امسال اوائل پاییز باز هم همین مادر شوهر میخواست ترشی بندازه من احمق مرخصی گرفتم نرفتم سرکار و نشستم ترشی لیته هفت بیجار و شور باهاش درست کردم در حالیکه دختر مجردش نموند و رفت سر کار و ترشی ای که میخواست 4 روزه درست شه صبح تا ظهر آماده شد اونوقت حسرت به دلم موند هرجا که ازش پرسیدن خودت درست کردی بگه عروسم هم کمکم کرد.
خودت بگو تو این زمونه کدوم دختر شاغل و تحصیلکرده ای که تو خونه باباش از این کارا نکرده واسه مادر شوهر این کارا رو میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
اینم نمک دستمه

بعضی از آدما قدر محبت رو نمی فهمن...

آزاده دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 10:18 ق.ظ http://bekasinagoo.persianblog.ir/

یادم رفت بگم باقالی پاک شده و آماده بود که خریدم و ترشی ای هم که درست کرد ده تا خونه رو جواب میده داستان کاملش میزارم تو وبم

ان شرلی دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 10:51 ق.ظ http://ansherly.persianblog.ir/

خدا قوت! چه حوصله ای داشتی ها من عمرا بتونم صبح تا شب سر باقالی باشم یعنی اگه بهم بگنا این شکلی می شم

همینه دیگه! ولی اگه دور همی نبود عمرا نمی شد!

دختر خاموش دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:02 ق.ظ

ماهم پاک کردیم با مامانیم و خاله ام و مامانم 50 کیلوخیلی باحال بود دو پوسته کردنش دیگه شد برا روز بعدش

خسته نباشین!

فروغ دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:32 ق.ظ http://raddepahayam.blogfa.com/

خدا سایشو از سرتون کم نکنه!
باقالی ها هم نوش جان

ممنونم.

حکیم بانو دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

دلم خواست. گلابتون جان چطور رمزم رو براتون بذارم. آیتم خصوصی ندارید.

حکیم بانو دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:58 ق.ظ

رمز خصوصی گذاشتم.

نوزاد دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://newgreenhouse.persianblog.ir

چه کار جالبی
توی این دوره زمونه ای که آدم ها فرصت می کنند فقط یه چیزی بخورند که گرسنه نمونند از بس سرشون به کارهای ماشینی گرمه

رضوان دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:08 ب.ظ http://noorekhoda.blogsky.com/

ایشالا سالم باشن..
چه جالب که الان من وهمسرم هم تو خونمون این برنامه پاک کنونو از انواع مختلف داریم...ولی دسته جمعی خیلی کیف میده ها....
میگم شما نمیاین اینورا؟!!!

آفرین. چه زن و شوهر فعالی!
چرا میایم ولی بی صدا می ریم!!!

ابراهیم دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 08:26 ب.ظ http://namebaran.blogfa.com

قدرشو یدونید و خدا براتون نگهش داره .
من که بی مادربزرگم و دلم تنگ شده براشون

سلامت باشین
خدا رحمتشون کنه.

تکینه دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

ایشالله که صدو بیشست سال زنده باشن.یه کم یاد بگیر گلی جون یه کم.

انشاالله. باید یاد بگیرم!!!

*پرنیان* سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 12:03 ق.ظ http://ghalam110.blogfa.com/

کاش واسه منم پاک میکردی!!!

خوب یه روز دعوتم کن خونه تون ناهار هم بهم بده برات پاک می کنم عزیزم!!!

maryam سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://maryam-bashkani.blogfa.com

دلم خیلی گرفت با خوندن این پستتآخه من اینجا غریبم و مامان خیلی ازم دوره ،دلم مامان و شهر مون رو میخواد

ببخشید ناراحتت کردم....

زهرا م سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 12:23 ب.ظ http://zkh.asrblog.ir

سلام گلی جون خوبه دیگه هم بهت خوش گذشته هم باقلا پاک کردی انشااله همیشه خوش باشی خدا مادر بزرگت برات حفظ کنه من هیچوقت مادربزرگهام ندیدم ضمنا گلی جون با مسئله شوهرم همانطور که گفتی دارم برخورد میکنم چون نمی تونم باور کنم که رفتارش واقعی اگر نکته ایی چیزی به نظرت رسید از نظر اقدام حقوقی برام بنویس استفاده کنم

سلام.ممنونم.انشاالله. خدا مادربزرگای شما رو رحمت کنه.
انشاالله بهترین ها برات پیش یاد.

یک محمد هستم سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://yekmohammad2.persianblog.ir/


جالب بود.

صبور چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://saboraneh.blogfa.com

حیف که دیگه از این جمع ها نیست .معلومه که دیگه نمیشه خانوما بیشتر بیرون از خونه مشغول کار ؟ بیگاری ؟ هستن

خانوما یا بیرون کار می کنن یا حوصله این کارا رو ندارن! بعد هم دست تنها سخته این کارا باید دسته جمعی باشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد