یاکریم های محله ما

مدتیه که یا کریم های محل پشت پنجره آشپزخونه ما رو یاد گرفتن و آدرسش رو به هم می دن! برای همینه که چند ساعت بعد از این که ته مونده برنج ها و نون ها رو اون جا می ریزم، برخلاف قبل یه ذره اش هم باقی نمونه! حس خوبی داره سیر کردن شکم یا کریم های محل! خصوصا وقتی دونه خوردنشون رو از پشت پنجره با گل پسر تماشا می کنیم و هیجان و خوشحالی رو تو نگاه گل پسر می بینم!

موقعی هم که تو خونه پدری بودم، با یا کریم ها ماجراها داشتیم! روی کولر بالکن اتاقم لونه می ساختن و صبح ها با سر و صداشون بیدارم می کردن! گاهی با برادرام به لونه شون سرک می کشیدیم ببینیم تخم گذاشتن یا تخم هاشون جوجه شده؟!

من این یاکریم های خاکستری خنگول رو خیلی دوست دارم، انگار اون ها هم همین حس رو نسبتن به من دارن!!!

نظرات 35 + ارسال نظر
خانوم وکیل پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 01:34 ب.ظ http://khanooomvakil.persianblog.ir

اگه به قولا نمک گیرشون کنی هم برکت براتون میارن هم اینکه هرسال نسل بعدی برمیگردن همون جا پشت پنجره تون!!یاکریم های ما الان 7 ساله که هرسال میان پشت پنجره اتاق لونه عشقشون رو بنا میکنن!!

چه جالب! 7 سال!

مامان دوقلوها پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 02:02 ب.ظ

حس خوبی داره جدای از تمیز کردن هر روز بالکن

ابراهیم پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 02:10 ب.ظ http://namebaran.blogfa.com

سلام
مادر منم هر روز همین کار رو انجام میده
تازه مادرم میگه به بچه هام غذا بدم یعنی یاکریم ها

شادی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 02:45 ب.ظ

ماهم پشت پنجره ی آشپزخونمون دوتاشو داشتیم که تخم گذاشته بودن ولی این زن پایینی اینقدر بهشون سنگ زد تا پرشون داد چون حیاط خلوت اونا همین زیر پنجره ی آشپزخونه ی ماست .

بهار(بوسه ی تقدیر) پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:17 ب.ظ http://gozashtehagozashte.blogfa.com/

جوجه های یا کریم های ما خوراک گربه شدند.دیگه یاکریمی ندیدیم.

هاچ زنبور عسل پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:25 ب.ظ http://shm88.blogfa.com

وای گلی چن روزه دو تا یا کریم اومدن تو اداره امون هی کیششون می کنیم هی میان منم یه خورده ترسو هی باید به همکارم التماس کنم بیاد بیرونشون کنه یکی نیس بهشون بگه آخه تو دستشویی اداره هم جای لونه سازیه امروز جلوی یه پسر بچه مجبور شدم دوباره صدای همکارم کنم داشت می خورد تو صورتم

کمالی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:27 ب.ظ http://http://katebane.persianblog.ir/

خانه مامانم اینا میان توحیاط خلوت لانه میسازن بابام هم کمکشون میکنه گاهی هول میشن لونه راازون بالا میندازن پایین اما توخونه خودمون میان پشت کولرتوایوون هیچ وقت هم نمیتونم ببینمشون اما صداشون میاد خصوصا ظهرا
انگارنگران هستن نمیدانم چرا

جوجو پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://a2210.blogfa.com

ای جانم...
گلی...
نمیدونم چرا جدیدا با حیوون ها بیشتر حال میکنم تا آدما...
البته دور از جوون شما...
ولی واقعا حیوون ها خیلی بهترن...
آدما فقط خردت میکنن...بی احساس هستن
آپم بیا...

ما پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:29 ب.ظ

خیلی دوس دارم پرنده ها پشت پنجره ما هم بیان گلی
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
.
.
.
خیلی دلتنگممممممممممممممممممم خیلی

آفاق پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:58 ب.ظ

خیلی قشنگه ادم با صدای پرنده از خواب بیدار بشه خیلی

یک محمد هستم پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 04:04 ب.ظ http://yekmohammad2.persianblog.ir/

یا کریم همونی هست که بهش میگن خر پرنده ها.؟

نوزاد پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 05:06 ب.ظ http://newgreenhouse.persianblog.ir/

خدای یا کریم ها نگه دارت

*پرنیان* پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 05:51 ب.ظ http://ghalam110.blogfa.com/

منم یاکریم خیلی دوست دارم....یادش بخیر اول دبیرستان با سیما ربیعی (شیما بی نقطه!! یادته؟!) ظهرها یه یاکریمه میومد دم پنجره کلاس میخوند و ما صداش رو هی درمیاوردیم و میخندیدیم....صداش این بود:
"دی دی دی دیری دی دی"

بازیگوش پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 07:28 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

وای گلییییی من از سرو صدا و کثیف کاریشون متنفرمممممممممم

بازیگوش پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 07:29 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

اولی که اومدیم تو این خونه تو بالکنش لونه داشتن بعد ما میخاستیم پنجره اونجا رو ببندیم و کیپ کنیم ماهواره دیده نشه بعد دیکه مجبور بودیم کیششون کنیم بماند که خیلیی احمقنو به زور چیششون پنجره باز رو دید و رفتن بیرون:دی الانم با اینکه یه سال گذشته بازم میان پشت پنجره بالکن

مهربان پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 07:37 ب.ظ

دل به دل راه داره بدجوری

coral پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 07:59 ب.ظ http://cupoflife.blogfa.com

منم که فوبیای پرنده دارم ولی از دیدن یا کریم و خونه کردنش پشت پنجرمون کلی کیف میکنم...

تکینه پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 11:19 ب.ظ http://www.takineh.blogfa.com

از جونور و خزنده و پرنده و از جمله انسان خوشم نمیاد.

نوبهار پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://draftz.blogfa.com/

هووووووووم... خیلی حس خوبیه...
ما هم لونه داریم تو بالکنمون...
باید عکسشونو بذارم حتما...

مریم جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 01:24 ق.ظ

اپارتمان قدیمی که بودیم هر روز واسه یاکریما گندم میریختیم اونقدر حیوونیاا عادت کرده بودن که اگه یه روز پنجره بسته بود و گندمی نبود اونقده نوک میزدن به پنجره و اعلام حضور میکردن که نگو ...ا....زن همسایه مورچه ی حیاط و بهونه کرد و داد و بیداد که روزیشون قطع شد ..راستش اینجام با اینکه محدودیتی نیست ولی یاد رفتارای اون زن که مییفتم وحشت ورم میداره ناخدا .....موجودای نازنینین ....محبت بهشون حکم صدقه رو داشت برااااام ...من از بچگی با این حیووناااای ناز مانوس بودیم یه وقتی همه ی تفریحمون این بود که شب بشه بشمریم چند تا یاکریم رو درخت مو حیاط شبو صبح میکنن یه شب به ۲۰ تا رسید نمیدونی اونشب چه ذوقی داشت ....این پستتت منو برد به ۲۰ سال پیش و به چند قدمی همین سالااااااااااا..... راستی خونه نو مبارک ....واسه منی که همیشه از وب گیلاسی میومدم اینجا سخت بود پیدا کردنت ولی خوب .....

آفرین جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 08:50 ق.ظ

خوش به حالت بانو!
من اینقدر یاکریم دوست دارم.
حیف پنجره مون لبه نداره

پَرندیک جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 10:10 ق.ظ http://parendik.blogfa.com

یاکریمای ما قهوی ای و ناز هستن
چند روز پیش جسد یکیو دیدیم که گربه خورده بودش

نیره جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 04:16 ب.ظ http://salimi.blogfa.com

آفرین به تو خانوم مهربون که به فکر یاکریم ها هستی
بابای منم همیشه خرده نون هامون رو می ریخت توی باغ کلاغها بخورن. البته این کارو زمستونها می کرد که غذا گیرشون نمیاد.

اماسیس جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 06:13 ب.ظ http://emasis.persianblog.ir/

خیلی یاکریم ها رو دوست دارم

نسترن جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 06:59 ب.ظ http://ghasedakeshadi.persianblog.ir/

سلام از وبلاگ بلاگفاتون میام چقدر اون ماجرای دکتر پسرعمه تون تلخ بود ... واقعا آدم میمونه چی بگه اصلا فکرش رو نمیکردم اینطوری باشه :(((
ایشالله که همیشه زندگی خوب و خوشی داشته باشید ... کار پسرتون تو بیدار نگه داشتنتون هم بامزه بود به عکسش هم میاد خدا واستون حفظش کنه ... شاد و موفق باشید و سالم

فــــرناز جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 07:57 ب.ظ http://farnazjun.persianblog.ir/

حس خوبیه. :) یا کریما خوبن، خیلی ناز و دوست داشتنیَن. از اون کفتر چاهیا طوسیا نیان که می زنن همه جا رو به هم می ریزن.

ته مانده حرف های دلم (فاطیما) شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 09:14 ق.ظ http://tahmandeh.blogsky.com/

آخی نازی
منم یاد بچگی هام میفتم تو کرمان که خیلی یاکریم داشت
ولی تو شمال یاکریم نیست اصلاً
دیگه از این به بعد تو قم هم قراره کلی یاکریم ببینم

آزاده شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 09:20 ق.ظ http://bekasinagoo.persianblog.ir/

من هم ترجیح میدم برنج های مونده از شام رو برای یا کریم ها بریزم و با صدای بالهاشون که به پنجره میخوره فکر کنم که تنها نیستم

نوشین شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://Nooshnameh@blogfa.com

جالبه مدتی است که چند تا گنجشک هم پشت پنجره اتاقمون مهمون ما هستند. همسرم مدام براشون نون و برنج میریزه. اونا هم رفتند به دوستاشون خبر دادن. در طی روز چند بار غذاشونو شارژ میکنیم. خیلی حس خوبی میده. یواشکی به خوردنشون نگاه میکنیم و خیلی لذت بخشه.
همسرم اینقدر نگران غذاشون میشه که وقتی بیدار میشه اول میره پشت پنجره رو نگاه میکنه تا ببینه غذا دارند یا نه..

فروغ یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 11:46 ق.ظ http://raddepahayam.blogfa.com/

منم یاکریم ها رو خیلی دوست دارم خیلی معصومن

نسیم دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 10:27 ق.ظ http://nasim30.blogfa.com

منم همیشه براشون دونه یا برنج می ریزم
حس خوبیه

مامان کیانا دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام عزیزم شرمنده از اینهمه سوالهای من:
خوندن وبلاگ یک وکیل آدم و وسوسه سوالات حقوقی بپرسه بازم معذرت: پیرو قضیه ای که براتون تعریف کردم یه سوال دیگه برام پیش اومده 1:چون طرف مقابل ما خواستار مهریه از دادگاه شده است میخواستم بدونم که ما هم می توانیم در مقابل اجاره بهای 2 سالی که گروه مقابل در منزل پدری بودند را بگیریم؟ اگر میشود در این زمینه راهنمایی میخواستم.2:ثانیا ما برای دادن مهریه توافق داریم آیا برای فروش خانه احتیاج به نامه دادگاه است:3:نرخ محاسبه مهریه(مهریه پول است) چیست: اگر دفترتان کرج بود حتما حضوری خدمت می رسیدم.باز هم ممنون

تو کامنت پست بعدی جواب دادم.

سارا چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 ساعت 11:13 ب.ظ http://biadonyabesazim.blogfa.com

ما توی خراسان بهشون میگیم : موسی کو تقی.

چون وقتی صداشون در میاد مثل این می مونه که دارن میگن: موسی کو تقی؟

ساغر ۱دختر ورنا پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://vornayan.blogfa.com

آخی ما هم چند تا دوست یا کریم داریم هر روز صیح میان پشت پنجره مون خیلی دوسشون دارم

علی جمعه 4 تیر 1395 ساعت 05:46 ق.ظ

مدتی هست مادرم سرطان داره دکترا جوابش کردند، من چند وقتیه میرم خونه مادر تنهام، مادرم به من گفت یا کریم پشت پنجره لونه کرده هر روز میگفت تخم کردن جوجه هاش در آمدن برکن سلامتی میاره اگر طوریشون بشه آدم بد بخت میشه.. از من هی سوال میکرد جوجه شدن رفتن منم می‌گفتم. بله در صورتی که یکی از تخم بیرون آمد ه بود مرده بود یکی نه تخمش خراب شده بود و گندیده بود....!! بعد یکی هم چند روز بعد آمده بود تو بالکن خونه من جای دیگر مرده بود.. نمیدونم این حرفا چقدر درسته!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد