بعد چند روز بی حوصلگی و بی حس و حالی, امروز بعد از ظهر تصمیم گرفتم از خونه بزنم بیرون تا حالم درست بشه. عمه ام مراسم فاطمیه داره اما گل پسر راضی نشد بریم! زنگ زدم خونه مامانی که بریم اون جا دیدن خاله مامانم که از شهرستان اومده, اما تلفن رو بر نداشتن! به دو تا از دوستام تلفن کردم که حال و احوال کنیم, جواب ندادن! بعد تصمیم گرفتم بریم مجتمع تجاری نزدیک خونه یه دوری بزنیم, اما گل پسر دوباره اطوار اومد و منم دیدم حال پیاده روی ندارم! ماشین هم حسش نبود ببرم تو این شلوغی دم عید خیابونا! برای همین یهو تصمیم گرفتم پایین کمد دیواری بزرگه رو که از کارهای داخلی خونه تکونی جا مونده بود مرتب کنم! بعد هم رفتم سراغ کمد بچه ها و جارو و گرد گیری و مرتب کردن خونه! حالم بهتر شد اما هنوز کمی تا قسمتی بی حوصله ام!
در ادامه پست قبل نوشت: برای تشویق گل پسر به مسواک زدن که زیاد از زیرش در می ره, به شازده گفتم از طرف فرشته ها براش مسواک بگیره! وقتی گل پسر خواب بود مسواک رو گذاشت زیر بالشتش و بعد اومد با یه لحن حسرت باری گفت: "نمی شه منم لیست بدهی هامو بنویسم بذارم زیر بالشتم, فرشته ها چِکش رو برام بذارن؟!"
گل پسر صبح با دیدن جایزه اش بسیار هیجان زده شد و چشماش برق زد! روزی چند بار هم مسواک می زنه فعلا!
سلام
روز بیست وسوم اسفند تولدعزیزی را جشن
خواهیم گرفت که منتظر پیامهای تبریک شما می مانم
ان شاالله که بتوانم این عزیزراشادکنم البته باکمک شماعزیزان.
ایشالا لیست بدهی زیر بالش نرفته ، فرشته ها وسیله میشن و بدهی ها رو اجی مجی نموده خیاااال شازده و بانوش رو راحت می کنن : )
خوش بحالت کلی از کارهاتو انجام دادی ! من فعلاً فقط دنبال خوش گذرونی و کلاسام هستم اصلاً نمی رسم به کارای اتاقم .. هیچی نمونده ها تا عید... امسال اصلااا آماده نیستم :((:دی
انشاالله.ممنون!
خوب آماده شو زودتر!
وااای واقعا میشه فرشته چک و وصول مطالبات داشته باشیم چقدر خیال باباهاراحت میشد
وای عزیزم چقدر دنیای این بچه ها قشنگه..خوش به حالشون...
از اونجاییکه وسواس دارم در نظم و ترتیب وسایل خونه و تمیزی اونا ، هر روز خدا برام مث خونه تکونیه . من به این معروفم که بد عاشق می شم ... ببخشید خط رو خط شد :) من به این معروفم که نیاز به خونه تکونی نداره که فلانی .... ولی یه خسته نباشید گنده میگم به شما و می بوسمت گلبانو...
لیت بدهی ها
بگو بزار شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند . خدا رو چ دیدی :)
آفرین به تو بانوی کدبانو! ممنون از محبتت.
آخ به این می گن توفیق اجباری! خدا نصیب کنه از این فرصت ها و توفیقات رو!
خوش به حال گل پسر که فرشته ها براش کادوهای آموزنده میارن!
من زیاد نصیبم میشه!
برای من هم خونه تکونی و کلا مرتب سازی یک جور تجدید روحیه محسوب میشه اما نمی دونم چرا به هر کی میگم بهم می خنده و فکر می کنه خلم :)))
منم همین حس رو دارم. خیلی وقتا که بی حال و حوصله ام خونه تمیز میکنم حالم جا بیاد!
وااااااااااااااااااای فک کن فرشته ها ب ما ام جایزه میدادن چه حالی میداد
خسته نباشی بانو
سلامت باشی.
خسته نباشی گلی خانوم! معلومه که دست تقدیر برای شما یک خونه خلوت و مرتب نوشته
سلامت باشی. دست تقدیر رو نمیدونم اماخانم کوچولو یه خونه در هم برهم برام میسازه!!!
خسته نباشین با خونه تکونی. مامان منم داره خونه تکونی می کنه. منم اینجا فقط دلم تنگ می شه
آخی عزیزم!
گفتی خونه تکونی
ما اثاث کشی پدرمون دراومد تمومم نمی شه
اثاث کشی که خیلی سخته! خسته نباشین.
گلی جون سلام خسته نباشی
من تازه اومدم
خیلی نوشته هاتو دوست دارم
من اواخر بارداری هستم خدا بخواد دومین پسرم اردیبهشت دنیا میاد
کلی با حرفات انرژی میگیرم من دور از خانوادم هستم برام دعا کن
سلام.ممنون
خیلی خوش اومدین. ممنونم از نظر لطفتون.
حالا ببینم شما سریال ماه و خورشید رو هم نگاه می کنید یا نه ؟
نه! نشنیدم اسمشو. کجا نشون میده؟
احسنت گلی جون
تو جداً یه مادر فوق العاده ای
نظر لطفته.این جورها هم نیست!
خداحفظش کنه این گل پسر رو.
مگ امسال خونه تکونی مختصری انجام دادم و اصلا راضی نبودم.
افرین بر شما
سلامت باشین.