پاییزه پاییزه, برگ درخت می ریزه


عاشق هوام وقتی این مدلی می شه! این هوای خنکی که میاد,نم بارونی که می زنه, لباس های گرمی که از کمد در میاد...  هوا که این جوری می شه حال منو یه جور خوشایندی می کنه. اون وقت بساط پاییز بازی راه میافته! پاپوش های دستباف خودمو پام می کنم, یه پتوی گرم و نرم از زیر رخت خواب ها در میارم و می ذارم رو مبلای نشیمن, یه عود با بوی گرم مثل دارچین یا کاکائو روشن می کنم, یه قوری چای با هل و دارچین و گلاب دم, می شینم زیر پتو, چایی می خورم و بافتنی می بافم...



پیاده روی صبحگاهی تو هوای پاییز هم امسال یک توفیق اجباری به مناسبت پیش دبستانی رفتن گل پسره که بسیار کیف می ده و بساط پاییز بازی رو کامل می کنه!

دو هفته هم هست که بالاخره دارم می رم باشگاه و بدنم داره نرم می شه و به ورزش عادت می کنه. چند نفر هم که بهم گفتن لاغر شدی, دیگه خیلی خوش خوشانم شده!!!


پی نوشت مادرانه: قشنگی پاییز کامل می شد اگر این همه ویروس و مریضی توش پخش و پلا نبود! از وقتی اولین باد پاییز اومد خانوم کوچولو مریض شد, دو بار بردمش دکتر و تازه یک روزه که تبش قطع شده.