عزیز دل مامان

لذت واقعی زندگی وقتیه که توی آغوشمی و از بوی موها و تنت لبریز می شم...

وقتی که منو می بوسی نه یک بار و دوبار،حداقل سه بار! وقتی دستای کوچیکتو دور گردنم حلقه می کنی و سرتو رو شونه ام می ذاری...

وقتی با اون صدای قشنگت برام شعر می خونی و قصه می گی ...

وقتی میام مهد کودک دنبالت و تو با اشتیاق میای پیشم و چشمای قشنگت از شادی برق می زنه...

وقتی از دستت عصبانی می شم و می خوام دعوات کنم با ملایمت می گی:"عصبانی نشو عزیزم!"

وقتی بی حوصله ام و با مهربونی می پرسی:"چی شده مامان جون؟"


وقتی با همه بچگی این همه خوبی و این همه مهربون...


چه اهمیتی داره این همه چیزی که به کام من نیست وقتی تو هستی!



کاش مادر بهتری بودم...

نظرات 53 + ارسال نظر
فروغ چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://raddepahayam.blogfa.com/

زنده باشه گل پسرت
آدمو به وسوسه میندازی گلی
همیشه فکر میکنم مگه ممکنه کسی رو از همسرم بیشتر دوست داشته باشم اما وقتی نوشته های مامان ها رو میخونم حس میکنم این یه عشق دیگست یه جور دیگست انگار بیشتره انگار یه جور دیگست
و این به شدت منو هل میده به سمت تجربه ی این حس!!
ولی امان از شرایط که آدمو میترسونه

خاطرات یک آتش نشان یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.firemanney.blogsky.com

سلام
بسیار زیبا حست را منتقل کردی ای مادر ای مهربان
به اندازه ای که به جنست حسادت کردم
خوش بحالت

سلام
ممنون
مادر بودن با همه سختی هایی که داره گاهی این قدر شیرینه که تاسف می خورم به حال کسایی که تجربه اش نمی کنن!

مجی لیو جمعه 1 دی 1391 ساعت 07:15 ب.ظ http://LI-O.Mihanblog.com

هستی اینقدر که حتی من غریبه هم می فهمم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد