سال نو مبارک رفقا!
قصد کردم این قرنطینه رو به شکل یک فرصت ببینم نه تهدید! و شکر خدا کلی هم کار تو این مدت انجام شد. یه خونه تکونی مفصل انجام دادم و شازده هم از فشار خونه نشینی رفت سراغ یه سری تعمیرات اساسی و مورد نیاز لوازم خونه مثل صندلی های شکسته و کمد اتاق بچه ها که مدت ها بود فرصت انجامشون پیش نیومده بود. بعد هم رضایت داد به تغییر دکوراسیون کلی ای که من از خیلی وقت پیش دلم می خواست انجام بدم. در نتیجه خونه مون حسابی دلباز شد و زیر و روش جارو و تی کشیده و تمیز شد!
اینا به جز اون همه فیلم و سریالیه که تو این چند هفته دیدم و سه جلد کتابی که خوندنم و الان هم مشغول چهارمی هستم. کارایی که جایگزین پختن شیرینی عید و دوختن مانتو و باقی کارای تعطیل شده مربوط به شب عید شدن!
روزهای سفید ماه رجب اومدن، روزای خوب خدا که امسال بدون اعتکاف و مسجد و مراسم مولودی و دعا با همیشه متفاوت شدن.
بیاین تو این روزها برای هم، برای سلامتی و آرامشمون، برای رفع شر کرونا از سر جهان، برای حل همه گرفتاری ها و مشکلات، برای اومدن کسی که تا نیاد دنیا رنگ سعادت رو به خودش نمی بینه از ته دل دعا کنیم...
عیدتون مبارک رفقا. ان شا الله به حق صاحب این روز به زودی دل هامون شاد بشه!
به بچه ها گفته بودم ماه رجبه و امشب خدا دعاها رو مستجاب می کنه. گفتم خیلی دعا کنین! خانوم کوچولو پرسید چه دعایی؟ جواب دادم دعاهای خوب، از خدا چیزای خوب بخواین و برای همه دعا کنین. یه کم بعد صداشون رو از تو اتاقشون شنیدم. خانوم کوچولو دعا می کرد و گل پسر آمین می گفت:
خدایا دعا می کنم امام زمان زود بیاد.
خدایا دعا می کنم دوستام مریض نشن.
کرونا بمیره!
داداشم زودتر بره دانشگاه!
من زودتر برم کلاس اول!
آدم بدا خوب بشن و دزدی رو فراموش کنن!!! ...
دلم رفت واسه دلای پاک و ساده شون!
امشب از اون شب های خاص خداس، شب نزدیکی فاصله آسمون و زمین و شب استجابت دعا. روزای متفاوتی رو می گذرونیم با نگرانی از یه بیماری همه گیر، با خونه نشینی و دوری از جمع، با شستن و ضدعفونی کردن های مداوم. حالا فهمیدیم تا قبل این هفته با وجود تمام مشکلات چه قدر راحت و خوش بخت بودیم! امشب برای هم دیگه، برای آرامشمون، دور شدن مریضی، حل گرفتاری و مشکلات و برای همه چیزهای خوب در حق هم دعا کنیم.