ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از دیشب تا حالا دارم به این فکر می کنم که بدترین اتفاق ها چه قدر ساده و غیرمنتظره می تونن پیش بیان، که چه طوری تو چند لحظه ی ناقابل ممکنه همه چیز عوض بشه، همه چیز از دست بره.
از دیشب تا حالا دارم خدا رو شکر می کنم. شکر می کنم که بعد اون چند دقیقه ی وحشتناک که یکی از بزرگ ترین ترس های زندگیم رو تجربه کردم، همه چیز رو دوباره به حالت عادی برگردوند. که شازده رو بعد رد کردن یه سکته ی خفیف _موقعی که بعد شام دور میز آشپزخونه نشسته بودیم و من سرخوشانه داشتم گل گاو زبون دم میکردم_ دوباره بهمون داد و سعی می کنم فکر نکنم به این که اگه اون دقیقه های جهنمی این جوری ختم به خیر نمی شد، الان چه وضعیتی داشتیم...
شاید خدا می خواست تو این اوضاع بلبشو یادمون بیاره مسایل خیلی مهم تر و بزرگتری از مشکلاتی که مدت هاس درگیرشیم هم وجود داره، که سلامتی و با هم بودنمون یکی از بزرگترین نعمت هاشه و باید بیشتر قدرش رو بدونیم، که امیدوارمون کنه این مشکلات هم می تونن ختم به خیر بشن...
سلام خوشحالم که همسرتون سالم هستند ، انشالله سایه شازده سالهای سال بالا سر شما و بچه های گلتون باشه ، خیلی زیبا تفسیر کردید لحظه ها سخت و لبخند خداوند بریا از نو شروع شدن همه لحظات خوب خوب
سلام
ممنون از نظر لطفتون. سلامت باشید.
Elahi shokr ke bekheir gozasht, eshsla hamishe salem o sare hal kenare ham bashid
ممنونم
ان شاالله.
ای واااای... سکته خفیف چیه؟ درد قلبی داشتند؟ الان سی سی یو هستند یا مرخص شدند؟ خیلی ترسناکه. حق با شماست. سلامتی از هر چیزی مهمتر است
سکته مغزی بود نه قلبی
کار به بیمارستان نکشید خدا رو شکر.
وای خدای من. الان بهترن؟
بله خدا رو شکر.
خدا را شکر که به خیر گذشت
الحمدلله.ممنون
سلام عزیزم
از خیلی از خوندن این پست ناراحت شدم ولی با اینحال خوشحالم که ختم بخیر شده و امیدوارم هرجه زودتر بهتر بشن و دیگه این ترس رو تجربه نکنی
سلام. ممنون از لطفتون. ان شاءالله.