ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دو تا واکسن هم زمان به دو فرزند دلبندمان _شش سالگی و هجده ماهگی_ نتیجه اش دو روز سخت و طاقت فرساس که مدام صدای گریه تو گوشمه, باید تب بچه ها رو چک کنم, سر وقت استامینوفن بهشون بدم, ناز یکی رو بکشم و اون یکی رو مدام تو بغلم راه ببرم تا جایی همه بدنم درد بگیره...!!!
خانوم کوچولو با اشکای گوله گوله و سوزناک ترین لحنی که تا حالا ازش سراغ داشتم به پاش اشاره می کرد و می گفت :"درد"!
گل پسر هم سوال فلسفی براش پیش اومده بود که اصلا برای چی باید واکسن زد و کلی توضیحات علمی در حد فهم یه پسر شش ساله تب دار در مورد لزوم واکسن زدن براش ردیف کردم تا یه کم از مسایلش حل بشه!!!
عصر بهش گفتم یه کوسن از کنار دستش بهم بده, با یه لحن خیلی شاکی گفت:"مامان! آخه من با این دست درد کرده ی واکسن زده باید بهت کوسن بدم؟! اصلا درک نمی کنی ها!!!"
امیدوارم تا فردا طوفان واکسن در خونه ما به آرامش کامل برسه! چه قدر خوشحالم که واکسیناسیون گل پسر تکمیل شد و خانوم کوچولو هم تا چند سال دیگه واکسن نداره!
کاملا درک میکنم چون تمام واکسیناسیون بچها ما همینطوری دوبله بود این اخری واکسن شش سالگی جزو سختترینها بود تب وبدن درد بد والبته درک خود بچها که بیشترشده بود وهیچ رقمه شرایط گول زدن نداشتیم کاملا درک میکردن وخیلی سخت گزشت
تو که واقعا همه کار بچه داریت سخت تر بوده! خدا قوت!
گلی جون واقعا خوب گفتی واکسن خر است![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
اما تب کردن بچه خیلی خرتر است. جان آدم رو میگیره
یعنی واقعا اینقدر واکسن 18 ماهگی سخته ؟!!
انشاله که بچه های گلتون زودتر سرحال و خندان شن
بله برای بچه های من که سخت بود!
سلامت باشی.
الهیییی.. ناز نازیا.. خدا حفظشون کنه براتون بانو.
سلامت باشین.
سلام دوست خوبم
درکت میکنم سر دخترکم از این اشک های گوله گوله زیاد داشتم
ولی پسرکم پسرک صبور سر هیچ کدان از واکسن هاش اذیت نکرد
اصلا تب نمیکرد واکسن هیجده ماهگی اش را که زدم اتفاقی شبش مهمان داشتم و آخرای شب یادم آمد امروز پسرک واکسین زده
انشالله که دیگه تا الان تب و مشکلاتش برطرف شده باشه
سلام
چه خوب که پسرک صبوره! خدا حفظ کنه دسته گلاتو.
واقعا خر است من دیروز بعد از واکسن اول که تو بیمارستان زدند و خودم بالا سر دخترم نبودم دیروز واکسن دو ماهگیشو زدم جیگرم کباب میشه وقتی مجبورم تو خواب بیدارش کنم و قطره بهش بدم
خوش به حالت که حداقل پروسه گل پسر تموم شده
طفلکی!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
پروسه گل دختر شما هم تموم میشه بالاخره...
این واکسن زدن هم معضلیه برای خودش...
من دیگه تا یکسالگی فاطمه راحتم
معضل بزرگی هم هست!
این عنوان پستت من و کشته![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
واقعا خره
امیدوارم زود زود وضعیت بچه ها بهتر شه...طفلی مامانا چقدررر سختی می کشن سر هر واکسن و هر سرما خوردگی کوچیک و هر بحران ریزی :( ...
+ روز خانوم کوچولو هم مبارککک :)
مادری و دردسرهای بسیار!
ممنون از لطفت.
واکسن خر است
بالاخره زدی؟
واقعا چقد وحشتناکه این واکسن سه گانه،
ما از پس یکیش بر نمیاییم خدا بهت توان بده،
بله بالاخره!!!
سلامت باشی.
سلام ، چه شجاعتی !یکی از دلایلی که من بچه بعدی رو نمیارم همین واکسن هجده ماهگیه ، قدر هجده تا واکسن پدر ما رو درآورد ، حالا فکر کن دو تا باشن همزمان !![](http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png)
موفق باشید !!!
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/116.png)
یعنی تا این حد؟!
سلامت باشی.
عزیزم چقدر سخت دو تایی با هم
الان نزدیک دو ماهه که ماهور واکسن زده هنوز میگه واسکن زدم اوخ شدم
آخی طفلک!
خسته نباشی.خب چرا هر دو شو با هم؟ یکیشو میذااشتی دو سه روز بعد که بهت فشار نیاد.مثلا واکسن پسری رو دیرتر میزدی
سلامت باشی.
چون رفتن تا درمونگاه سخت بود برام. یه دفعه اش کردم دیگه!
من از بهداشت میترسم ولی شکر خدا واکسن 6سالگیش اذیت نکرد قبلا صبح میرفتیم بهداشت شب دکتر![](http://www.blogsky.com/images/smileys/111.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/111.png)
پروسه سختیه!
ای جونم... اون کلمه سوزناک "درد" خانوم کوچولو رو انگار منم شنیدم... ای جان... عزیزم....