محرم میاد. تکیه ها برپا شدن, پرچم سیاه ها زده, اعلانات مراسم عزاداری نصب... و دلی که محرم گذشته تو مجالس عزا لرزید و زیارت خواست و چند روز بعد از عاشورا خیلی غیر منتظره و بی مقدمه راهی کربلا شد و یه تکه اش اصلا از شب آخر مهمون بودن پیش ارباب که دوست داشت تموم نشه هرگز و اون وداع جانانه, جا موند برای همیشه کنار ضریح شش گوشه, امسال خیلی بی قرارتره و خیلی منتظرتر برای خدمت دوباره تو مجالس آقاش و روضه گوش دادن و سینه زدن و گریه های از عمق وجود...
و پرنده شده و مدام پر می کشه سمت حرم کربلا...
+ تو این روزا و شبا اگه دلی لرزید و چشمی به اشک نشست, صاحبش ما و باقی دوستان رو از دعای خیرش بی نصیب نذاره.
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله..
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله..
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است..
این زن صدایش آشناست..ای وای بر من زینب است
التماس دعا!
خیلی التماس دعا گلابتون جان
انشالله که بازم قسمتت بشه
الان تو شرایطت خاصه خدا و حاجتت زودتر برآورده میشه. التماس دعا عزیزم.
التماس دعا...خیلی دعام کن...
golabatoon jon kheili eltemase doa alaan doa shoma kheili zod baravarde mishe khaheshan mana kheili doa kon
التماس دعا
من نیز دلم بسیار کربلا میخواهد...
شما هم ما رو دعا کن
خانم شما دلت پاکه واسه من هم دعا کن
سلام التماس دعا خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی زیاد
یا علی........