ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چند شب پیش که خونه مامانم بودیم و گل پسر حسابی با سه قلو ها بازی کرد, موقع برگشت گفت:" مامان بیا بریم پیش خدا بهش بگیم سه تا نی نی بهمون بده!"
امشب هم یهو با یه ذوق خاصی گفت:" مامان شما بچه نداشتین رفتین منو از تو بغل خدا گرفتین؟!"
حالا من موندم این که باید رفت بچه رو از خدا گرفت, از کجا اومده تو ذهن این بچه؟!
دیروز غروب خوابش برد. بعد چند ساعت بیدار شد, به شدت خوابالو و بداخلاق! و از اون جایی که تو این جور مواقع دیواری کوتاه تر از من پیدا نمی کنه, با اخم بهم گفت:" مامان من اصلا دوسِت ندارم! الان می رم یه گربه از تو حیاط میارم بخورتت!!!" اون وقت من یه کم با حالت مثلا ناراحت نگاهش کردم, عذاب وجدان گرفت و گفت:" نه مامان قشنگم! شوخی کردم. ناراحت نشو! من خیلی دوست دارم. اصلا نمی ذارم گربه بخورتت!!!"
واقعا نمی دونم چه جوری فکر کرده بود یه گربه فسقلی می تونه من گنده شکم قلنبه رو بخوره!!!
یه اصطلاح جدیدی هم اختراع کرده هر وقت خیلی محبتش گل می کنه بهم می گه:" مامان قشنگم جان!" یه اصطلاح قدیمی و خاص هم داره که همراه با فشار دادن و چلوندن آرنجم ازش استفاده می کنه: " گین گَن گُنم"!!! و برای جماعتی سواله که این "گین گَن گُن" از کجا اومده و هنوز هم جوابی براش پیدا نشده!!!
+ این روزها که "آیدا" و "گولو" رسما سکوت کردن و نمی نویسن و "نازنین" و "زن بابا" هم رفتن تو سکوت غیر رسمی و بعضی دوستان هم کم تر می نویسن, بلاگستان سوت و کور شده! سکوتتون رو بشکنید لطفا!
سلام
وای دنیای بچه ها و حرفهاشون خیلی باحال این دختر کوچولی من که هنوز حرف نمی زنه انقدر کارهاش برام جالبه که نگو وای وقتی که به حرف بیفته
ای جانم!
پسر بچه ها خیلی با محبتند. اصلا مامانو یه جور دیگه ای دوست دارند.
هنوز از قضیه نی نی چیزی نمی دونه؟ بهتره کم کم آماده اش کنید.
یه حرفایی در مورد اومدن یه نی نی بهش میگم ولی این که تو دلمه نه!
ای جان چه شیرین زبون.
مامانی قشنگ جانش خب براش سه قلو بیار دیگه
چشم حتما! همین یه کارم مونده!
سلام عزیزم
من عاشق این اختراعات بچه ها هستم , واقعا معلوم نیست چجوری اینا رو اختراع میکنن ...
پسر من به "هندوانه" میگفت : هلی گوله
خدا همه بچه ها رو حفظ کنه
سلام
چه بامزه
انشاالله.
گل پسرو باید ماچش کرد اصن
من یه اعتراضی دارم که خیلی هم وارده گلابتون بانو جان
بعد از خوندن این پست پایین :
http://1002shab.blogfa.com/post-646.aspx
باید بگم چرا شما تو این برنامه ها شرکت نمی کنید ،وبلاگتون به این خوبی ،مخاطبشم که دارین ، خیلی بی انصافیه که بین اونهمه بلاگر که اومدن ، شما نباشین و جای شما اونجا خیلی خالیه.
من خودم به شخصه خیلی دوست دارم این خبر رو که جزئ نفرات برتر شدین و اون جا شرکت کردین رو تو وبتون بخونم ،
الکی هم تعریف نکردم ،خوع آدم ناراحت میشه میبینه یه کسایی میرن اونجا بعد جای وبلاگنویس خوبی مثل شما خالیه ، منظورم این نیست که اونا خوب نمی نویسن ها ،منظورم اینه که شما بهتر تر می نویسن
من جزء صد نفر برتر نشدم. البته وبلاگم رای آورده بود ولی رتبه نه!
بعد هم شما نظر لطفتونه. همیشه با محبتتون منو شرمنده می کنید!
پس شکر خدا این روزهای گل پسر حسابی خودشیرینی می کنه . انشا الله همیشه کنارتون باشه و سربلندتون کنه
ای جان نی نی توووو دلی چطورهههههه؟؟؟؟؟
خوبه خدا رو شکر.
چقدر پسرتون شیرینه
باز اینجوری خیلی خوبه دختر خالم فکر میکرد مامانش نی نیشون رو خورده
چه با مزه!!!
کلی خندیدم...چه اصطلاحات باحالی داره این گل پسرررر...
چه نمکدونیه مامان قشنگم جان
از دست این ارشدا.
گربه بخورتت
گلی جونو عشقه که اپ می کنه
از وقتی گودر رفته کلا وبلاگستان شبیه سرزمین ارواح شده!!
آره واقعا...
آخی مامان قشنگم جآن
خدایی باید قند تو دلتون آب شه همچین پسرک بانمکی دارین
جواب دادن ب سوالای بچه ها خیلی سخته!
چون واقعاً بنیه ی فکریشونو تشکیل میده
ادم باید خیلی روانشناسی بارش باشه
خواهر زادم 5 سالشه ی دوره گیر داده بود ب اماما و پیغمبرا و اینکه چطوری شهید و کشته شدن
بعد منم ک جواب بعضیارو میدادم میزد زیر گریه ک نمیخوام اماما بمیرن اونا خیلی خوبن!
ی دوره هم ی غلطی کردم از امام زمان گفتمش
حالا گیر داده چیکار کنم ببنمش
عزیییزم،چه شیرینه..
سلام.من فدای این گل پسر بشم با این شیرین زبونیش.
بنده یه رفیق دادم وقتی که چوچولو بود به آپارتمان می گفت آتارتومان
واقعأ انگار اوضاع بلاگستان رفته تو کما
خیلی بد شده کلا!
خب خوبه پس گل پسر هم دوس داره که نی نی داشته باشین. حتما جایی شنیده نی نی ها از پیش خدا میان. جووونم گین گن گن
آره رابطه اش با نی نی ها خوبه!
خب مگه چیه؟ سه قلو که زیاد نیست. بیار براش که تو دلش نمونه.
اصلا زیاد نیست!
حالا بذار چند ماه دیگه که یه دونه خودت به دنیا اومد ببینم بازم نظرت همینه؟!
وقتی بهت میگه گین گن گنم پس حتما هستی دیگه! یه چیزی میدونه که میگه!
:)))
آره خوب!
این گین گن گن شما یک راز میشه برای همیشه .یک ابراز محبت اختصاصی.
درباره نی نی اماده اش کنین یواش یواش وگرنه موقعی که میرین ازبغل خدا بگیرینش میگه منم ببرین یکسر خداراببینم.کارش دارم.
این اختصاصی بودنشو دوست دارم!
یه چیزایی بهش میگم ولی الان زوده بگم یه نی نی تو دلمه. اون وقت مدام می خواد بپرسه کی بیرون میاد!
احتمالن جایی شنیده خدا به مامان باباها بچه میده. یا خدا بچه داد به فلانی. بعد اینجوری واسه خودش استنتاج کرده.
خواهرزاده ی من تا مدتها با این بحث خدا بچه رو داده درگیر بود. نمیتونست با تصویری که از خدا براش تعریف کردن تطبق بده این رو. هی میگفت خدا مگه دست داشت منو بهتون بده؟ یا خودش منو آورد بیمارستان؟ و همچین سوالایی!
خب گربه درسته قورتت نمیده که! کم کم میخوردتت.
احتمالا!
حالا خدا رو شکر گل پسر این سوالای پیچیده رو نمیپرسه!
دیشبی داشتم تو آرشیوم نگاه می کردم رسیدم به یه پست خیلی قدیمی ، فک کنم بدونم چرا رای نیاوردین ، ایشالله این سری ،ما هواتونو داریم بانو
جای شما رو اون صندلی های جشن خیلی خالیه ،
لینکشو براتون میزارم
خوب معلومه اگه خواننده ها هوامو داشتن رتبه می آوردم!!!
شما لطف داری.
من دائیم اولش یه گل پسر داشت بعدش خدا 3 قلوی خوشمل بهشون داد
خدا حفظشون کنه. بزرگ کردن سه قلو خیلی زحمت داره!
این پست منظورم بود
http://emasis.persianblog.ir/post/233/
آخیییییییییییییییییییی،چه پسر نازی!مثل گل پسر خودم!من به پسرم گفتم من و بابا از خدا نی نی خواستیم خدا هم تو را گذاشت تو دل مامان
اونم قانع شد،به نظر من نه تنها دروغ نگفتیم بلکه واقعیت رو گفتیم
بهترین جواب برای بچه های این سنی همینه!
ای جان....چه بشود جمع این گل پسر با نی نی بعدی!!
خدا به داد من برسه!!!
غزل وقتی بچه بود به چرخ وفلمک میگفت: گین گنگ
. حالا من نیمدونم چرخ وفلک با گین گنگ چند تا حرف مشترک دارن؟
کلا وبلاگستان ساکت شده، همه انگار روزه ننوشتن گرفتن..
چه با مزه!
آره بی روح شده!
سلام گلابتون قشنگ جان
وقتی افاضات پسر رو میخونم هوایی میشم که زودتر نی نیم به دنیا بیاد. راستشو بخوای خیلی خسته شدم عزیزم. خیلی دلم میخواد زودتر این ایام بگذره و نی نی بیاد و با اومدنش خونه مونو غرق شادی بکنه
سلام
انشاالله به سلامتی دنیا بیاد و زندگیتون رو شیرین تر کنه.
نوشتن هم بستگی به حال و روز آدما داره. در عوض این روزا من تند تند می نویسم.
کار خوبی می کنی!
نازی دلم غش رفت واسش....
خدا نگه دارش باشه....
تو ایران و فرهنگ ما حالی کردن این چیزا به بچه ها خیلی سخته.... که بچه از کجا اومده و این حرفا... خود من تا راهنمایی فکر میکردم بچه رو از فروشگاه میخرن و هیچ زن حامله ای ندیده بودم!
ممنون. سلامت باشی.
واقعا زن حامله ندیده بودی؟! چه طور؟!
چه خواستنی
*
درمورد وبلاگستان کاملاً موافقم حسابی دلم واسه نوشته ها ایدا تنگ شده...
الهی ! بچه ها توی این سن چقدر شیریند ...خدا حفظش کنه گل پسرتونو