ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
در آخرین چهارشنبه سوری قرن، بعد از یک بعدازظهر کامل کار کردن و سابیدن اجاق گاز ، هود و فر، شستن عروسک های پولیشی خانوم کوچولو و سر و سامان دادن به کمد لباس های بچه ها بالاخره ختم پروژه خونه تکونی رو برای خودم اعلام کردم!
سه هفته پیش قبل از شروع خونه تکونی فکر می کردم خونه ام چندان کثیف نیست ولی بعد از شروع هر چی جلوتر رفتم بیشتر به عمق فاجعه کثیفی و نامرتبی خونه پی بردم و الان هر چی فکر می کنم نمی فهمم چرا با وجود این که در طول سال به نظافت عمقی خونه توجهی نکرده بودم، خونه تکونی رو هم لازم نمی دونستم و می خواستم انجام ندم!!!
حالا دوستان عزیزم که هر کدوم امسال به دلایلی از قبیل بارداری، سفارشات خیاطی و درگیری های دیگه خونه تکونی نکردن، تو گروه چتمون اعلام کردن که از هر کس خونه تکونی کرده متنفرن و از هر کی خونه اش تمیزه کینه به دل دارن! ولی سرخوشی ناشی از اتمام پروژه خونه تکونی و این همه زحمتی که براش کشیدم مانعم نشد که برم با پز زیرپوستی اعلام کنم خونه تکونیم تموم شده و خونه ام تمیزه و نفرت و کینه بیشتری رو برای خودم بخرم!!!
بعد از تموم شدن کارهای نظافتی و جمع کردن سه تا کیسه از لباس های کوچک شده و غیر قابل استفاده بچه ها، یک قابلمه استانبولی پلوی فرد اعلا پختم و چای دارچینی دم کردم تا بشینم و اگه سر و صدای ترکیدن ترقه ونارنجک بذاره به خودم یک استراحت درست و حسابی بدم!