ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیشب که بابا به مناسبت خرید دفتر کار جدیدش شام رستوران مهمونمون کرده بود, موقع پارک کردن یه پسر گل فروش زد به شیشه و از شازده پرسید گل نمی خواین؟! اولش گفت نه ممنون. ولی وقتی گفتم می تونی یه چند تا شاخه گل برام بخری تا آشتی کنیم, دوباره برگشت و یه دسته گل نرگس شیراز تازه و خوشبو گرفت و داد دستم! گفتم تقدیم با عشقشم بگو تا درست و حسابی آشتی کنیم! گفت! هر چند خیلی شل و وارفته, اما همین شد بهانه آشتی برای قهر و دعوایی که شب یلدا یهو بی خود و بی جهت جرقه زد و کش پیدا کرد و اون شبم و روزای بعدشو خراب کرد اساسی! هر چند با خودم عهد کرده بودم تا شازده یه معذرت خواهی اساسی نکنه و از دلم در نیاره باهاش آشتی نکنم, اما از اون جایی که اصلا طاقت قهر ندارم خودم پیش قدم شدم!!! زندگی ارزش این حرفا رو نداره خوب!
هم چنان بی خونه هستیم و مهمون خونه پدری. کار باز سازی خونه مون هنوز به سرانجام نرسیده. شازده خیلی درگیرشه و همینم باعث خستگی و بیحوصلگی زیادش شده و کلا حوصله منو نداره! البته اصلا تقصیر من نیست که داره پدر خودشو سر بازسازی خونه درمیاره و می خواد همه چی بهترین باشه و قیمت ها هم فوق العاده رفته بالا که مدام می گه همه این کارا رو به خاطر تو می کنم!!! من به یه نقاشی سقف و کاغذ دیواری هم راضی بودم البته الان راضی ترم!!!
از فواید سکونت موقتمون در خانه پدری, نزدیکی به خونه بازیگوش عزیزمه و ما دوبار تو این هفته همو دیدیم! شنبه که به شدت داغون بودم و از دست شازده کفری, رفتیم یه دوری تو خیابونا زدیم و بعد هم رفتیم خونه شون به صرف چای زعفران و چیز کیک! و من این قدر براش درد دل کردم و غر زدم که یه نمه سر دلم سبک شد و دیگه شازده رو خفه نکردم! (این پست) امروز بعد از ظهر هم سوار بر گیگول رفتیم سینما فیلم "زندگی خصوصی خانم و آقای میم". فیلم خوبی بود, روز خوبی بود ولی گمان نکنم دیگه بازیگوش موقعی که رانندگی می کنم کنار من بشینه بس که امروز شاهکار از خودم در کردم! الان باید بره خدا رو هزار بار شکر کنه که سالم رسیده خونه!!!
تخی چه کار قشنگی کردی برای آشتی اما قشنگ تر بود اگه این مردا یاد میگیرفتن نگفته این کارو بکنن
اون که خیلی قشنگه ولی حیف...!!!
عزیزم چرا به شازده گیر میدی؟البته میدونم که در کل این اقایون هستن که گیر میدن.
در عوض فکر کن وقتی بازسازی خونه ت تموم بشه چقدر کیف میکنی؟
تازه نزدیک عید هست دیگه خونه تکونی هم نمیکنی..همش با هم میشه..
باور کن من گیر نمیدم اون به من گیر میده!!!
اون که آره ولی فعلا کلافه ام!
وای گلی مواظب آجی بازیگوش من باشیا منم ویه دونه بازیگوش
پاشم برم سفارشش کنم دیگه سوار ماشین تو نشه
باشه سعی خودمو می کنم!
برای چی؟ خیلی هم رانندگیم خوبه! کلی هم خندیدیم!!!
خانوم خانوما رفتی کربلا و برگشتی یادی از ما نکنی یه وقت
اونجا یادت کردم! دسترسی به نت نداشتم ببخشید!
خوش به حال بازیگوش!
وهمچنین شما!
می خوای یه بارم تو رو سوار کنم؟! پپشیمون نمیشی؟!
میگما ینی من الان زندگی یه نفر رو نجات دادممم؟ینی الان سوپر منم؟یا زورو حتی:-))))))))))))))))
برم به شازده بگم حق الزحمه ام رو بده جونشو خریدم:دی ی ی ی
+خیلییییییییییی خوشالم این دو روز بهت خوش گذشته:-** به منم خیلییی خوش گذشت
چی چی می گی برای خودت جوگیر میشی؟!
قربون تو!
قربون دلت برم که مث خودمی و تحمل یه قهر درس درمون نداری بلکم این مردا رو ادم کنیم :دی ی
هی اگه ما از این عرضه جات داشتیم روزگارمون این نبود!!!
عزیزمی:))))))))))))))) چقده خوشمزه می نویسی نازنین. دلم برای این جور نوشتن های تو تنگ شده بود:)
ممنون از محبت. نظر لطفته!
خوب الان اینجا من چطوری رمز بزارم
میره یهو رو انتن؟
تو توضیحات وبم نوشتم عزیزم.
برو قسمت کامنت خصوصی بالای صفحه.
گلی جان مطمئنی که از شب یلدا تا حالا طاقت نیاوردی
نه اصلا!
نه بابا این بازیگوش ما سر نترس داره.. ولش کنی با کله میره تو دیوار!!! نگران اون نباش.. ولی دوستم امیدوارم زودتر این بازسازی خونه تموم بشه و بیایی خونه تون و ذوق کنی از تمیزی و خوشگلیش..
نه نگرانش نیستم. کلی خندید دلش باز شد!!!
منم امیدارم. این قده دلم تنگ شده برای خونه مون!!!
در مورد رانندگی هم جدی میگماااا اتفاقن خوشم اومد ازت که با همه اینا میشینی پشت ماشین و مث خیلیا سوسول نیستی و ترسو ایضن!
من کلن سر نترس دارم و از این جور هیجانات کیف میکنم خیالت تخت فردا هم بیا دمبالم بریم بوق بوق
اعتماد به نفس زیادی بالا این چیزا رو هم داره دیگه!!!
دیر رسیدم عزیزم زیارت قبول.
ممنون.سلامت باشی.
منو باش نگران بازیگوشم نگو او کله خرابتراز این حرفاس متاسفانه باید با عرض شرمندگی بگم حرفامو پس میگیرم
همین طوره. کار درستی می کنی!!!
گلی جان! بنایی و بازسازی خیلی سخته!
درک میکنم!ما تابستان فقط یک نقاشی داشتیم واقعا سخت بود! اما به بعدش فکر کن که همه جا مرتب و تمیز میشود! اینقدر این حس خوبه که به همه این سختی ها می ارزد...
ما که کل خونه مون پوکیده! معلوم نیست کی تموم میشه!
چقدرما خانمها ماهیم سه سوت اشتی میکنیم تقصیراین گلفروشه بوداگه زودترسرراهت سبز شده بود زودترهم آشتی میشدین
آره تقصیر گل فروشه بود!!!
منم اصلا طاقت قهر موندن و ندارم...
چه می شه کرد دیگه...بس که دل نازکیم خواهر
...
پست بازیگوشی رو هم در مورد دیدن شما و دوست دیگه اش خوندم البته...چه قدر خوبه دیدارهای اینجوری
خوبه دل نازکی. بهتر از کینه ای بودنه!
خیلی کیف داره!
ایشالا زودی خونتون درست بشه و واسه عید نوروز حسابی خونه نونواری داشته باشید...
انشاالله. ممنون.
منم یه روز قهر بودم تازه اشتی کردم
به سلامتی. مبارک باشه.
ایشاله وقتی درست شد خونه تون کلی ذوقشو میکنی. خیلی حال میده خونه که بازسازی بشه.
گلابتون راستی دیگه کار نمیکنی؟ کار وکالت؟
انشاالله. اون که آره!
نه فعلا. تو پست جدیدم نوشتم!
آشتی رو خوب اومدی!
از بابت تغییرات هم باید صبر ایوب داشته باشی. ما فکر می کردیم دو هفته بیشتر طول نمی کشه نزدیک سه ماه طول کشید. دیگه برای عیدت راحتی!
مال ما سه هفته اس شروع شده تازه فقط لوله کشی ها انجام شده!!!خدا رحم کنه!
منم قهر دوست ندارم
اشتی کنونتون مبارک :-*
تاسیس شرکت جدید بابایت هم مبارک باشه
هیچ جا خونه خود ادم نمیشه انشاله زودتر تموم شه و بری سر خونه زندگیت
مواظب خودت باش
خوش بگذره قرار وبلاگی خانومی
به ما افتخار بده و پیش ماام بیا
ممنون سلامت باشی.
آره واقعا. خصوصا که من ازسفر اومدم و دیدم بی خونه ام!!!
قربون محبتت.
حرف قشنگی زدین خوشم اومدخوبه دل نازکی. بهتر از کینه ای بودنه!
اصلا قهر بین زن وشوهر چه معنی داره همیشه صلح وآرامش خوبه با
صحبت کردن عاقلانه مشکلات حل میشه.زیارتتون قبول باشه
خدا رو شکر اصلا کینه ای نیستم.
قهر دعوا هم گاهی لازمه. نمک زندگیه!ممنون.
در جریان قهرتون نیستم
نمی دونم چرا قهر کردید
ولی خدا رو شکر به آشتی رسیدم
اصولا اشتی بهتره
دلیلش زیاد مهم نبود ولی من خیلی عصبانی بودم!
ممنون.