ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خیلی زور داره هر جا که می خوای بری، بعد این که همه کاراتو می کنی و حاضر می شی، مجبور باشی ناز یه بچه سه ساله رو بکشی و ازش خواهش کنی که لباس بپوشه! اونم هی ادا در بیاره و بگه این لباسو نمی خوام و گیر بده که ضایع ترین لباسشو می خواد تنش کنه و لاغیر! هر چی هم بهش بگی فلان لباست قشنگه و بهمان لباست بده و اگه بپوشی زشت می شی با تحکم بگه "دلم می خواد زشت باشم!!!" یا "می خوام لخت بمونم!" بعد هم که مثلا تهدیدش می کنی اگه این لباستو نپوشی نمی برمت، خیلی ریلکس بگه:"اصلا من نمیام! خودتون برین. من تنهایی تو خونه می مونم!!!" اینه حال این روزای ما! یعنی من عزا می گیریم وقتی یه جا می خوام برم بس که این گل پسر قر میاد سر لباس پوشیدن و معمولا هم بعد کلی ناز کشیدن و قربون صدقه رفتن کار به دعوا می کشه! خوب صبر و تحمل منم حدی داره که متاسفانه این حد چندان هم بالا نیست! قبل محرم یه جا عروسی دعوت بودیم. من و شازده حاضر شدیم ولی این فسقل بچه هنوز حاضر نبود! یه دست لباس خوب که خودش هم دوستش داشت براش شسته و اتو کرده بودم ولی می گفت اینو نمی خوام و یه بلوز که به تنش کوچیک شده و لک هم بود از تو کمدش پیدا کرده بود و می گفت من فقط اینو می پوشم! من که حسابی جوش آورده بودم ولی با پادرمیونی شازده بالاخره حاضر شد یه پیرهن دیگه تنش کنه و آخرشم اونی که من می خواستم نپوشید! وقتی رسیدیم هر کی پرسید چرا دیر کردین گفتم تقصیر گل پسره!!! یه بار مراسم ختم تو سالن دعوت بودیم باز همین بساط رو درآورد. دیرمون هم شده بود و زیاد فرصت منت کشی نداشتیم! دیگه مجبور شدم به زور بشونمش تو بغلم و پاهامو دورش حلقه کنم و علی رغم مشت و لگد پرانی های شدید لباس تنش کنم! بعد هم دستاشو محکم بگیرم تا نتونه درشون بیاره!!! یه دفعه هم شازده عصبانی شد و بهش توپید که زود لباستو تنت کن. اخماشو کرد تو هم و گفت: "بابا جون برو تفنگ منو از تو اتاقم بیار می خوام بکشمت!!!" همه اینا به کنار تو همین دهه محرم می خواستیم بریم هیات، کلاه حصیری کابویی و عینک آفتابیشو گذاشته بود و هر چی گفتیم اینا رو نمی خواد بیاری قبول نکرد! ما هم دیدیم اگه بخوایم وقتمونو صرف راضی کردنش کنیم دیگه روضه تموم می شه با همون تیپ بردیمش! یه خانومه کنارم نشسته بود با دیدن گل پسر خنده اش گرفت! گفتم خانم این پسر من فکر کرده می خواد بیاد لب دریا نه مجلس روضه!
خداوندا صبر جمیل عنایت فرما!
جدن و عمیقن از درگاه خداوند برات صبر جزیل و جمیل و کبیییییییییییر و این صوبتا مسئلمندم:دی
تشکر میکنیم!
وووووی کلاه کابو رو بگووو...یاد خواهر کوچیکم میفتم ...دقیقن اونم همین بود و هس البته! ضااایع ترین لباسا رو میپوشه و به زعم خودش الیزابت نایلر شده:-|||
تفنگ منوبیار بکشمتخعلی با حال بود
وااااااای گلی تصور بچه تمام استخونای تنمو می لرزونه
دیگه این قدرا هم هولناک نیست!!!
بچه ها تو یه سنی به خصوص 3 تا 5 سالگی خیلی خود رای هستم
گل پسرت زنده باشه از طرف من ببوسش
سلامت باشی.
اخ نگو داغ دلم تازه شد منم بدجوری باهات همدردم
اما باید اقای خونه باهات همساز باشه تا حسابی حرف گوش بدن !
واقعا خدا به ما صبر بده امییییییییییییییییییییییییییییییین
همسازه فقط حوصله اش ازمن بیشتره و زود جوش نمیاره!
از ته دل میگم آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمییییییییییییییییییییییین
تو خود حدیث مفصل بخوان از این امین گفتن من
دعات مستجاب باد!
جانم تازه دست به تفنگ هم هست
مثل این که جفت مون به مقادیر زیادی صبر نیاز داریم
بله. خدا بهمون رحم کنه!
حق با گل پسره! (ایکون مردم ازاری)
تشکر!!!
سلام خانمی.
آخی
تنفنگ منو بیار باحال بود.
سلام
گلابتون جان میشه برا بافت سارافون یه دختر 21 ماهه کمکم کنی.میدونم وقتت و میگیره،اما نمیدونم چندتا سر بندازم و اینا.یا مثلا" یه مدل تور برا دامنش پیشنهاد بدی.
قبلا" سپاس
من تا حالا سارافون نبافتم ولی این لینکو ببین:
http://www.artakava.com/post.aspx?c=tailor&idr=7493
امیدوارم کمکت کنه.
پسر منم 3 سالشه و دقیقاً رفتاراش همینه که شما گفتید . تا الان گذشته از اینکه می دونم روحیات بچه ی سه ساله رو، ولی فکر می کردم این یکی دیگه خیلی زیاد از اصطلاحات خب بشه، خب کثیف باشم، شما برید من تو خونه می مونم و ... استفاده می کنه ولی حالا می بینم همدرد زیاد دارم.
والا منم هر وقت می خوام جایی برم انگار یه کار خیلی مهم تا رسید به لحظه ی راه افتادن آماده کردن پسرک هستش که برای یک بیرون رفتن کل کمدش رو میاره بیرون. اما قسمت خوب ماجراش هم اینه که تا من جدی عصبانی می شم سریع تغییر موضع می ده و میاد بغلم و می گه مامان جونم دوست دارم، تنهایی رو دوست ندارم، نمی شه تنها بمونم و بدین سان منو خلع سلاح می کنه.
بازم خوبه. پسر من که هیچ حساب نمی بره!!!
اییییییییی خدا
درکت میکنم منم هر روز صبح این برنامه رو دارم
خانم میخواد تو این سرما تاپ و دامن بپوشه
یا خدا تا من می خوام بچه بیارم یکی میاد از این چیزا می گه منصرفم می کنه
نه عزیزم شما بچه تو بیار. به حرف ما کاری نداشته باش!!!
واااااااااااااااااای خدا صبر ت بده
آمین!
سلام
بچه ها توی این سن تمایل شدید به استقلال طلبی دارند. بعدش هم توی دوران بلوغ.
الان می تونی پات را دورش حلقه کنی لباس به زور بپوشونیش ولی 14-15 سالش شد چه می کنی؟
ببین من خیلی مشکل نداشتم با پسرک ولی برای این که به حس استقلال طلبیش احترام بگذارم دو یا سه تا لباس مناسب را بهش نشون می دادم و ازش می خواستم خودش انتخاب کنه! حتی موقع خرید لباس چه برای خودش یا خودم نظر اون را می پرسیدم. هنوز هم می پرسم.
ولی وقتی لباس انتخابش مناسب نبود و نمی شد هیچ جوره اون لباس را بپوشونمش بهش می گفتم باشه نمی خواهی بیایی مسئله نیست. اون جایی که ما می خواهیم بریم این جور لباس ها را نمی پوشند. پس تو توی خونه بمون. دست به برق و گاز هم نزنی ها!!! هنوز به دم در نرسیده لباس هاش را پوشیده بود و آماده بود. بماند که گاهی بغض هم می کرد که چرا داریم تنهاش می گذاریم!!!!
چه قدر حرف زدم!
سلام
می دونم اینا رو ولی حوصله ام کمه!
ممنون از توصیه هات.
تنها کاری که می تونه بهتون کمک کنه، دادن حق انتخاب به خودشه! طوری کخه حس کنه مجبور نیست فقط به اون چیزی که شما می گید عمل کنه.
دو یا سه دست لبا س رو بهش نشون بدین و از ش بخواهید هر کدومو دوست داره انتخاب کنه و بپوشه.
گاهی وقت ها هم علت نارضایتیتون رو از پوشیدن یک لباس به صورت منطقی بیان کنید.
بچه ها خوب می فهمند.
آخه گاهی روی یه لباس خاص کلید می کنه و میگه فقط همینو میخوام!!! فهموندن حرف منطقی هم خیلی زمان بره!
عزیزم..دلم میخواد لپشو بکشم..
وای گلی دقیقا همین امروز صبح منم با محسن همین مشکلو داشتم به زور می خواست پیرهن مهدشو وارونه تنش کنیم اولم باباشم همین کارو کرد چون راضی نمی شد ولی بعد کلیییییییییییییی قربون صدقه رفتن با اکراه قبول کرد
ای خدا!
درکت میکنم حسابی تازه برسون به توان دو
ولی خب چندوقتیه تکنیکهایی را اجرامیکنم قبل ازینکه اقایون دست به کاربشن تاحالا خوب جواب داده مثلا لباسای دردسرسازو زود ازکمد وکشوها جمع کن لباسای بی ربط به فصل و...موقع مهمونی وگردش ازقبلش باید قصه بگم وکه فلان جا لباسای مناسبش چنین وچنانه موقع رفتن هم دوسهتاروبزارم بگم من فکرمیکنم اینا مناسبن حالاشماها هم انتخاب کنین.ازهرسه تابیرون رفتن تو دومورد خوب جواب میده ولی انرژی میبره درحد المپیک
تو که وضعت خیلی بغرنج تره. خدا به تو صبر دو برابر بده!
بچه خوش تیپ کرده بوده گل پسر از الان به فکر ایندشه
خوش تیپیش تو حلقم!
گل پسرتون خیلییی باحاله
ولی توصیههای تربیتی : بچهها دوست دارن حق انتخاب داشته باشن خب شما هم به حق انتخاب میدین یعنی اینطوری که میذارین گلپسر بین چندتا گزینه خودش انتخاب کنه ولی گزینهها رو یک جوری انتخاب میکنین که حتما گل پسر یه چیزیو انتخاب کنه که شما میخواین من تا حالا این خیلی امتحان کردم جواب میده ها
سعی می کنم همین کارو کنم ولی گاهی اینم جواب نمیده بس که این بچه لجبازه!!!
قربونه همین لجبازی هاشون
ای خدااااا چقدر این بچه باحاله
ما مردها همه مون تو بچگی همینیم. کهنه ترین کتونی مون رو می پوشیم چون دوسش داریم. هر مراسم و مهمونی باشه فرق نداره
اون لباسی رو باید تنمون کنیم که دوستش داریم.
از ۱۲ سالگی به بعد در این مورد کم کم آدم میشیم