ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حالا که اوضاع کاسبی به شدت کساده و تقریبا خونه نشین شدم، افتادم رو دور کدبانو گری و خانه داری! یه روز آش می پزم، یه روز باقالی پاک می کنم، فرداش کوفته شوید باقالی درست می کنم... خلاصه که عالمیه! کلی از استعدادهای ناشناخته ام رو دارم کشف می کنم!
امروز گل پسر رو بعد یه هفته بردم مهد. درسته که من فعلا خونه ام ولی گل پسر چون تازه عادت کرده و از مهد خوشش اومده،می ترسم اگه مرتب نبرمش دوباره دچار مشکل بشم. بعدش هم رفتم پارک برای ورزش و پیاده روی. یه هفته اس حال رژیم ندارم، در نتیجه باید ورزش کنم که زحماتم به باد نره! از اون جا رفتم تره بار. برای شازده باقالی گرفتم که بپزم، برای خودم گوجه سبز، برای گل پسر موز و یه سری چیز دیگه! هن و هن کنان خودم و خریدها رو تا خونه کشوندم و شدیدا جای خالی گیگول رو احساس کردم!
فعلا تا دوباره کار و کاسبی رونق بگیره باید همین شیوه رو داشته باشم تا حوصله ام سر نره و تو خونه افسرده نشم! اینم یه مدل زندگیه که قبلا زیاد تجربه اش نکردم ولی حالا خیلی خوشم اومده!
دیروز رفتم خونه داداشم. سیسمونی سه قلوها رو دیدم و لباس هایی که مامانم براشون گرفته بود تو کمدا گذاشتم. بماند که چه قدر قربون صدقه شون رفتم و از خودم ذوق در کردم! زن برادرم برای هفته آینده وقت زایمان داره و دیگه احتمالا کار جدیدم می شه کمک برای نگهداری سه قلوها!!!
پ.ن: دیشب یه قضیه ای که یه ماهی بود ناراحتم می کرد، به خیر و خوشی تموم شد.خدایا ممنون.
این روزا برا خودش عالمی داره آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
وای چقدرم ذوق داره 3 تا نی نی با هم
اوهوم!
به به خانم کدبانو
چه خوب...دیگه کدبانوی تمام عیار شدی واسه خودت!
خدا روشکر که مشکل حل شد!
نه اون قدرها!!!
ممنون.
شکر
پس الان دیگه شدید خانم کدبانوی خونه دار...
+ ای جونم... انشالل که به سلامتی
این روزاام می گذره
من که به جای تو دارم غش و ضعف می رم براشون
یادت نره عکساشونوبذاریا
باشه عزیزم!
سلام
می دونی توی این پست و اون یکی پستت چند بار اسم باقلا را آوردی؟! 

گلابتون بانو. چرا با من همچین می کنی؟!
نمی دونم بگم ان شاا... کار و بار رونق بگیره یا نه؟!
سلام
فقط می تونم بگم شرمنده!
منم نمی دونم! هر چی خیره!
سه تا نی نی یعنی توی اتاقشون از هر چیزی سه تا بوده
اما خدای حتما مامانشون نگران بزرگ کردنشون هست کار سختی باید باشه
عزیزم چی هستن حالا این سه تا ناناز
وای تفاوت سنشون با نی نی من تنها چند روزه
آره! خیلی بامزه بود!
دو تا پسر و یه دختر.
شما هم هفته دیگه زایمان می کنی؟ به سلامتی انشاالله.
باورت میشه هر دفعه تا پیجت باز شه همش با خودم میگم یعنی سه قلوها به دنیا اومدن ؟؟؟ یعنی میشه نوشته باشه مژده مژده ....
منتظرتونم سه قلوهااااااااااااااا
واسه پ.ن بسی خوشحالم .
وای! چه قدر با احساسی تو سحر!
اناالله سه شنبه هفته آینده میان!
ممنون.
خوب تازه داری می فهمی من چرا تو خونه نشستم و تکون نمی خورم !
واسه پی نوشتت خوشحال شدم گلی جان .
آره! تو عقلت خوب کار می کرد از اول نرفتی دنبال کار! البته منم حالا چند روزه جو گیر شدم! کلا تو خونه که هستم کار مثبت زیادی انجام نمی دم و کسل میشم.. سر کار برم برام بهتره!
مرسی عزیزم.
تو خونه بودن خیلی هم بد نیست شاید یه چیزی اختراع هم کردی...خدا رو چه دیدی
حالشو ببر و حسابی استراحت کن
شاید!
همین کارو می کنم!
خوبه
من قبل این کار جدیدم همه این کارا رو میککردم
اما الان دیگه وقتی میام خونه فقط دلم میخواد بخواااااااااااااااااابم
خدایاشکرت
وای نی نی اونم 3تا
اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جووووووووووووووون
خوب پس تو هم فعلا در حال تجربه کردن یه مدل جدید از زندگی هستی!
کوفته شوید باقالی
بروجردی نیستین احیانا؟
نه! ولی کوفته شوید باقالی دوست داریم!
کدبانوگری هم عالمی داره

گلی منم واسه زایمان زن داداشت کلی هیجانی شدم باور کن
ایشالا که به سلامتی به دنیا بیان و مشکلی هم نباشه براشون
چقدر باحاله تعداد افراد خانواده ی آدم یهو از ۲ بشه ۵
عالم خوبی هم داره!
آخی! چه با احساس! انشاالله. دعا کن عزیزم.
فکر می کردم که حتما سه قلوها به دنیا اومدن هی حساب می کردم از اون پست سه قلوها چقدر گذشته دیدم نه هنوز مونده به خانوم برادرتون توصیه کنید تو این روزای باقی مونده خاکشیر خشک بخورن شنیدم از زردی نوزاد جلو گیری می کنه همین طور از خوردن ماهی هم غافل نشن اینم برای وزن گیری نوزاد موثره انشا الله زایمان بی خطری داشته باشن
انشاالله یه هفته دیگه.
نمی تونه چیز زیادی بخوره براش سخته! ولی هفته پیش که دکتر گفته بود وزن بچه ها کمه همه به تکاپو افتادن که وزنش بره بالا! انواع خوراکی های مقوی رو بهش دادن و تو یه هفته 6 کیلو اضافه کرده!
انشاالله. دعا کن عزیزم.
خدا رو شکر قضیه اون طوری تموم شد که دوست داشتی
بهتر از اون حتی! واقعا خدا رو شکر.
خدااااااااااااااااااا! سه تانی نی باهم
فکر کنم یه لشکرم کم باشه برای پرستاری از سه تانی نی
بعید هم نیست!
بابا کدبانو بابا کار درست
چه جوری بفرستم برات نظرات که تاییدی نیست!!!
دیدم و پاک کردم! ممنون
تو که دیگه بلاگ اسکایی هستی می دونی باید بذاری تو قسمت تماس با من که من کردمش پیام خصوصی که معلوم باشه!
خوش به حالت کدبانویی،من عزا می گیرم تابستون سر این کارا،باقالی و سبزی و ...همه رو هم یه جوری می ندازم رو دوش این و اون...
کدبانویی کجا بود؟! منم بیسشتر مامانم و مامانیم این کارا رو برام می کنم!
رمز رو برات خصوصی گذاشتم
ممنون.
اخه نظرات من تاییدیه.لازم نیست حتما خصوصی برام چیزی فرستاد.
به هر حال. من لینکت کردم با اجازه ت.
نظر لطفته! منم قبلا لینکت کردم!
پس با این تفاسیر شوهرتون دعا می کنه که خونه بمونید
نه زیاد هم که تو خونه می مونم افسرده میشم!!!
نگران نباش بانو فعلا کار و کاسبی همه کساده
ایشالا که بزودی سیل موکلین و پرونده هاشون به سمتت سرازیر بشه
آره همه شاکین!
انشاالله برای هر دومون!
دو تا پست قبلیت آخر زندگی بود. بهم انرژی داد. مرسی .... باقالی ها نوش جان
خواهش می کنم. نظر لطفته.ممنون.
آخی منم اون موقع که سرکار می رفتم دلم می خواست همچین روزهایی رو تجربه کنم.....حس خوبیه!
ایشالا هیچ وقت چیزی ناراحتت نکنه و هر چی هم که مونده زود حل بشه!!
ممنون عزیزم.
گیگول من و کشته
منم با اینکه صبح ها با کلی عذاب پامیشم میرم سرکار اما همیشه از اینکه یکروز خونه نشین بشم میترسم و اصلا نمیدونم باید اون روز چیکار کنم!!!
برای اینه که خیلی عادت کردی! من هیچ وقت کار تمام وقت نداشتم. حالا هم که وضع کساده باید یه کاری بکنم حوصله ام سر نره!
سلام. پس یه دفعه برای سه نفر عمع می شید. خدا نگهدارشون باشه.
سلام. بله دیگه.ممنونم.
منظورم عمه بود نه عمع
پس الان شدی خانوم خانه دار
به به
به به
شازده هم حتماً خوشش میاد از کدبانوگریت
اوخی ناسسسسسسی
عمه شدن حس خوبیه
ارمیا و امیرعلی جیگرای منن
دلم همیشه براشون تنگ میشه
انشالله به سلامتی دنیا بیان
آره فعلا!
چرا بدش بیاد؟!
انشاالله. دعا کن.
قول بده از سه قلو ها عکس بزاری باشه
باشه!
چه مدل جدیدی زندگی باحالی!! ما هم هوس کردیم! خوش به حالتان بسییییییی!!