620

آدم تو زندگیش می تونه به خیلی از داشته ها و خصوصیات خوب دیگران غبطه بخوره و آرزوی داشتنشون رو بکنه. مثل زیبایی، تحصیلات، شغل، خانواده، هنرمندی، خوش اخلاقی و چیزهایی از این دست.

من تو این لحظه به چه کسانی غبطه می خورم؟ افرادی که عین آدمیزاد شب که می شه می گیرین می خوابن، وقتی خسته ان و می رن تو رختخواب خوابشون می بره، مجبور نیستن هی غلت بزنن و این پهلو اون پهلو بشن و در حالی که از خستگی حال هیچ کار دیگه ای جز خوابیدن رو ندارن، خواب جن بشه و اونا بسم الله!  بعد از کلی کار کردن  تو روز و مقاومت در برابر وسوسه خواب بعدازظهر به امید این که شب خواب راحت و زودهنگامی  داشته باشن، با خستگی نیان تو رختخواب و اون وقت بالای یک ساعت بگذره و خواب لحظه ای هم به چشمشون نیاد!  

بله! هر کسی تو زندگی حسرت یه چیزی رو داره! حسرت فعلی منم اینه که شبا سرم رو بذارم رو بالش و راحت خوابم ببره! که این بی خوابی های شبانه  فرساینده دست از سرم برداره.  اونم حالا که مهر اومده و هر روز باید صبح زود بیدار بشم و گل پسر رو راهی مدرسه کنم!

619

چند روزه بند کردم به خونه، به تمیز و مرتب کردنش. که سر و سامون پیدا کنه، بوی خوش و حال خوب داشته باشه و حال منم خوب کنه!  یک روز آشپزخانه، یک روز جارو و تی کشیدن زیر و روی هال و شامپو فرش کشیدن مبل ها، امروز هم رسیدگی به گلدون ها و جابجا کردنشون. دل رو زدم به دریا و همه رو از بالکن فسقلی دور از دید و دسترس اتاق بچه ها درآوردم و چیدمشون روی تکه بلند کانتر آشپزخانه، روبری پنجره که می شه پرنورترین قسمت هال تاریک و بی پنجره ما! کلی انرژی مثبت فرستادم و قربون صدقه شون رفتم که تو این نور  کم دووم بیارن و سبز و خوشگل باقی بمونن! نیاز داشتم به تغییر فضا و قشنگ شدن محیط خونه. حالا که با این اوضاع قاراشمیش نمی شه مبلای پر از لک  و چرک مرد هال و صندلی های شکسته  ناهار خوری آشپزخونه رو عوض کنیم، اقلا یه کم سبزی و تمیزی ببینم دلم باز بشه!

پیش به سوی یه پاییز قشنگ!