ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آدم تو زندگیش می تونه به خیلی از داشته ها و خصوصیات خوب دیگران غبطه بخوره و آرزوی داشتنشون رو بکنه. مثل زیبایی، تحصیلات، شغل، خانواده، هنرمندی، خوش اخلاقی و چیزهایی از این دست.
من تو این لحظه به چه کسانی غبطه می خورم؟ افرادی که عین آدمیزاد شب که می شه می گیرین می خوابن، وقتی خسته ان و می رن تو رختخواب خوابشون می بره، مجبور نیستن هی غلت بزنن و این پهلو اون پهلو بشن و در حالی که از خستگی حال هیچ کار دیگه ای جز خوابیدن رو ندارن، خواب جن بشه و اونا بسم الله! بعد از کلی کار کردن تو روز و مقاومت در برابر وسوسه خواب بعدازظهر به امید این که شب خواب راحت و زودهنگامی داشته باشن، با خستگی نیان تو رختخواب و اون وقت بالای یک ساعت بگذره و خواب لحظه ای هم به چشمشون نیاد!
بله! هر کسی تو زندگی حسرت یه چیزی رو داره! حسرت فعلی منم اینه که شبا سرم رو بذارم رو بالش و راحت خوابم ببره! که این بی خوابی های شبانه فرساینده دست از سرم برداره. اونم حالا که مهر اومده و هر روز باید صبح زود بیدار بشم و گل پسر رو راهی مدرسه کنم!
چند روزه بند کردم به خونه، به تمیز و مرتب کردنش. که سر و سامون پیدا کنه، بوی خوش و حال خوب داشته باشه و حال منم خوب کنه! یک روز آشپزخانه، یک روز جارو و تی کشیدن زیر و روی هال و شامپو فرش کشیدن مبل ها، امروز هم رسیدگی به گلدون ها و جابجا کردنشون. دل رو زدم به دریا و همه رو از بالکن فسقلی دور از دید و دسترس اتاق بچه ها درآوردم و چیدمشون روی تکه بلند کانتر آشپزخانه، روبری پنجره که می شه پرنورترین قسمت هال تاریک و بی پنجره ما! کلی انرژی مثبت فرستادم و قربون صدقه شون رفتم که تو این نور کم دووم بیارن و سبز و خوشگل باقی بمونن! نیاز داشتم به تغییر فضا و قشنگ شدن محیط خونه. حالا که با این اوضاع قاراشمیش نمی شه مبلای پر از لک و چرک مرد هال و صندلی های شکسته ناهار خوری آشپزخونه رو عوض کنیم، اقلا یه کم سبزی و تمیزی ببینم دلم باز بشه!
پیش به سوی یه پاییز قشنگ!