503. هم شاگردی سلام

ساعت هفت صبح، با گل پسرِ مرتب و اتو کشیده، پیاده راه افتادیم سمت مدرسه. تو راه انواع و اقسام بچه مدرسه ای در اندازه و مدل های مختلف رو دیدیم که هر کدوم به یه سمت می رفتن! ورودی مدرسه رو گلدون چیده  و دم مدرسه رو آب پاشی کرده و پلاکارد زده بودن. همه چیز آماده برای شروع سال تحصیلی!

گل پسر که وارد مدرسه شد، من یه کم کنار در تو اون حال و هوای اول مهر موندم و مشغول تماشا شدم که از بلندگو سرود هم شاگردی سلام پخش شد. این قدر حس نوستالوژیک عمیقی داشت که یهو بردم به بیست و اندی سال پیش، تو حیاط دبستانی که اون زمان می رفتم و حالم کلا عوض شد! حالا نه این که دلم برای مدرسه تنگ بشه یا هوس  کلاس و درس بیافته به جونم، صرفا یه تجدید خاطره بود و من خوشحالم که دیگه نباید برم مدرسه!


نظرات 4 + ارسال نظر
حمیده شنبه 1 مهر 1396 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام.آره٬واقعا.منم خوشحالم که مجبور نیستم برم مدرسه!اما در راستای تقویت روحیه ی پسرم خوشحالیمو ابراز نمیکنم!

علیک سلام
بله منم فقط تو دلم خوشحالم!

خندان یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام گلی جون.سال تحصیلی جدید برشما وگل پسر مبارک:گل
ببخشید یه سوال داشتم.ممنون میشم راهنماییم کنی.
من یه گوشی موبایل خریدم.به دلیل مشکل سخت افزاری شامل گارانتی تعویض شد.قرارشد برام عوض کنن.الان یک ماهه نمایندگی شیراز گوشی رو تحویل گرفتنه واز گوشی جدید خبری نیس.میگن با تهران تماس بگیر.نمایندگی تهران هم میگه انبار خالیه.الان من میتونم با شکایت به گوشیم برسم؟یا باید از نمایندگی شیراز شکایت کنم یا تهران؟وبه کجا؟کلانتری یا انحادیه؟ممنون میشم راهنماییم کنی.

سلام
خیلی ممنون
می‌بخشید در این خصوص اطلاعی ندارم.

خندان یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 11:28 ق.ظ

ضمنا عضو کانالتون هم هستم

قندک بانو دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت 04:35 ب.ظ

یعنی هیچ کس نیست که دلش بخواد دوباره بره مدرسه

بله انگار!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد