498

 به نظر من یکی از آزار دهنده ترین چیزها اینه که وقتی کسی هیچ درکی از شرایط زندگی تو نداره و تو یه وضعیت کاملا متفاوت با تو به سر می بره، بدون این که ازش درخواست کمک و راهنمایی کنی، بیاد واسه مسائل تو نسخه بپیچه و جوری باهات حرف بزنه که یعنی همه ی این مسائل ناشی از ضعف توئه و لاغیر! و اگر من بودم چنین می کردم و چنان می کردم!!!

مثلا کسی که بچه نداره و تو یه زندگی آروم دو نفره اس، چه طوری می تونه بیاد با قطعیت نظر بده که کم خوابی بچه ی من ناشی از عدم برنامه ریزی منه و اگه بچه ی اون بود بلد بود شب ها به موقع بخوابوندش؟! یا وقتی شوهرش کارمنده و همیشه سر ماه حقوقش رو گرفته و  هیچ کدوم از مشکلات یکی مثل شوهر من رو _که تو کار تولیده و مدام درگیر مواردی مثل پاس نشدن چک مشتری، فروش نرفتن جنس، جور نشدن مواد اولیه و..._ نداره، چه طوری می تونه بیاد بگه که خب همه ی مردا کار می کنن و شوهر من بیخودی اعصابش خرابه و فکرش مشغول. و اصلا تقصیر منه که شوهرمو لوس کردم و زیادی بهش رو دادم!!!


کاش به جای قضاوت  و اظهار نظرهای قاطع در مورد زندگی بقیه که گاهی خیلی با زندگی ما متفاوته، یه کم درک و همدلی داشته باشیم و طرف مقابل مون رو پشیمون نکنیم از حرف زدن! اصلا اینم نه، گاهی دهنمون رو ببندیم و سکوت کنیم! مگه ساکت بودن کسی رو کشته تا حالا؟!