482

یه اتفاقاتی هم هستن که با همه ی کوچیکی و کم اهمیت بودن ظاهری شون، می تونن حس و حال خوشی به آدم بدن.

مثل این که صبح تصمیم بگیری فلان غذا رو واسه شام بپزی و از بعد از ظهر مشغول آماده کردن مقدماتش بشی. بعد شب که همسر گرامی میاد و تو رو در حال آماده کردن اون غذا می بینه، گل از گلش می شکفه و می گه که خیلی هوسش رو کرده بوده و از صبح تو فکرش بوده! حسابی می خوره و سفارش می کنه یه ظرف بزرگ هم برای ناهار فرداش کنار بذاری!


 به همین سادگی، به همین خوشمزگی!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد