436.دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد

این روزا دوست دارم چشمامو ببندم و تصور کنم، تصور روزهایی رو که سال هاس وعده اومدنشون داده شده، زمانی که نه غمی خواهدبود نه جنگی ، نه فقری و نه هیچ چیز ناخوشایند دیگه ای. روزگار صلح و آرامش و امنیت کامل در تمام دنیا.

سخته! تصور چنین روزهایی تو این اوضاع و احوال که حجم عظیم غصه ها و نا امنی ها و مصیبت هایی که پشت سر هم می رسن داره خفه مون می کنه، سخته. و قسمت دردناک ماجرا این جاس که این همه بدبختی ما رو به اضطرار نیانداخته! اون اضطراری که صبر و طاقتمون رو‌ به معنای واقعی کلمه سر بیاره وادارمون کنه برای دعاهای مداوم  از ته دل، برای التماس های پایان ناپذیر به درگاه خدا برای این که زمان تحقق وعده اش رو برسونه...

انگار عادت کردیم، به بی صاحبی ، به درد و رنج، به این که روی آرامش رو نبینیم عادت کردیم...این قدر سرمون گرم روزمرگی ها و دوندگی های بی پایانمون شده که خیلی چیزا از یادمون رفته. یادمون رفته قراره زمانی بیاد که زندگی اینی نباشه که هست، که اوضاع دنیا اصلا این جوری نباشه.

می خوام‌ به بهانه روز پیش رو، وسط همه دل مشغولی ها و گرفتاری هام  اقلا یک ساعت بشینم  و فکر کنم. به همه اینا فکر کنم  و  بخونم:

اللهم انا نشکو علیک 

فقد نبینا 

و غیبت ولینا

و کثرت عدونا

و قلت عددنا

و شدت الفتن بنا

و تظاهر الزمان علینا*


بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد....

«اللهم‌ عجل لولیک الفرج»


*فراز پایانی دعای افتتاح