401

مدت هاست که تجربه به من ثابت کرده برای بعضی ها کلا نباید درددل کرد! چون  نه تنها حال و احوالت رو در نمی کنن,  بلکه یه جورایی هم متهمت می کنن به ناصبوری و ندونستن قدر زندگیت و این جور صحبت ها!

حالا متوجه شدم که علاوه بر این, جلوی چنین افرادی هیچ وقت هم نباید خسته و کلافه باشی خدای نکرده! حالا هر چی هم که کم خوابی و زیاد بودن کار و نگهداری از دو بچه کوچیک شبه بیمار و ... بهت فشار آورده باشه! چون به هیچ وجه براش قابل درک نیست انگار و سختی های بچه داری خودش رو یادش رفته! بعد هم وظیفه خودش می دونه که اگر اون روزکه کلافه بودی چیزی بهت نگفته و مثلا  ملاحظه کرده, بعدش تلفن بزنه٬ یه سری مسایل رو متذکر بشه و نتیجه گیری کنه که  هیچ‌ حقی برای خستگی و کلافه شدن نداری!

 چون اگر نگهداری از دو تا بچه زحمت داره٬ اون بنده خدا هم فاصله سنی بچه هاش کم تر بوده, هم امکاناتش!

اگر  شوهرت شبا دیر میاد خونه و دست تنهایی٬ شوهر اون بنده خدا قدیما که بچه  هاش کوچیک بودن, دیرتر  برمی گشته خونه!

اگر بچه هات مریض می شن یا بازیگوشی می کنن, بچه های اون بیشتر  مریض می شدن و بیشتر هم آتیش می سوزندن!

...

الان هم همه چی آرومه من چه قدر خوشبختم,  فقط خودم نمی فهمیدم که بهم یادآوری فرمودن!!!

اینم یه مدل دلداری دادنه لابد!


لازمه نسبت بنده خدای مذکوره رو عنوان کنم؟!


نظرات 22 + ارسال نظر
آفرین پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 04:46 ب.ظ

خدا صبر بده!

آمین!

کیم تاک گو پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.angoshti.blogspot.com

درکت می کنم. کلا آدمها حوصله شنیدن درد دلهای بقیه را ندارن و مشکل خودشون براشون بزرگتره. یعنی می خوان بگن مال من بدتر و سخت تره. مختص ایران هم نیست ها ! همه جا همینه. برای همین فکر می کتم وبلاگ یک فضای خوبیه برای اینجور درد دل کردنها چون باعث میشه آدم سبک بشه و ذهنش مرتب بشه

بله معمولا همین طوره.
واسه همینم من اومدم اینجا نوشتم!

مامان آویسا پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 07:38 ب.ظ

بیا پیش ما در و دل کن

باشه!

دلارام پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 07:56 ب.ظ

مادر شوهر محترم بودن

بلورین پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 10:31 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com

عجب از بعضی از آدما...باید شما در آخر متذکر میشدی که بنیه ای که اون قدیمی ها داشتن خیلی بیشتر از ادمای حالایی هست و خسته گی رو اونموقع دیرتر تجربه میکردن...
مادر شوهرن دیگه

کلا شرایط زمان های مختلف فرق داره. برای هر کسی هم پیش میاد که گاهی خسته و کلافه باشه! فقط کمی درک لازمه!!!

SNG جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.sng72.blogfa.com

خدایا
از گناهم بگذر همانگونه که از آرزوهایم گذشتی...

میترا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 08:42 ق.ظ

خوب راست میگه بنده خدا.شنیدن حرف حق تلخه. همه مگه باید باب میل شما حرف بزنن.

من به حق و ناحقش کاری ندارم. مساله اینه که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!!!
وقتی کسی کلی فشار روشه و خسته اس شنیدن این جور حرفا فقط کلافه ترش میکنه!

سمیرا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 10:15 ق.ظ

این دست حرف ها، به حرف های مادرانه مادر شوهرها شباهت داره درسته؟
غم نخور این طور حرف ها اصلا ارزش نداره که به خواهی بهشون فکر کنین و غصه بخورین. تو این جور مواقع من یه گوشم در میشه یکیشم دروازه، اصلا فکر و ذهنم رو درگیرشون نمی کنم. امید وارم خیلی زود یه اتفاق خوبی برات پیش بیاد که خستگی تو بر طرف کنه


نه غصه نمی خورم فقط برام عجیبه! درک خستگی یه مادر مساله پیچیده ای نیست آخه!!!

خاموش جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 02:03 ب.ظ

مادر شوور؟ !!! دیدی من چقدر باهوشم
کلا این جماعت تافته ی جدا بافته هستن، دور از جون مامانم و مامانت

لیلی از شیراز جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 05:17 ب.ظ

آره درکت میکنم عزیزم. منم خیلی وقته که با بعضی آدمها اصلا دردودل نمیکنم. یه دوست بهتر میتونه درک کنه. منم دوست شما.

ممنون از محبت شما

فانوس جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 11:11 ب.ظ

هههه چرا من تینقدر درکت میکنم؟؟
اصلا درد دل کلا خر است. من که در نود درصد مواقع پشیمون شدم اما درس عبرت نمیشه برام.

حالا نسبت اون بنده خدا چی بود؟

بیا بشینیم خودمون با هم درددل کنیم! قول میدم پشیمونت نکنم!

رضوان شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 08:30 ق.ظ

منم یه مدل آدمهایی دارم در اطرافم که تا بهش ثابت نکنی بدبخت هستی و شرایط بدی داری دست از سرت برنمیداره و مدام گیر میده به رفت و آمدها و تلفن زدن و نزدن ها و گله و شکایت میکنه.

کلا کار بعضیا پیاده روی رو اعصاب بقیه اس!

مائده شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 11:17 ق.ظ

درک شدن از طرف آدمای دیگه و اطافیانمون خوشبختی بزرگیه.. و متاسفانه چقدر کم هستن آدمای خوشبخت..

بله همین طوره.

تیرداد شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 12:18 ب.ظ

عزیزم من کاملا درکت میکنم. مخصوصا اون قسمت که همسرت شبها دیر میاد. یعنی اگه یه شب همسر من دیر بیاد خونه عصبی و کلافه میشم از بدو بدو و اینکه نمیتونم حتی شام درست کنم. چه برسه هرشب و دوتا بچه. عزیزم خداقوت مضاعف بهت بده ان شاء الله

سلامت باشی. ان شاالله.

فاطمه شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 12:36 ب.ظ

اگر همیشه گل وبلبل باشی و با وجود هزار تا مشکل گله نکنی‌اونها فکر میکنند 24ساعته همسر محترم در حال اجرای فرامین شما هستند.اگر هم گله کنی یا مشکلی برات پیش بیاد اونها هر طور شده بهت ثابت میکنند که از تو بدبخت تر هستند.
کلا ارتباط با این افراد هر چه کمتر بهتر.من یک دونه از نوع جاری رو دارم.
موفق باشید.

بله درسته.
ممنونم.

زیر این آسمون آبی (فاطیما) شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 02:11 ب.ظ

امان از دست این قوم شوهر

سهیلا شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 03:26 ب.ظ

مردمار

یعنی چی؟!

حکیم بانو یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 03:16 ب.ظ

از اقوام شوهر بودند دیگر؟ از آن حرف هاییست که باید وارد گوش حتی نکرد/

بله نباید!

مگهان دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 04:35 ب.ظ http://meghan.blogsky.com

بله لازمه نسبت رو بفرمایین :دی
این مشکل درد دل کردنه واسه منم هست ، رسما هیچچچ کس رو ندارم که بتونم باهاش درد دل کنم و این حرفای دلداری طور رو نشنوم! این دلداریه واقعا ؟

ای بابا! این بر باد دادن روان طرفه!!!

عارفه سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 05:14 ق.ظ http://joywithless.com

این هم یه جور مسابقه است دیگه! مسابقه من از تو بدبختترم (بودم)! فکر می کنن می‌خواهی برنده بشی ناراحت میشن

خیلی باحال گفتی! دقیقا همینه!

نارا چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 06:40 ب.ظ

سلام بانو
تک تک این جمله ها برام آشناس.
معلومه که این درفشانی ها یا از جانب مادرشوهر گرامیه و یا خواهرشوهر مکرمه

سلام
درفشانی رو خوب اومدی!

ماندانا پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 06:45 ب.ظ

چه جالب من اول که پستو خوندم فکرم رفت پیش زن برادرتون بعد هم فکر کردم خواهر شوهره اصلا به مادر شوهر فکر هم نکردم شاید به این دلیله که اینقدر شنیدم از این بشر که کلا سِر شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد