شنبه دوم

در این دومین شنبه سال نو, بزرگترین خواسته ام اینه که زودتر شنبه بعد از راه برسه و این تعطیلات کسل کننده و اعصاب خرد تموم بشه!!! تعطیلاتی که نه مسافرت داره, نه گردش هایی که من به خیال خام خودم برنامه ریزی کرده بودم ولی طبق معمول همراهی براش ندارم! فقط می مونه عید دیدنی هایی که بر خلاف سال های قبل با وجود بچه نوپایی که اصرار عجیبی برای ترکوندن خونه میزبان داره و مدام باید با لباس رسمی دنبالش بدوئم تا خرابکاری نکنه, حوصله شون رو ندارم و شازده هم قبول نمی کنه بی خیالشون بشیم!


به عنوان اولین پست سال خیلی امیدوارکننده بود؟! خدا به خیر بگذرونه!

+ هر چی زمستون گذشته خشک و آفتابی بود, بهار سرد و بارونی شده! نمی شه با این دو تا فسقلی بلند شیم بریم تو طبیعت, دلمون باز بشه!

نظرات 6 + ارسال نظر
مگهان شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 02:16 ب.ظ http://meghan.blogsky.com

خدا رو شکر من هنوز بر عکس اکثر دوستام عاشق عید دیدنی و مخصوصاً میزبان بودنم
و اصلاً اصلاً هم دوس ندارم تعطیلات تموم شه با این که ریتم همه چیز به هم خورده و کلافه م می کنه این داستان
دوس دارم شب نشینی ها ادامه دار شه
خدا خانم کوچولو رو حفظ کنه که این روزا اوج شیطنتشه

منم عید دیدنی رو دوست دارم, خصوصا که خونه خیلی ها رو فقط تو همین فرصت تعطیلات عید میشه رفت! اما امسال به خاطر خانم کوچولو حوصله شو ندارم!
مشکل اصلیم با تعطیلات اینه که معمولا برنامه های من و شازده با هم جور نیست!
سلامت باشی.

بهار یکشنبه 9 فروردین 1394 ساعت 09:00 ق.ظ http://colourfullife.persianblog.ir/

تهران که این روزا هوا جون میده برای گردش خوب یه روزشم برید طبیعت گردی دیگه

هوا یه کم سرد با بچه کوچیک نمیشه!

برای تو دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 01:03 ق.ظ http://dearlover.blogfa.com/

سلام
یک سال دیگه شروع شد و پست های جدید
انشالله که امسال برات پر باشه از اتفاقات شیرین و خوب و بیایی یک دنیا پستهای شاد برامون بنویسی
انشالله که همیشه سلامت باشی و پر از ارامش
راستی ار کلاس های تربیتیت ننوشته بودی برامون کاش نکاتش رو برای ما هم می گفتی

سال خوبی داشته باشی
سال نو مبارک

زهرام دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 11:47 ق.ظ http://http:/zkh.blogsky.com

سلام گلی عزیزم سال نو مبارک ، دیگه عیالوار شدی خانم کوچولو الان فکر کنم یکسال و چند ماهش باشه الان خیلی کنترل کردنش سخته تو میهمانی درکت میکنم من هم بچه هام کوچولو بودن همین احساس داشتم الان هم که بزرگ شدن یک جور دیگه همچین خونه به هم میزیزن که اگر یک میهمان بخواد بیاد من باید چند ساعت خونه رو مرتب کنم . ولی همه این ها میگذره . گلی جان اگر شده به یک ساعت یا جتی کمتر بچه ها بسپار به شازده و برو یک کم تو این هوای خوب قدم بزن برگرد بیین چقدر روحیه ات بهتر میشه انشااله سالی سرشار از خوشی ، سعادت ، سلامت و هر انچه خیره پیش رو داشته باشی.

سلام.ممنونم به همچنین
الان تو سن واقعا سختیه. باید مدام مواظبش بود!
ممنون از لطفت. سلامت باشی. انشاالله برای شما هم سال پر خیر و برکتی باشه.

سارا مامان سارا دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.elaheyeeshghemani.blogfa.com

وب قشنگی داری حتما به منم سر بزن دوس داشتی لینکم کن تا منم بلینکمت دوس جوووون

Maryam دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 02:45 ب.ظ

hala k aghaye shazdeh enghad esrar be mehmooni raftan daran, yek bar masooliate negahdari az koochooloo ro be ishoon besparin dar toole mehmooni ta nazareshoon avaz she

خوب مشکل اینه که قبول مسئولیت نمیکنه! این قدر غرق صحبت میشه که اصلا حواسش به خانم کوچولو نیست! البت منم سعیمو میکنم که تا حد ممکن از زیر عید دیدنی رفتن در برم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد