گوشی ترکیده!

الان بیشتر از بیست و چهار ساعته که گوشی ندارم! از چندین ماه پیش که گوشیم ناغافل از کیفم افتاد کف خیابون و با یه صفحه شکسته ترک ترک برگشت دستم و تعمیرش هی پشت گوش انداخته شد و هر از گاهی تکه هایی از صفحه شکسته اش جدا می شد تا دیروز بعد از ظهر که یهویی صفحه اش به دو نیمه عمودی سیاه و سفید تقسیم شد و دیگه کار نکرد, همراه خوبی برام بود! با کلی دوست و رفیق جدید آشنام کرد و روابطم رو با دوستای قدیمی نزدیک تر, با گروه های مختلفی که توی شبکه های اجتماعیش داشتم کلی چیز یاد گرفتم...



حالا تو این بیست و چهار ساعتی که از همراهیم خارج شده, به طرز فوق العاده ای وقت زیاد میارم! دیشب تونستم بعد مدت ها بشینم سر بافتنی و پیراهن عیدی دختر برادرم رو به یه جایی برسونم. حتی تونستم برم یه کتاب تربیتی رو که مدت ها گوشه کمد مونده بود, دربیارم و چندین صفحه اش رو بخونم, وقت کردم خیلی خوب به نظافت خونه برسم و بعد هم بیام بشینم سر لپ تاپ و یه دل سیر وبلاگ گردی کنم و کلی پست بخونم! تازه فهمیدم در کمال شرمندگی, چه قدر به گوشیم و متعلقاتش وابسته یا بهتر بگم معتاد بودم و خودم خبر نداشتم! من الان به زندگی برگشتم!!!


هر چند این خرابی آثار خوبی به همراه داشت, اما طبق اخبار واصله از شازده تعمیر گوشیم هزینه زیادی برمی داره که ترجیح می دادم صرف خرید از حراجی های آخر فصل می کردمش! اما فعلا چاره ای نیست. خرید هم تعطیل!