وقتی گلی مربی بافتنی می شود!


پاییز برای من فصل بافتنیه. پاییز که میاد هوس بافتنی بدجور به سرم میافته و چند تا پروژه برای خودم ردیف می کنم و مدل انتخاب و کاموا می خرم و مشغول می شم. بافتنی هم برام یه سرگرمی مفرحه, هم بهم آرامش و اعتماد به نفس می ده. چون کاریه که می تونم خیلی خوب انجامش بدم!

امسال در اثر دختردار شدن سمت قلاب بافی هم رفتم. قبلا که مدل های پیراهن و تل و کلاه و پاپوش های دخترونه قلاب بافی رو تو نت می دیدم, می گفتم هر وقت دختردار شدم می رم سراغش, یاد می گیرم و می بافم! اینه که امسال به میمنت حضور خانم کوچولو, ما هم رفتیم سراغ یاد گرفتن قلاب بافی. البته تو سال های نوجوانی با قلاب رومیزی زیاد بافته بودم و اصول اولیه اش رو بلد بودم, اما در مورد بافت لباس باهاش تجربه ای نداشتم که با کمک سایت های آموزشی و گروه های آموزش قلاب بافی تو واتس اپ و تلگرام بالاخره موفق شدم یک کلاه, یک پاپوش و دو تا تل ببافم و یک پیراهن رو هم تا نصفه برسونم که این آخری خیلی وقتم رو گرفت. چون بدون آموزش حضوری, مجبور شدم چندین بار بشکافم و دوباره ببافم تا دستم بیاد باید چی کار کنم!



حالا امسال این بافتنی بافتن یه جورایی دردسرساز شده برام! چون هر کس لباس های بچه ها خصوصا پیراهن خانم کوچولو رو که پارسال تو زمان بارداریم براش بافته بودم رو تنشون می بینه, هوس بافتنی بافتن می کنه که البته آموزشش هم گردن خودم میافته!

اولین آموزش ها بعد به دنیا اومدن گل پسر شروع شد. تمام بافتنی های سیسمونیش رو خودم بافته بودم و فامیل های شازده خیلی خوششون اومد. یکی از دخترخاله هاش هم که خیلی به کارای هنری علاقه داره گفت:"نمی دونستم بافتنی بلدی! حالا باید ازت یاد بگیرم!" و چندین ماه بعد در دو سری کلاس آموزشی که تو خونه خودمون برگزار شد بافت ژاکت رو یاد گرفت  و برای دخترهاش بافت!  این کلاس ها هم صبح بود و زمانی که دخترهاش مدرسه بودن و زمان زیادی رو نگرفت!

پارسال که برای خانم کوچولو چند سری لباس بافته بودم, یکی دیگه از اقوام شازده که اون هم با من باردار بود و یه روز برای دیدن وسایل خانم کوچولو اومد خونه مون که ایده بگیره برای خرید سیسمونی خودش, وقتی بافتنی ها رو دید خوشش اومد و گفت که کاموا می خره تا یادش بدم اون هم برای سیسمونیش چند تا تکه ببافه.خصوصا که مادرشوهرش هم خیلی اهل بافتنیه و میخواست بهش ثابت کنه اونم می تونه ببافه!!! چند هفته بعد یه روز از ناهار اومد خونه مون و تا شب بافتیم و کار رو به یه جا رسوندیم و بقیه اش رو هم بعدا با راهنمایی خاله اش بافت.


اما امسال این آموزش ها خیلی وسیع تر شده! اول پاییز جاری جان گفت دلش می خواد یه کلاه و شال گردن با قلاب ببافه و مدل هم انتخاب کرد. یه روز با هم رفتیم کاموا خریدیم و بعد من به صرف شام و ناهار رفتم خونه شون و قلاب بافی یادش دادم! این یکی خیلی خوب بود که خونه خودم نبود و کلی هم پذیرایی شد ازم! البته بعدش نظر جاری جان از بافت با قلاب برگشت و تصمیم گرفت با دو میل ببافه که بقیه آموزش ها در منزل پدری شازده انجام شد و آخر هفته ها که اون جا مهمون بودیم, بافتنی هم می بافتیم! پدر شازده هم به شوخی بهم می گفت:"خودت کم بودی یک سره میل و کاموا دستته که اینم معتاد بافتنی کردی؟!" جاری جان هم می گفت:"بافتنی خیلی حال می ده. من همیشه می گفتم گلی خسته نمی شه این قدر می بافه؟! تازه امسال فهمیدم چه لذتی داره!" و کلی هم تشکر کرد که با دنیای بافتنی آشناش کردم!

مورد بعدی همون فامیلمون بود که الان یه دختر هم سن خانم کوچولو داره و یه روز به صرف ناهار و شام اومد خونه مون که بافتن پیراهن دخترونه رو یاد بگیره تا لباس عید دخترش رو خودش ببافه. و خوب با وجود دو تا وروجک از ظهر تا آخر شب, کلا چند رج بیشتر نتونستیم ببافیم!!! فقط من به شدت خسته شدم و به حالی افتادم که وقتی رفتم خانم کوچولو رو بخوابونم خودمم یه ربعی کنارم خوابم برد و وقتی از خواب پریدم از شدت خستگی اولش اصلا نفهمیدم کِیه و کجام! اما بعد بلند شدم دوباره رفتم پیش مهمون ها! البته گفته بود که من برم خونه شون اما به خاطر گل پسر که شب ها باید زود بخوابه و خونه اون ها که کوچیکه و پر از مبل و صندلی و وجود سه تا بچه با هم توش کلافه کننده می شه, گفتم اون بیاد. شب هم شوهرش اومد و تا نصف شب نشستن با شازده به حرف زدن!!!

دوستم سین چند وقته می گفت قلاب بافی یادش بدم. چند سال پیش یه بار کاموا گرفت که شالگردن ببافه ولی هنوز نصفه نیمه مونده! گفت از قلاب بیشتر خوشش میاد! اما موقعیتش پیش نمی اومد تا یه بار که اومده بود خونه مون, بعد از ظهر همه بچه ها به طرز بی سابقه ای با هم خوابیدن و منم رفتم کاموا و قلاب آوردم و شروع کردیم. برای اول کار یه دایره ساده یادش دادم و رج به رج توضیح می دادم. اما به رج چهارم نرسیده, سین گفت:"ولش کن. دیگه حوصله شو ندارم!!!" من که غش کردم از خنده! گفتم:" این همه وقته می گی قلاب بافی یادم بده, همین بود؟! دو رج بافتی خسته شدی؟! اصلا ولش کن تو بافنده نمی شی!!!" اما هفته بعد دوباره تماس گرفت که من فردا می خوام بیام خونه تون بریم با هم کاموا بخریم. چند مدل شال و کلاه هم پیدا کردم که یادم بدی. می خوام برای تولد خواهرم ببافم. حالا که اومده و مدل ها رو نشونم می ده, می بینم یه مدلایی انتخاب کرده که کار بافنده های حرفه ایه! چند تاش رو هم اصلا بلد نبودم! اون وقت هر چی می گم اینا سخته, تو اول کاری نمی تونی این مدلا رو ببافی, زیر بار نمی ره و می گه آخه من اینا رو دوست دارم!!! بعد هم اصرار می کنه که این مدلایی رو که بلد نیستم برم یاد بگیرم و به اونم یاد بدم!!! دیگه کلی تو عکس های اینترنتی گشتیم تا یه مدل راحت و خوشگل انتخاب کردیم و راضیش کردم اون مدلی ببافه. بعد هم کاموا خریدیم و شالش رو سر انداختیم. حالا کی به سرانجام برسه نمی دونم!!!

همسایه طبقه بالاییمون هم که یه خانم مهربون و خوش برخورده و امسال با هم خیلی صمیمی شدیم و بعضی وقتا که کاری دارم خانم کوچولو رو نگه می داره, بعد از دیدن پیراهن و تل خانم کوچولو, یه روز اومد خونه مون که بافتن گل با قلاب رو یادش دادم و یه روز هم اومد که شال گردن دخترش رو سربیاندازم و مدلش رو دربیارم تا بقیه اش رو خودش ببافه. پرسیدم:"چه مدلی می خواین؟ اینایی که وسطش پیچ داره خوبه؟" گفت:" آره. دخترمم این مدلی دوست داره." بعد من شروع می کنم و یه پیچ گیس باف خوشگل وسط شال می اندازم و یه کم می بافم ٬ توضحاتشو میدم و کار رو تحویلش میدم. اما وقتی سه بار بعدش دوباره میاد دم خونه مون برای سوال و رفع اشکال, می فهمم بنده خدا اصلا تا حالا پیچ ساده هم نبافته چه برسه به گیس باف!!! و این مدل براش سخته! اینه که برای راحت کردن خودم و خودش, پیشنهاد می دم شال رو بشکافم و از اول یه مدل دیگه که ساده تر باشه بیاندازم که با استقبال خانم همسایه مواجه می شه! دوباره یه کم می بافم و تحویلش می دم!

حالا هم دخترعموم تو یه مهمونی لباس خانم کوچولو رو دیده و خیلی خوشش اومده و گفته:" من خیلی وقته دوست دارم بافتنی یاد بگیرم. نمی دونستم تو بلدی! حالا باهات هماهنگ می کنم میام ازت یاد بگیرم!"


یک دفعه هم عکس پیراهن مذکور رو تو یکی از گروه های بافتنی تلگرام گذاشتم, این قدر راجع به طریقه بافتش ازم سوال کردن که پشیمون شدم! دیگه هم جرات نکردم عکس بافتنی هامو تو هیچ گروهی بذارم! حالا سوال جواب دادن مشکلی نیست, مساله اینه که خیلی ها چون تجربه بافت ندارن, بدون آموزش حضوری متوجه نمی شن. اما اصرار عجیبی دارن با چند تا پی ام بافتنی رو در حد پیشرفته یاد بگیرن! اون وقت هی سوال می پرسن و بی خیال هم نمیشن!!!


به نظرم بهتره از سال آینده خودم یه کلاس بافتنی بذارم و زمانش رو به فامیل و دوست و آشنا اعلام کنم. شهریه هم بگیرم!!! این جوری هم برنامه ام منظم می شه, هم لازم نیست واسه هنرجوها ناهار و شام بپزم و ازشون پذیرایی کنم! تازه یه پولی هم درمیارم بعد این همه وقت گذاشتن!





نظرات 46 + ارسال نظر
صبا یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 03:02 ب.ظ http://maokhoda.persianblog.ir/

گلی جون دل ما رو بردی که دختر با این بافتنی هات.ای کاش منم میتونستم به این خوبی ببافم.فقط تونستم یه بلوز ساده باف و یه کلاه برای پسرم ببافم :(
مامانم هم که کلا همه چیز رو فراموش کرده.یه زمانی بافنده بود برا خودش حالا هر چی میپرسم یا یادش نمیاد یا اگه جواب میده نتیجه درست نیست
قربون نت هم برم که کلا هیچی ازش نمیفهمم

چه‌ حیف!
چرا از نت چیزی متوجه نمیشین؟ بعضی سایت ها توضیحات خوبی دارن.

بهاره یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 03:33 ب.ظ http://myyass.blogsky.com

چه دخمل نازیه خدایا
خب حق دارن دیگه از بس که خوشکل می بافین.منم دلم خواست.
منم واسه سیسمونی دو قلوهام چند تا ژاکت بافتم بدون کلاه
الان هم در حد شال کلاه و البته پاپوشی که از شما یاد گرفتم
شما که خیلی هنرمندی.
هر وقت کلاس گذاشتی به من خبر بده

ممنون‌ از نظر لطفتون!
خدا دوقلوهای گلتون رو حفظ کنه.
چشم!

من و دخملی یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 04:32 ب.ظ

اتفاقا میخواستم بگم که ازشون پول بگیر هم حالت کلاسی پیدا میکنه هم انگیزه!
خبر نداری منم نزدیک بود به شاگردات اضافه بشم ولی همون اول کاری پشیمون شدم .حالا ایشالا سال بعد مزاحم میشیم.

احتمالا اگه بخوام شهریه بگیرم خبری از این همه شاگرد نیست!
در خدمتیم!

نجمه یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 04:45 ب.ظ http://akharegheseh.blogfa.com

ای جانم چقد خانوم کوچو لو نااااااز شدهه
هنر مامانشم خیلی خوشگله

منم قلاب بافی کمی بلدم و میبافم . وقتی هم این مدل لباسای بچه ها رو میبینم خیلی ذوق میکنم. منم قرار برای دختر آیندم کلی ازینا ببافم.... البته قبلش باید باباش پیدا بشه

ممنونم
انشاالله بابا و دختر به زودی بیان!

مینو یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 05:01 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام
کاری به این خوشگلی معلومه که وسوسه کننده هم هست.من هم از تمام هنرها خیلی خوشم میاد اما دستم برای بافتنی خیلی کنده.پیشنهاد میکنم شما برای چند تا خانم یا دختری که وضع مالی مناسبی ندارن کلاس بذارید و بعد سفارش کار قبول کنید و خودتون سر پرستی کنید.امسالریکنفر با یک کاموای کلاف سه هزار تومن که نوع ارزون هست یک پلیور برای من بافته و هفتاد و پنج هزار تومان هم گرفته با ماشین بافته اصلا نمیتونم بپوشم.

سلام
ممنون‌ از نظر لطفتون
فعلا که به خاطر بچه ها فرصت این کارا رو ندارم. حالا شاید بعدها!
گرون‌گرفته ازتون به نظرم!

noshoo یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 05:24 ب.ظ http://noshoo63.blogfa.com

چه دختر نازی چه مامان با سلیقه ای

آفرین یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 06:10 ب.ظ

منم که گیس بافو از شما یاد گرفتم البته با این تفاصیلی که فرمودید فکر کنم من خیلی زرنگم.

شما که استاد مایی!

neshat یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 10:14 ب.ظ

سلام.واقعا زیبا است.شما کلاس رفتین یا چشمی بلدین ببافین؟

سلام. ممنون. کلاس نرفتم. اول از مادربزرگم‌ و عمه پدرم یاد گرفت. بعد هم با اینترنت!

مامان باران دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 12:31 ق.ظ http://ali-kochulooye-ma.niniweblig.com

سلام.آفرین به دخترهنرمند.چه کوچولوی نازی.من بافتنی وقلاب بافی بلدم اما ازشماچه پنهان کلا حس و حالش نیست!بااین دوبچه توانی برام نمیمونه---!

سلام‌. ممنونم.
خوب بافتنی فقط بلد بودن لازم نداره. علاقه و حوصله زیاد هم‌میخواد.
انشاالله بچه ها که بزرگتر شدن براشون لباسای خوشگل میبافین!

ان شرلی دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 08:29 ق.ظ

با اون خط و نشونی که کشیده بودی من باب اینکه عکس لباس هاش رو تو هیچ گروه و غیره نمیذاری فکری نمیکردم اینجا بذاری.صدالبته که اینجا هم خالی از دردسر نیست...اقا به منم یاد بده.از همون مدل سختاش.به جون خودم دبیرستان که بودم یه رومیزی بافتم اما الان اصلا نمیدونم پایه بلند کدوم بود پایه کوتاه کدوم


اینجا فرق داره!
با این اوصاف مدلای سخت هم میخوای ببافی؟!

سمیه دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 09:14 ق.ظ

وای ماشاالله چقدر بزرگ شده و شیرین لباسشم خوشگله مامان باسلیقه

آذردخت دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 09:19 ق.ظ http://azardokhtar.blogfa.com

چه ژاکت خوشگلی. خیلی حرفه‌ای و تمیز بافته شد. خوش به حالت. من که از حد شالگردن با میل جلوتر نرفتم. اینقدر دلم می‌خواست یه پتوی قلاب‌بافی واسه پسرم ببافم. هنوزم حسرتش به دلم مونده.
ماشاالله به خانم کوچولو. چه بزرگ شده! اولش معلوم نبود اما الان خیلی شبیه گل‌پسر شده. خدا حفظش کنه.

ممنون. حالا هنوزم برای بافتن پتو دیر نشده!

اندر احوالات دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 10:03 ق.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

خوش به حالت که اینقدر هنرمندی و اینقدرم حوصله داری

شما لطف داری. همه هنر من همینه. هنر دیگه ای ندارم!

هدی32 دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام خسته نباشید خیلی بافتنی ها هزار ماشا الله زیبا بودن
من اصلا دستی در بافتن ندارم ولی خاله همسر از روتختی و لباس و شال و کلاه برای دخترم میبافن منم لذتش میبرم خیلی دوست دارم یاد بگیرم ولی انگار استعدادش ندارم

سلام. ممنون
چه خاله مهربونی!

شیرین دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 01:09 ب.ظ

وااای چقد بزرگ شده خانوم کوچولو انگار همین دیروز بود عکسش رو گذاشته بودی گلی جان با لباس صورتیش که تازه به دنیا اومد بود.ماشالا خدا حفظش کنه
خیلی خوشگله ژاکتش و مخصوصا تل مامان بافش
به نظر منم باید کلاس بذاری و شهریه بگیری
چقد راحت طلبن این اقوام و دوستان !!!

سلامت باشی. ممنون.
اگه شهریه بگیرم احتمالا همه پشیمون میشن!!!

سارا دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 02:52 ب.ظ

ماشاالله لاحول ولاقوه الا بالله عزیزم عکس بچه را همینجوری نزار یک آیه «وان یکاد..» بزار بالای سرش خدایی نکرذده چشش نکنن

سلامت باشین.

موژا ن دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 03:16 ب.ظ http://mojaneman. blogfa. com

هه
خانوم کوچولو خیلی نازه خدا نگهدارش باشه پیرهنش هم خیلی قشنگ شده آفرین

ممنون

صهبا دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.sahba44.blogfa.com

خیلی با سلیقه وشیکه گلی جان

میخواستم پیشنهاد کنم واقعا یه جلسات آموزش بذار برای دوستات.خیلی بهتر از اینه که هر روز یکی از کار وزندگی بیندازدت

ممنون
حالا اینو میگم اما عملا نمیشه برای آشناها کلاس رسمی گذاشت. خصوصا که هر کس میخواد یه چیزی یاد بگیره!

سمیه-تهران نوشت دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 11:50 ب.ظ http://tehrannevesht.blogsky.com

واااااای ماشالاه هم به دختر خانمی هم به بافتنی والا منم گیرت می آوردم با این بافت زیبا ولت نمی کردم تا یادم بدی حق دارن والا

شما لطف داری!

پوران سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 07:40 ق.ظ http://kavirdarkavir.persianblog.ir/

زن متاهل سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.man159.blogfa.com

وای عزیزم
خانم کچولوی نازی
نمیدانم بیشتر از همه کچولو های انترنتی دختر ترا دوست دارم
شاید به خاطر اینکه با هم باردار بودیم وتقریبا همزمان بدنیا آمدند بچه های ما
خدا برات حفظش کنه

سلامت باشی. ممنونم از لطفت.
خدا بچه های گل شما رو هم حفظ کنه.

زهرا سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام گلی جان
خب من تا حدودی بافتنی میدونم اون مدل پیچ و گیس و لونه زنبوری و پرطاووسی و ... رو میدونم اما اون مدل توری دامن خانم کوچولو رو متوجه نشدم چطورب افته شده یا اون مدل نافی و حصیری رو
کاش وقت داشتی و به ما هم آموزش می دادی از راه دور

سلام
پس شما مدل زیاد بلدی! این مدلا از مدلایی که شما بلدی ساده ترن.
کاش آدرس میذاشتین طریقه بافتش رو میفرستادم براتون.

آزاده سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 11:22 ق.ظ

سلام گلابتون عزیز... من آزاده هستم اگه خاطرت باشه یکبار دیگه هم تو مبحث شغلیت کمکم کرده بودی میخواستم لطف کنی و به یک سوالم جواب بدی... یکی از همکارهام با خانومی عقد کرده با 114 سکه مهریه... این خانوم از نظر دید و چشم انقدر مشکلش حاد بوده و هست که دو بینی داره و دکتر اعلام کرده حتی عمل هم فایده خاصی نداره و به مرور ممکنه کاملا کور هم بشه... میخواستم بدونم با توجه به اینکه عروس و خانوادش این قضیه رو به داماد نگفته بودن همکار من میتونه شکایت کنه و بدون پرداخت مهریه با توجه به اینکه هنوز عقد کرده هستن خانوم طلاق بده؟

سلام
همکارتون میتونه به خاطر تدلیس در ازدواج دادخواست تقاضای فسخ ازدواج‌‌ بده که در این صورت مهریه به خانم تعلق نمیگیره. البته اثبات تدلیس و گرفتن حکم فسخ امر پیچیده ایه و ایشون حتما باید با یک وکیل مجرب مشاوره کنن.

سمیرا سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 11:47 ق.ظ

وای عزیزم چه بزرگ شده! خب حق بده به ملت که با همچین هنرنمایی هایی بخوان ازت یاد بگیرن ....منم خیلی کاموا و بافتنی دوست دارم ولی تاحالا همت نکردم یاد بگیرم...میشه منم تو کلاست ثبت نام کنی؟

ممنون از لطفتون.
اگه کلاسی بود چشم!

سمیه سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 12:31 ب.ظ

خوب عزیز تقصیر خودته دیگه دختر خوشگل داری لباس خوشگلم تنش میکنی بعد توقع داری بقیه هوس نکنن؟!البته بعضیا غافلن ازاینکه کار هربز نیست خرمن کوفتن!

شما لطف داری!

shka6658 سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 02:15 ب.ظ

ماشالله خدا خانم کوچولو حفظ کنه

منم 2 تا دختر دارم ولی فقط همون ساده بافی بلدم

خوش به حالتون با این کارهای زیبا

ممنونم
شما که دختر داری واجبه خیاطی و بافتنی بلد باشی!

اطمه سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 04:31 ب.ظ

منم از ترسم که همه سرم هوار بشن به کسی نمیگم که چه هنرهایی دارم

آفرین سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 10:22 ب.ظ

هی میام این صفحه رو باز می کنم عکس خانم کوچولو رو ببینم. خیلی وقته یه کوچولو بغل نگرفتم. دلم هوایی شده. خدا حفظش کنه.

سلامت باشی. ممنون از لطفت.
دعا کن امام رضا ما رو بطلبه بعد با خانم‌کوچولو میرسیم خدمتتون!

رویای 58 سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 10:57 ب.ظ

ای خداااااااااا
چه دختر نازیییییییییییییییییییییییییییییی
هزارتا بوس

شیما چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 01:08 ق.ظ

اوووووووووه چقدررر سرت شلوغ بوده پس...:) حق دارن والا ...فکر کنم من هم یه سر باید بیام پیش شما و یاد بگیرم از هنرهاتون
چقدر بزرگ شده این خانوم کوچولوی مااا...خدا حفظش کنه ...

خیلی شلوغ بوده!
تشریف بیارین!
ممنونم.

فانوس چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 01:56 ق.ظ http://mimfanoos.blogfa.com

گلی منم که به هوس انداخته بوذی از قبل حالا دارم یه چیزایی میبافم ولی چند هفته است به سرانجام نرسیده. با بچه سخته.

راستی تا قبل از اینکه کلاس راه بندازی یه روز از صبح بیام خونتون بافتنی یاد بگیرم.شام و ناهارم بخورن

آفرین.تو میتونی!
تشریف بیارین.بلکه به این بهانه از نزدیک زیارتتون کنیم!

نرجس چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 07:58 ق.ظ http://narjeskhanom.blogfa.com

وااااای خداااااا!
چه قدر ناز شده با این لباس.
کارتون حرف نداره.
منم می خوام حالا که باردارم شروع کنم به بافتنی.
راستی با اون ایده کلاس بافتنی و شهریه کاملا موافقم

ممنونم.
انشاالله به سلامتی.

روزهای با هم چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 09:14 ق.ظ http://daystogether.persianblog.ir

بابا خب حق دارن خیلی حرفه ای بافته شده میگم حالا برای اینکه خیلی برات دردسر درست نکنیم یکی دیگه ببافی چند؟

ممنون
این پیشنهاد بهتره فقط بالا میافته!!!

بلورین چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 06:19 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com

تازه شانس آوردی من نزدیکت نیستم وگرنه منم به جمع هنرجوهات اونم از نوع مجانی اضافه میشدم...شوخی کردم...من همون پارسال هم خیلی از بافتنی هات خوشم اومد ولی روم نشد ازت بپرسم...چون میدونم توضیح دادنش اینجوری سخته...حالا تو بافتنی هاتو بذار اینجا یه نفر پیدا میشه عکس مدلایی که بافتی رو اگر خوشم اومد نشونش بدم یادم بده...
خصوصا همون عکس تل و لباس خانوم کوچولو رو حتما واسه دخترم میبافم...

من که خوشحال میشدم یادت بدم!
انشاالله بتونی خوشگل ترشو ببافی.

سایبر سافت پنج‌شنبه 27 آذر 1393 ساعت 07:52 ب.ظ http://cybersoft24.blogfa.com

سلام دوست عزیز

یه هدیه ویژه برای شب یلدا براتون داریم
نرم افزار آندرویدی قارپوز ویژه شب یلدا که شامل:
آموزش تزیین هندونه و میوه های شب یلدا
پیامک ها وشعر ویژه شب یلدا
تزیین خنچه و طبق نوعروس ها برای شب یلدا
آموزش انواع دسر و ژله و غذاهای شب یلدا
آرایش ناخن و صورت برای شب یلدا
شخصیت شناسی با میوه های شب یلدا
بخشی ویژه کودکان در شب یلدا
و کلی مطلب جالب برای شب یلدا

برای دانلود نرم افزار به این لینک برید
http://cybersoft24.blogfa.com/post/6

منتظر نظرات سازنده شما در مورد نرم افزار قارپوز هستیم
با تشکر از توجه شما دوست عزیزبا تشکر از توجه شما دوست عزیز

مهتاب۲ شنبه 29 آذر 1393 ساعت 09:44 ب.ظ

فوق العاده س گلی جون.. فقط اینو میتونم بگم

نظر لطفته.

برای تو دوشنبه 1 دی 1393 ساعت 10:30 ق.ظ http://dearlover.blogfa.com/

سلام
چه لذتی داره که بچه ادم هنر دستش رو بپوشه ها وای اون تلش رو عشقه

خاله منم می بافه اون هم هنرمندانه می بافه برای دخترکم هم گاهی می بافه این

دو ساله همش میگم میرم ازش یاد می گیرم اما تا حالا شروع نکردم اما واقعا خوبه که ادم هنرش رو داشته باشه

منم موافقم از اول کلاس بگذار و ساعتش رو اعلام کن و بگو ورودی داره

یکوقت دیدی اصلا از بافتنی بافتن منصرف شدن

سلام
بله واقعا لذت بخشه!
چه خاله مهربونی. حتما از حضورش استفاده کن!
بعید هم‌ نیست!

بهار دوشنبه 1 دی 1393 ساعت 11:08 ق.ظ http://colourfullife.persianblog.ir

خوش به حالت که انقدر روابطت با فامیل و همسایه خوبه و روابط عمومی قوی داری و بافتنی های خوشگل می بافی.کاش منم وقت این کارها رو داشتم.خوشحال میشم بهم سر بزنی

حالا که روابط عمومی قوی درددساز شده برام!

کوثر دوشنبه 1 دی 1393 ساعت 05:20 ب.ظ http://manare.blogsky.com

سلام
عزیزدلم
چقدر این گل دخترت، جیگره! میشه منم یه سر بیام خونه تون، به صرف خوردن خانم کوچولو؟!
ماشاءالله، ماشاءالله
به نظرم واقعا کلاس بذار و شهریه بگیر. حتی اگر بتونی با یک فرهنگسرایی، خانه محله ای هماهنگ کنی، خیلی بهتره، برای اینکه خودت رودررو نشی برای گرفتن شهریه و...
یکسری آدم ها، دنبال کار مفت هستند، کسی که اهلش باشه وبخواد واقعا یاد بگیره، شهریه میده و بهش بر نمی خوره.
موفق باشی.

سلام
خیلی ممنون. فقط دخترمو تموم نکنی!
بدم‌ نمیاد بعدها که بچه ها بزرگ شدن فعالیت های اینجوری داشته باشم.
ممنونم.

زهرا پنج‌شنبه 4 دی 1393 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام گلی جان
وای چقدر خوشحال شدم ، چقدر شمامهربونی
خدا خیرتون بده
این آدرس ایمیلم هست زحمت میشه براتون یک دنیا ممنون

سلام
خواهش میکنم. فرستادم رسید به دستتون؟

دختری به نام صبر جمعه 12 دی 1393 ساعت 04:30 ب.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

آفرین.... کلاس بافتنی گذاشتی حتما خبر بده منم میام!!!
دنبال یه جا بودم که برم کلاس....

باشه چشم!

یاسمن یکشنبه 28 دی 1393 ساعت 02:36 ق.ظ http://yasaman1387.blogfa.com/

شما بافت دستکش بدون انگشت رو برای بچه ها با دومیل بلدید ؟ می خوام اصلا انگشت نداشته باشه از این مدل هایی که مثل کیسه می مونه و راحت دست بچه می ره
تو نت گشتم فقط یه مورده تو سایت برف دونه که 5میله و من بلد نیستم .

نه بلد نیستم. نبافتم تا حالا.
اما یه دستور بافت دارم. پیدا کنم میذارم براتون.

هدیه دوشنبه 4 اسفند 1393 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام عزیزم خیلى هنرمندى شما . اگه گروه بافتنى و قلاب بافى دارین ما رو هم اد کنین فیض ببریم ممنون

سلام
ممنون از لطفتون. تو چند تا گروه تو تلگرام عضوم. اگرتمایل دارین و به تلگرام دسترسی,شماره تون رو خصوصی برام بذارین که در صورت جا باز شدن ادتون کنم.

س پنج‌شنبه 7 اسفند 1393 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام عزیزم شماره من إیمیل کردم براتون برا گروهها منتظر خبرم ها

جا خالی بشه ادتون میکنم.

هدیه پنج‌شنبه 7 اسفند 1393 ساعت 04:13 ب.ظ

این پست بالایی مال من بود ها اشتباها س شد

ستاره دوشنبه 23 شهریور 1394 ساعت 11:23 ق.ظ

باسلام وخسته نباشى خدمت شماخانم گل وهنرمند.من خیلى دوست دارم عضوگروه بافتنى شمابشم ولى نمیدونم چطورى.خیلى به بافتنى علاقه دارم.انشاا...هرچه زودتربه گروه شمابپیوندم

اگر مبتدی نیستین شماره تونوخصوصی برام بفرستین ادتون کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد