در باب اعتیادات جدید


چند شب پیش شازده و چند تا از فامیلاش با همراهی گل پسر رفته بودن پارک آبی, از آخر شب تا نزدیکای صبح! ما خانوم ها هم تو خونه یکیشون جمع شده بودیم دور هم و خانم صاحبخونه هم که خیلی دلش از دست شوهرش پر بود, سر درد دلش باز شده بود و تا تونست غر زد و از شوهر و مادرشوهر و خواهرشوهرش بد گفت! در همون حین هم عقیده راسخ داشت که من زندگیم خیلی گل و بلبله و هیچ کدوم از مشکلات اونو ندارم! قبلا هم چند باری تلفنی از مشکلاتش گفته بود و منم نصیحتش کرده بودم, در واقع بیشتر راهنمایی. چون خودش همیشه می گه تو مثل خواهر بزرگمی و من قبولت دارم وگرنه من که فضول زندگی مردم نیستم! دیگه اون شب دیدم حالش خیلی خرابه و اصلا داره می ره رو مود افسردگی! برای همینم یه کم از مشکلاتی که سال های اول زندگی خودم داشتم براش گفتم که بدونه شبیه مشکلات اونو خیلی ها داشتن و دارن و حالا خیلی هم مسایل حادی نداره! بعد هم سعی کردم از خوبی های شوهرش براش بگم و کلی راهنمایی که چه جوری رفتار کنه و از حساسیت های زیادش کم کنه. هر وقت هم می دیدم داره می ره سمت این که بگه راهکارای منو امتحان کرده ولی جواب نداده با خنده و شوخی می گفتم:"اینا تجربه ده سال زندگی مشترکه من دارم راحت در اختیارت می  ذارم, الکی نیست ها! خوب گوش کن!!!"

اون وقت مهم ترین مشکلش در حال حاضر اعتیاد شدید شوهرش به وایبر و واتس اپ بود. این که تا نصفه های شب سرش تو گوشیه و بعد هم رو مبل خوابش می بره و به زن و بچه اش بی توجه شده! این که در اثر این شب بیداری ها صبح ها دیر سرکار می ره و سر کار هم خواب آلوئه, هم باز سرش تو گوشی و صاحب کارش هم که پدر خانومشه شاکیه از دستش...

بعد صحنه هایی که از شوهرش تعریف می کرد در خصوص این مدل اعتیاد, منو یاد زمانی می انداخت که معتاد وبلاگستان بودم و خیلی وقت ها تا نصف شب پای لپ تاپ. یاد شاکی شدن های شازده و به این نتیجه رسیدم که چه قدر رو اعصاب شازده بیچاره بودم و چه قدر بد بوده کارم!!! هر چند اعتیاد من به اون شدت نبود و  وبلاگ خوندن و نوشتن, خیلی مفیدتر از چت کردن و جک فرستادن با وایبر و واتس اپه, اما به هر حال این همه وقت پای لپ تاپ نشستن برای شازده خیلی آزاردهنده بوه حتما! علاوه بر این که باعث می شد بعضی وقتا رسما از کار و زندگیم بیافتم!



اما حالا حتما از کم رنگ بودنم متوجه شدین که خیلی فرق کردم با اون وقتا! منی که بیشتر روزها, جزء اولین کارهام بعد از بیدار شدن, سر زدن به وبلاگم و خوندن و جواب دادن به کامنت ها و بعد خوندن وبلاگ دوستان و کامنت گذاشتن براشون بود, حالا گاهی هفته به هفته فرصت نمی کنم بیام این جا! کارم زیاد شده, استراحت و وقت فراغتم کمه و خستگیم زیاد, شب ها زود خوابم می گیره و خلاصه با دو تا بچه این قدر کارای ریز و درشت سرم ریخته که فرصتم برای این جا واقعا محدود شده. علاوه بر همه این ها خانوم کوچولو نقش شکارچی لپ تاپ رو پیدا کرده و به زحمت می تونم بیام و چیزی بنویسم, هر چند که تو ذهنم زیاد پست می نویسم! اگر دستگاهی اختراع می شد که می تونست ذهن بافته های منو به پست وبلاگی تبدیل کنه خیلی خوب می شد!!!


نظرات 11 + ارسال نظر
نرجس شنبه 19 مهر 1393 ساعت 10:43 ب.ظ http://narjeskhanom.blogfa.com

احسنت بر شما.
همین درسته!!
خسته نباشید

سلامت باشین.

برای تو شنبه 19 مهر 1393 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام
کلا بچه ها نقش ترک دادن والدین رو ایفا می کنن و حالا هم شلوغی سرت و فرصت نداشتن و خستگیت بیشتر به خاطر همین خانوم کوچولو هستش

سلام
بله خانوم کوچولو بخش عمده ای از وقت ما رو به خودش اختصاص داده!

اندر احوالات یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 09:04 ق.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

چه خوب که اون خانم کسی مثل تو رو داشته که راهنمایی ش کنه

اگر راهنمایی هام به دردش بخوره!

بهار یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 10:44 ق.ظ http://ourcolorfullife.persianblog.ir

چقدر بده که آدم مرتب از فامیل شوهرش پیش این و اون بد مگه حالا هر جقدر هم که اونا بد باشن.من حتی پیش مامانم هم سعی میکنم همیشه از فامیل شوهرم خوب بگم چون هر چی باشه اونا یه جورایی فامیل خودمونن دیگه .مثل اینکه بشینی هی از پدر و مادرت و فامیلت پیش این و اون بد بگی که اصلا صورت خوشی نداره.این قضیه رو به اون خانوم هم بگیدکه حالا شما که هیچی ولی پیش هیچ کس از فامیل شوهر بد نگه مخصوصا توی جمع.اگه واقعا مشکلش حاده میتونه بره پیش مشاور یا اگه فکر میکنه شما میتونید کمکش کنید این مشکلات رو خصوصی به خود شما بگه

بله قبول دارم. دختر خوبیه اما این اخلاقش اصلا خوب نیست! آدم باید شوهرشو پیش دیگران عزیز کنه نه ذلیل!

مامان مترجم یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 11:00 ق.ظ

امان از این بلای خانمان سوز! دلم می‌خواد لپتاپمو از بالای برج میلاد پرت کنم پایین و از این اعتیاد خلاص شم:(

هییییییی! ما که نیمه ترکیم!

مهناز یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 01:38 ب.ظ http://mahna131091.blogfa.com/

خوش و خرم و شاد باشی. عیدت هم مبارک. زندگی و همسرو فرزندان همیشه جزء اولویت ها هستند اگه همه ما اینو خوب یاد گرفتیم همه زندگی هامون گل و بلبل میشه. من امتحان کردم روزهایی که به همسری و بچه ها خوب می رسم هم خودم آرامش دارم هم اونا . موفق باشی.

ممنون از لطفتون.
دقیقا همین طوره.

خانم اردیبهشتی یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 03:05 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
منم اعتیادم کمتر شده! هم به وبلاگ و هم وایبر مایبر! یکیش سرشلوغی من هم هست

سلام
این از فواید سرشلوغیه!

ماتیوس یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 05:49 ب.ظ http://sempaye1.blogfa.com

چند تا از این مادر شوهر ها باعث شدند زندگی خوش و خرم بچه هاشون به هم بخوره و اسم دخالت هاشون رو گداشتن " خیرخواهی" ؟ کی تموم می شه کابوس مادرشوهرایی که به هر قیمتی می خوان و می تونن زندگی بچه هاشونو به هم بریزن؟
من فکر میکنم وقتی کسی اینقدر داغونه بیشتر نیاز به همدلی داره ... جملاتی مثل " آره قبول داره" " حق با توئه" حتی اگر حقی نداشت ... بعد از آروم شدنشون روشون اثر می گذاره...
خدا عاقبت همه رو به خیر کنه و زندگی جوانان و گاهی پیران رو از شرِ منیت های بزرگتراشون در امان نگه داره. عیدتون مبارک

مادرشوهرش خیلی آدم بد نیست! خودش هم خیلی حساسه! یعنی هر دو طرف تقصیر دارن.
باهاش همدلی هم کردم اما لازم بود یه توصیه هایی هم بهش بشه تا یه تکونی به خودش بده و برای زندگیش یه کاری بکنه.

نبات دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 01:17 ق.ظ

منم قبلنا خیلی معتاد بودم ولی الان نع
دیگه وبلاگستان هم اون شور قبلی رو نداره

عیدت مباااارک

اکثرا همین طور شدن.
ممنون.

ابراهیم دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 05:47 ق.ظ http://namebaran.blogfa.com/

سلام
متاسفانه ما بدون فرهنگ از هر وسیله ای استفاده می کنیم. و اصلا قبل از اینکه وسیله ای بیاد کاش فرهنگش بیاد. وبلاگ که خیلی خوب بود. آدم رو معتاد می کرد اما نه مثل این برنامه های مبایلی. داخل یه مهمونی دیگه آدم ها با هم حرف نمی زنن. همه یه گوشی دستشونه و دارند با وایبر و این حرفا ور می رند.
ماجرای زن و وشهری هم که دیگه چه بدتر.

سلام
بله این بی فرهنگی رو ما داریم متاسفانه!
اعتیاد به وبلاگ خیلی بهتر از اعتیاد به وایبره!

عسل نصیری سه‌شنبه 22 مهر 1393 ساعت 01:50 ب.ظ

کاش یه عکس از خانوم کوچولو میذاشتی

چشم عکس هم میذارم به موقعش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد