صبح تا شب...


دیروز بر خلاف پایانش خوب شروع شد! صبح دوستم سین اومد پیشم, پسرشو گذاشت و رفت بیرون تا یه کاری انجام بده و بعد یک ساعت برگشت. یک کم نشست و حرف زدیم و بعد هم رفت برای سونوی غربالگری نی نی تو دلیش.

مشغول ناهار پختن بودم که فاطمه یه دوست دیگه ام که تو تماس تلفنی صبحمون گفته بود خیلی خسته و کلافه اس و منم گفته بودم اگه تونست بیاد خونه مون, زنگ زد و گفت تو راه خونه مونه! تا ماکارونی رو دم کردم و سالاد درست کردم با پسرش رسیدن! با هم ناهار خوردیم و کلی گفتیم و خندیدیم! بچه ها هم حسابی بازی کردن و خونه رو ترکوندن! حس خوبی داشتم که دو تا از دوستام یهویی مهمون خونه ام شدن. عصر با هم اسباب بازی ها و اتاق گل پسر رو جمع کردیم و فاطمه و پسرش رفتن خونه شون. خانوم کوچولو رو که از خستگی در حال غش کردن بود خوابوندم و خودمم کنارش بیهوش شدم! گل پسر هم رو مبل خوابش برد.



از صدای زنگ در بیدار شدم و گیج و منگ آیفون رو زدم. سین بود که بی حال و خسته اومد و رو مبل ول شد. رفته بود یکی از این سونوگرافی های پیشرفته و معروف که می تونست تو دوازده هفتگی جنین, جنسیتش رو تشخیص بده. با هیجان گفتم خوب بچه چی هست؟ که یهو زد زیر گریه... کپ کردم. رفتم کنارش نشستم و پرسیدم چی شده که با هق هق گفت دکتر گفته این بچه مشکل داره و زیاد به موندنش امید نداشته باش. گفته اگه نتیجه آزمایشات اولیه مشکلی رو نشون بده باید یک سری آزمایش دقیق تر دیگه بده و اگه قطعا معلوم بشه مشکلی هست, باید بچه سقط بشه... با این که این بچه رو ناخواسته _ یا به قول خودش خدا خواسته_ باردار شده بود و بچه اولش هنوز یک و سال و نیمش هم نشده, اما می فهمیدم که خیلی دوستش داره و مشکل دار بودنش و اجبار به سقط براش فاجعه اس... با همه وجود می فهمیدم اما نمی تونستم هیچ چیزی برای تسکینش بگم. دهنم قفل شده بود انگار. شوهر و پسرش هم تو ماشین بودن و گفتم بمونین که نموندن و رفتن.

بعد عذاب وجدان به شدت اومد سراغم. که چرا نتونستم آرومش کنم؟ چرا نگهش نداشتم و با اون حال رفت خونه شون؟ چرا تو همچین موقعیتی که کس دیگه ای نبود تا دلداریش بده این قدر رفیق به درد نخوری شدم؟؟؟

بعد شام که دیدم تو وایبر آن لاینه تازه شروع کردم به دلداری. اونم از نوع اینترنتی! همه حرفایی که نتونسته بودم بزنم رو براش تایپ کردم! حرفایی که استادمون هفته پیش گفته بودم رو براش نوشتم. که جنین هم قابلیت خوددرمانی داره و می تونه بیماری های خودش رو درمان کنه, هم تمام امواج مغزی مادر رو دریافت می کنه. برای همین می تونه در اثر تلقینات مثبت مادر بهبود پیدا کنه. بعد هم نمونه ای رو که مثال زده بود براش گفتم. خانومی که بعد چند سال دوا و درمون کردن به سختی باردار شده بود, اما پزشک ها تشخیص قطعی داده بودن که جنینش هم مشکل مغزی داره و هم مشکل جسمی و باید سقط بشه. اما مادر زیر بار نمیره. نه بار تو دوره بارداریش قرآن رو ختم می کنه و مرتب با بچه اش صحبت می کنه و می گه تو باید خوب بشی و سالم به دنیا بیای. و بچه کاملا سالم متولد می شه! بعد چند سال هم ازش آزمون های هوش می گیرن تو همه شون بالاتر از حد نرمال تشخیص داده می شه. همون بچه ای که گفته بودن مشکل مغزی داره. که شاید اصلا تشخیص دکتر اشتباه باشه, که همه چی رو بسپره به خدا و ازش بخواد هر چی خیر و صلاحه همون بشه...


دیروز خوب شروع شد اما تلخ تموم.

برای آرامش دوستم و سلامتی نی نی تو دلیش دعا کنین لطفا.



نظرات 33 + ارسال نظر
بیتا دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 02:28 ب.ظ

سلام عزیزم زیاد کامنت نمی زارم برات اما اینبار دلم گرفت یاد چند ماه پیش و خواهرم افتادم
خواهر منم بچه چهار ماه اش رو به دلیل اینکه تو سونوگرافی تشخیص دادن مغز بچه تشکیل نشده و ... مشکل داره ، با دستور پزشک قانونی سقط کرد.برای همه ما هم خیلی دوران سختی بود. بچه اولش پسر بود و این یکی هم دختر قرار بود باشه و ما از ذوق دختر بودنش رو آسمونا بودیم . اما متاسفانه خدا صلاح ندونست و البته ممنون خدا هستیم که نخواست بچه ناقصی به دنیا بیاد
ان شالله که مشکل نی نی کوچولو دوستت رفع بشه و سالم بمونه اما
اگر واقعا دکتر براش قطعی شد که بچه مشکل داره سقط کنه بهتره با احتمال و نذر و نیاز همیشه نمیشه. تازه برای مجوز سقط باید بره ونوگرفی مورد تایید خودشون و دو تا دکتر دیگه هم باید تایید کنن. یعنی با یه جواب سونوگرافی قانع نمیشن پس اگر گفتن سقط یعنی حتما سقطه. البته اینم در نظر داشته باش اگر بچه بالای 20 هفته اش بشه دیگه مجوز نمیدن

برای خواهرتون خیلی متاسف شدم. برای یه مادر خیلی سخته. انشاالله به زودی خدا یه دخر سالم و صالح بهش بده.
هنوز جواب آزمایشات اولیه نیومده. جنین هم سیزده هفته شه. خوب قطعا اگه تشخیص داده بشه جنین مشکل جدی داره باید سقط بشه که امیدورم این طور نشه.

شادی دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 02:58 ب.ظ http://shadi2022.persianblog.ir/

سلام گلی .واسه دوستت خیلی ناراحت شدم .یه حسیه که فقط اونایی که درشرایطش بوودن درک میکنن .میدونی که منم مجبورشده سقط کنم ضربان قلبش ازکارافتاده بود میگفتن ضعیف بوده ...به خداسپردم همه چیو .چکارمیشه کرد؟؟؟اینم یه نوع امتحانه واسه ماهای بی طاقت .خداکنه مشکل دوستت حل بشه واون مجبورنشه این راه سخت و طاقت فرسای سقط کردنو طی کنه .آمین .

سلام
نه شادی جون نمی دونستم. کی؟
انشاالله.

مامان باران دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 03:51 ب.ظ http://ali-kochulooye-ma.niniweblog.com

سلام گلابتون جان. نمیدونم جرا فکر کردم دوستت سونوگرافی دکتر شاکری رفته اند
اگر چند دکتر سونوگرافی دیگر هم تایید کردند بهتره بچه سقط بشه
فقط میتونیم امیدوار باشیم و دعا کنیم که سونوگرافی اول اشتباه کرده باشه.
انشالا هر چه خیره پیش بیاد

سلام
اسم دکترش رو نمیدونم!
فعلا جواب آزمایشات اولیه نیومده. انشالله.

بلورین دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 06:44 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com

بنده خدا دوستت...آدم اینجور مواقع واقعا نمی دونه چی باید بگه...ولی مهم اینه که امیدش و از دست نده...البته هر چی قسمتش باشه همون می شه...و امیدوارم با توجه به خیر و صلاحش براش اتفاقات خوبی بیافته...

انشاالله همین طور باشه.
نی نیت چه طوره؟!

من و دخملی دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 07:10 ب.ظ

خدا کمک خودش و بچه اش کنه.. منم از خوندنش خیلی ناراحت شدم .. میدونم چه حسی داره.. منم اون زمان که دخملی رو باردار بودم مدام به خاطر قرصایی که خورده بودم قبلش نگران بودم و واسه کیست مزاحمی که کنار دخملم رشد میکرد و اذیتش میکرد و من مدااااام دعا میکردم مشکلی واسه دخترم ایجاد نکنه..
امیدوارم واقعا دوستت به این ایمان برسه و خودش و نی نیش به هم کمک کنن تا سلامت بشه..

این نگرانی ها مادرو داغون می کنه. انشاالله برای هیچ کس پیش نیاد.

آفرین دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 07:27 ب.ظ

توکل به خدا! بهتره با چند تا پزشک دیگه هم مشورت کنند.

حتما این کارو می کنه.

آنا دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:14 ب.ظ

شاید در اون مورد یه خطای پزشکی رخ داده بوده ! پس ابن دلیل نمیشه به امید معجزه زندگی یه موجود رو به خطر بندازه. به نظرم این قسمت گفته هاتون اصلا درست نبود شما خوانندگانی دارید که شاید به امید این اتفاق جنین ناقصشون رو نگه دارند.. امیدوارم که تو سونو اشتباه شده باشه و با خبرهای خوب برگردید.

این موردی بود که برام خیلی جالب بود. به نظرم خطای پزشکی نبوده معجزه ایمان و باور یه مادر بوده!
خواننده های منم عقل دارن! فکر نمی کنم کسی به صرف خوندن همچین چیزی اگه تایید بشه جنینش مشکل اساسی داره نگهش داره!
اینا رو برای آرامش دوستم بهش گفتم که همیشه هر چی دکترا بگن نیست و اصل کار کس دیگه اس!
منم امیدوارم.

دختر خوب دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:21 ب.ظ http://goodgirl1393.blogfa.com/

ایشالا دلشآروم بشه ... با بودنه دوسته خوبی مثله شما زودتر آروم میشه ... البته امیدوارم حاله بچش خوب شه ... تو بیمارستانهای ما کم نیست معجزاتی در این زمینه ...

انشاالله. امیدوارم که جواب آزمایشات خلاف گفته دکتر باشه!

آذردخت دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:45 ب.ظ http://azardokhtar.blogfa.com

چقدر سخت و غمگینه این اتفاق. دل بستن به یه موجود کوچولو و تحمل سختی های ماه های اول بارداری وبعد احتمال دل کندن از همه چیز. امیدوارم خدا بهش آرامش بده و هر چی خیره پیش بیاد.

آره واقعا. ناامید شدن امید خیلی سخته.

برای تو سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 01:56 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی
اول که خوندم خوشحال شدم اخه خوندن بودن کنار دوست شادی اوره
اما بعد واقعا ناراحت شدم اگر چه به قول شما نی نی اش خدا خواسته بوده اما حالا سه ماهه که بهش انس گرفته انشالله که به لطف همون خدای مهربونی که نی نی رو بهش داده نی نی هم سالم باشه

عزیزم به وبم یک سری بزنید به یک چالش دعوت شدید

سلام
انشاالله که مشکلی نباشه و بچه سالم متولد بشه.

زیر این آسمون آبی (فاطیما) سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 08:33 ق.ظ http://zireasemoon.blogsky.com/

چقدر برای یک مادر دردناکه این لحظات
امیدوارم که هرچی خیر و صلاحشه پیش بیاد

حالا باز خوبه یه بچه رو داره وگرنه خیلی سخت تر بود تحمل این شرایط

خیلی سخته
انشاالله.

هاچ زنبور عسل سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 09:19 ق.ظ

یاد خودم افتام
چه زجه هایی میزدم بعد از فهمیدن اینکه جنینم سقط شده
فک میکردم دنیا برام به آخر خط رسیده
همه چیو سیاهه سیاه میدیدم اون روزا
ولی غافل ازاینکه خدا همه جوره هوامو داره
به دوستت بگو توکلش به خدا باشه
یادمه چن ساله پیش که محسنو باردار بودم دکتر به مامانم که خیلی سردرد داشت گفت یه تومور بدخیم تو سرته وباید سریع عمل شی واین عملم 50-50بهش امید هست(هم ام آر آی داده بود هم سونوگرافی)
چون یادمون نبود به لطف خدا وهمه چیو فقط دانسته های پزشکی اون دکتر میدونستیم دنیا برا کل خونواده تیره وتار شد همه به هم ریخته بودیم مخصوصا من که بعد از سقط اولم وتو بارداری دومم این خبرو شنیدم حالم از همه وخیم تر بود
حالا بیشتر از 5 سال از اون تاریخ میگذره محسنم به دنیا اومد به سلامتی و
مامانمم اصلا زیر تیغ جراحی نرفت
وما هنوزم که هنوزه شرمنده کم ایمانی خودمون به خدای مهربونه
اگه دوستت همه چیو بسپاره به خدا ، خدا خودش بهترینها رو براش رقم میزنه خدای مهربون ورئوف صلاح بنده هاشو بهتر از هر کس دیگه ای میدونه

خدا رو شکر که هم حال گل پسرت خوبه هم مامانت. خدا برات نگهشون داره.
دوستم توکلش خیلی قویه!

مهتاب2 سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 10:22 ق.ظ

درسته که خیلی این موضوع سخته کمه یه مادر بفهمه جنینش مشکل داره ولی از یه نگاه دیگه باید شکر گزار بود که الان پزشکی اونقدر پیشرفت کرده که نذارن یه موجود بیگناه با نقص عضو یا معلولیت به دنیا بیاد..

بله اینم هست.

هموطن سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 01:27 ب.ظ

سلام عزیزم از خوندن مطالبتون لذت بردم فقط یک نکته چه نیازی هست به گذاشتن این مدل عکس ها اونم ادم معتقدی مثل شما شاید یه اقا خواننده وبلاگ شما باشه ...مطالبتون انقدر صمیمی و روان و شیرینه که نیازی به عکس نداشته باشه که شما با دو تا بچه وکلی دلشو ره های مادرانه بخواین سرچ کنین برای عکس ...البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند ولی یه کمی با حجاب تر باشن بهتره

سلام
حرف شما در صورتی درسته که من از خودم عکس بی حجاب بذارم تو وبلاگم!
بعد هم اکثر عکس های اینترنتی این جوریه و عکس با حجاب خیلی کمه. اگه بود ز این مدل عکسا میذاشتم.
به هر حال ممنون که نظرتونو گفتین.

emasis سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 01:41 ب.ظ http://emasis.blogsky.com/

گاهی امــیـــد همه چیز آدمه ...

انشالله که یه اشتباه پزشکی باشه و کوچولو سالم باشه

انشاالله.

شیما سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 02:05 ب.ظ

چقدر بد :( خدا این روزا بهش صبر بده و کمکش کنه ...ایشالا که اینجوری نشه ...

انشاله اشتبا شده باشه.

منجوق سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 08:27 ب.ظ

گاهی باید همه چیز را به خدا سپرد

همیشه باید همه چیز رو به خدا سپرد!

نوا سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 11:31 ب.ظ

انشاالله تونتایج ازمایش ها این مطلب کاملا ردمیشه اما چندتا نکته
دوستت کجا این کار راانجام داده متاسفانه چندتایی از مراکز سونوگرافی دقت لازم وحساسیت کافی برای بررسی اندازه ها وتشخیص سلامت دارن تواین ازمایش های غربالگری سن مادر رافاکتور مهمی میدونن
غیرازدکترخودش باچندتا دکتر دیگ مشورت کنه من این مورد رادوسال قبل با یکی از نزدیکان داشتیم که بعد مشخص شد دقت درتشخیص کافیرنبوده جنین رانگه داشت دکترای دیگه تایید کردن الان گل دخترش دوساله است

تو مرکز معتبری سونو داده اما گاهی این اشتباهات پیش میاد. منم چند مورد شنیدم.
قصد مشورت با چند تا دکتر دیگه رو هم داره.

زهره خاموش چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 10:06 ق.ظ

گریه ام گرفت خدا بچه اشو که در واقع هدیه خودشه سالم نگه داره

انشاالله.

خانم اردیبهشتی چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 11:32 ق.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
امیدوارم آزمایشات بعدی نشون بده مشکلی نیست ولی اگه مشکلی هم بود بهتره ریسک نکنه. درسته که ممکنه نظر پزشکان صد درصد درست نباشه ولی کسی که مشکل نازایی نداره چرا ریسک کنه؟!

امیدوارم همه چیز به خیر و نیکی جلو بره.

سلام
منم امیدوارم.ممنون.

ترلان پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 09:38 ق.ظ http://tarlancafe.persianblog.ir

عزیزم... از ته دل دعا می کنم انشالله بچه صحیح و سالم به دنیا بیاد و تشخیص دکتر اشتباه بوده باشه.
من بارداری اولم ناموفق بود. تو هفته دهم متوجه شدن قلب جنین نمیزنه و کورتاژ کردم. خیــــــــــــلی حس بدی داشتم. حس یه آدم شکست خورده! ولی بعدش خدا رو شکر کردم. گفتم خدایا اگه واقعاً مشکل دار بود همون بهتر که زود متوجه شدن و جلوی آسیب های بعدی من و اون رو گرفتن. 3-4 ماه بعد مجدداً باردار شدم. این بار به شکر خدا همه چی خوب پیش رفت تااااااااااااا ماه هشتم! یه جای خیلی معتبر رفتم برای سونوگرافی (جایی که خود دکترم پیشنهاد داده بود) اونجا هم بهم گفتن همه چی اوکی هست. 2 روز بعد دکتر خودم بهم زنگ زد و گفت اون دکتری که سونوت کرد چیزی بهت نگفت؟؟ گفتم: بهم گفت مشکلی نداری! دکتر گفت ولی توی گزارش اعدادی که نوشته اصلاً با هم جور نیس! مثلاً جنین عمرش 34 هفته س، دور سرش 38 هفته، دور کمرش 28 هفته و استخوان ران پاش 30 هفته! ضمن این که خونرسانی به جنین هم مشکل داره!!
داشتم دیوانه میشدم!!! احساس می کردم یه موجود فضایی کله گنده پا کوتاه با یه کمر باریک توی شکممه! هیچ کاری از دستم بر نمیومد. من مونده بودم و یه بچه ای که با کلی سلام و صلوات رسونده بودمش به ماه هشتم و تا حالا همه چی خوب بود ولی یهو دکتر بهم اینجوری گفت! داغون شدم! نمیدونستم چیکار کنم! تا اون روز جنین مرتب تکون میخورد ولی از وقتی دکتر این شکلی منو به هم ریخت دیگه هیچ حرکتی رو هم حس نمی کردم! اصلاً بهم تلقین شده بود که این بچه مشکل داره! دکتر میگفت اگه مشکل خونرسانی داشته باشه باید سزارین کنیم و دو تا آمپول می زنیم به بچه تا ریه هاش تکمیل بشه و از این حرفا! دنیا برام سیاه شده بود... فقط گریه می کردم. شوهرم خیلی سعی کرد آرومم کنه ولی فایده ای نداشت. تا این که یکی از همکارام که خیلی دختر با خداییه با حرفایی که زد دلم آروم شد. گفت فقط توکلت به خدا باشه و همه چی رو بسپار دست اون.
روز بعدش رفتم یه جای دیگه ( این بار پیش یه دکتری که متخصص جنین شناسی بود اصلاً و دکترم گفته بود هر چی که این بگه چون این یکی دیگه آخرشه!) و اون که سونوگرافی کرد خیلی خونسردانه گفت که همه چی خوبه و اصلاً این اعداد و ارقام نگران کننده نیس. این که سر بچه بزرگه نه این که به طور غیر عادی بزرگ باشه. مث این می مونه که کلاً جزو آدم های سر بزرگ حساب میشه. یعنی مثلاً من سرم کوچیکه ولی شوهرت سرش بزرگه! نه من غیر عادیم نه اون! یکی پاهاش کشیده س یکی پاهاش کوتاهه (این با کوتاهی غیر عادی اشتباه نشه) ولی هر دو عادی هستن. یکی استخوان بندی ظریف داره یکی استخوان بندی درشت! این تفاوت ها باید باشه! خونرسانی هم هیچ مشکلی نداره چون جفت از پشت جنین داره خون می رسونه.
یعنی داشتم بال در میاوردم! نشون به اون نشون که 1 ماه بعد زایمان طبیعی کردم و یه گل پسر ماشالله هزار ماشالله صحیح و سالم و خوش قد و قواره به دنیا اومد. اونقدر رعنا و خوش سیما که مرتب باید براش اسفند دود کنیم!! و ماشالله اونقدر درشت که هر کی سنش رو می پرسه باید 6-7 ماه بذاریم روش و بگیم تا نگن چقدر بزرگه!!!!!
خیلی حرف زدم ولی مخلص کلام این که: حتماً باز هم این آزمایشات تکرار بشه. اگه اشتباهی رخ داده که هیچی! این اتفاق رو میذاریم به حساب تلنگری برای یاد خدا کردن و اگه خدای نکرده درست بوده باز هم خدا رو شکر که زود متوجه شدیم و به تشخیص دکتر عمل کنیم.
هم تو رو هم دوستت رو و هم بچه ش رو به خدای بزرگ و منان میسپارم

وای چه روزای سختی رو گذروندین. خدا رو شکر که ختم به خیر شده و الان فرزندتون صحیح .و سالم کنارتونه. امیدوارم برای هیچ مادری چنین چیزی پیش نیاد.
ممنون از لطفت.

هموطن پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام عزیزم اینکه شما عکسی رو بزازین که از طریق وبلاگ شما توجه مرد معتقدی حتی برای لحظه ای متوجه عکس بشه چی ؟
ما مذهبی ها مسولیتمون بیشتره میدونم شما به دلیل خوش ذوقی عکس میزارین مثلا عکس بچه هایی که میزارین جالبه ولی عکس خانوما واقعا لزومی داره ؟...اگه فکر کنین فقط روی یک نفر تاثیر منفی بزاره
انسان باید مراقب تاثیرات کارش باشه من با چادر توی مطب میشینم به دلیل اینکه موقع فشار گرفتن اقایون بتونم از چادرم برای لمس نبض دست استفاده کنم شاید بعضیا بگن چه دکتر املی ولی من راضیم که به وظیفه شرعیم عمل کردم بازم البته اختیار با شماست اینها فقط نظر بود

سلام
ببخشید اما من این حرف رو قبول ندارم! اگر ذهن کسی این قدر خراب باشه که بخواد با دیدن این عکس های ساده تاثیر منفی بگیره, خیلی بدتر از این ها دور و برمون هست و به صرف دیدن چنین عکسایی از راه به در نمیشه!
من خیلی بیشتر از این حرف ها برای شعور خوانندگانم ارزش قایلم.

بهار شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 10:52 ق.ظ

چقدر باید ذهن خراب و منحرف بشه که از تو این مطلب توجهش به حجاب زنای تو عکس جلب بشه ....

هموطن شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 01:37 ب.ظ

بهار خانم عزیز ذهن من منحرف نیست این اطاعت شرعیست ...مثل اینکه برخی میگویند چون بعضی از بستگان من انسانهای خوب وپاکی هستن من جلوی انها حجاب ندارم ولی خداوند میگه زن مسلمان جلوی همه نامحرم ها حجاب داشته باشه فارغ از اینکه اونها چگونه انسان هایی باشن
اینجا هم قضیه اینه من سعی کردم با عباراتی ساده این موارد رو شرح بدهم تا قابل فهم باشه طبعا عکسها در کنار مطلب دیده میشن
من یک زن هستم با این عکسا که خانومها تحریک نمیشن من گفتم توجه یک مرد را حتی برای لحظه ای جلب کنه ...من دیدم نویسنده یک خانم محجبه مذهبی هستن از باب نهی از منکر تذکری دادم حالا اختیار با خودشونه که چه تصمیمی بگیرن من وظیفه مو انجام دادم

مینو شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 06:55 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

امیدوارم اشتباه از سونو گرافی باشه.چون نمیشه با امید بستن به روحیه مثبت ریسک کرد و جنینی را که تشخیص داده اند ناقص است نگهداشت.

سونو اشتباه نبوده. اما باید آزمایشات تکمیلی انجام بشه تا نتیجه قطعی مشخص بشه.

اماسیس شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 08:55 ب.ظ

منظور جناب هموطن دقیقا" آقایونی با مثل ما هست ،

الان خواستین بگین که قصدتون خیر بوده ؟ اگه آره که میتونستید از تو قسمت تماس با مدیر وبلاگ نظرتونو بگید ولی الان دقیقا" یه جور تو هین به ما شده.شما دارین ما رو متهم میکنید و واقعا" ممنون ازتون که علنا" دارید میگید نگاه ما بعله!

شما که اینقد احساس خطر کردید و علم امر به معروف دارید ، چرا شرایط اولیه اش رو رعایت نکردید ؛

فقط خواستین خودتونو مطرح کنید به نظرم ، که امیدوارم برداشتم اشتباه باشه.

شما ناراحت نشین جناب اماسیس. هر چند که بهتون حق میدم! اما دوست ندارم تو خونه مجازی من دلخوری پیش بیاد.

زهرا یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 09:04 ق.ظ

ببخشید خانم هموطن بهتره شما اول تفکراتتون رو عوض کنید بعد ازدواج کنید البته اگر اصلا قصد ازدواج داشته باشید. با این تفکرات فکر می کنم باید همسر شما خانه داری کنند و شما بروید سر کار!! خانم های ایرانی و مسلمانی که هر روز آدم توی کوچه و خیابان می بیند به مراتب بدتر از این دو تا خانم بیچاره کافر هستند.

هموطن یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام
ایکاش همه ما وقتی با یک نظر موافق نیستیم ...نه زود قضاوت کنیم ....نه توهین کنیم
1)جناب اماسیس کسی به اقایون توهین نمیکنه اینکه خداوندفقط وفقط فرموده خانمها موهایشان را از دید اقایان نامحرم بپوشانند یقینا به قصد توهین به اقایان نبوده ...توجه به تفاوتهای دو جنس بوده ولی به هر دو جنس حفظ نگاه رو توصیه کرده

2) فرمو ده اید قصد مطرح کردن خودت رو داشتی !!!!!نام هموطن رو کسی میشناسه ؟؟؟؟میلیونها ایرانی هموطن شمایند !!!
من به دلیل تراکم کاری فرصت وبگردی ندارم ...به 4-5 وبلاگ سر میزنم ...جند روزیست که در مرخصی هستم ازوبلاگ صبا خانم به اینجا لینک شدم چند پست اخرو خوندم موقع نظر گذاشتن هم گزینه ارتباط با مدیرو ندیدم اگرچه مدیر محترم وبلاگ اگر تمایل نداشتند این کامنت رو نمیزاشتن ...

3)زهرا خانم عزیز ممنون از ابراز لطفتون !!!!عزیزم من متاهلم فرزند 17 ساله دارم خودم و همسرم دو پزشک فعال در جامعه هستیم مشکلی با فعالیت اجتماعی هم نداریم ....بیان یک حکم شرعی ربطی به فکر من نداره ...خداوکیلی خانوما ممکنه لباس چسبون بپوشن نهایتا استین مانتو تا ارنج باشه ولی دیگه بدن شون که برهنه نیست ...متاسفم وقتی مذهبی های ما در برابر حکم خداوند اینگونه موضع میگیرند وناهی منکر رابیمار فکری میپندارند چگونه توقع داریم کسیکه با مفهوم حجاب از بچگی بیگانه بوده پذیرای حجاب شود ...واز بد حجابی در جامعه گله مندیم خب انها هم میگویند مذهبی ها ذهن خرابی دارند مگه تو اروپا استخر ها مختلط نیست؟

اندر احوالات سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 12:07 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

الهی
چشم حتما دعا می کنم اگه قابل باشم

ممنون از لطفت.

دختری به نام صبر پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 02:21 ب.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

عرضم به حضورتون که دو نفر رو میشناسم که براشون چنین تشخیصی داده شده بود و هر دو زیر بار نرفتن بچه رو سقط کنند.... و هر دو بچه الان در صحت و سلامت به سر می برند.
والا یه بنده خدای مطلعی می گفت این آزمایش های غربالگری از جمله کارهای کثیف غرب برای کم کردن نسل مسلمون هاست که به اسم پیشرفت علم وارد کشورهایی از جمله ایران کردن و به بهانه های پزشکی کاری میکنن بچه رو با دست خودت سقط کنی و خب مسلمه که بعد از یکبار سقط چه بر سر رحم میاد و احتمال بارداری های بی خطر بعدی رو کم میکنه
الله اعلم

منم چند مورد همین طوری میشناسم.
این حرفو منم شنیدم. یکی از دوستامم که ساکن انگلیسه میگه اونجا اصلا این آزمایشات و سونوها رو انجام نمیدن!

غذادرمانی سرطان یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 07:18 ق.ظ http://nokhod1.mihanblog.ir

بجای ماکارونی 15عدد انجیر بینداز داخل لیوان شربت کن شیرین که شد بخور
ضعف کردی عصربادام درختی بخور
نبازندخوری مانع سرطان وکیست وفیبروم وفشارخون وچربی خون وامثالهم میشه

تشکر!

غذادرمانی سرطان یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 07:19 ق.ظ http://nokhod1.mihanblog.زخئ


اصلاح ادرس شد

غذادرمانی سرطان یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 07:20 ق.ظ http://nokhod1.mihanblog.com


بالاخره ادرس اصلاح شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد