روزهای دوست داشتنی


با وجود این که نه درس می خونم و نه سر کار می رم, روزهای تعطیل رو دوست دارم و ازقبل برای اومدنشون ذوق!

با این که تو این روزا کار چندان خاصی انجام نمی دیم, کارم توی خونه بیشتر می شه, بچه ها هم اتفاقا زودتر از روزهای غیر تعطیل از خواب بیدار می شن و ... اما این حس که همه اعضای خانواده دور هم جمعن, این که می تونیم با آرامش و بدون دغدغه دیر شدن کار شازده و مهد گل پسر با هم صبحانه بخوریم, با شازده ولو بشیم رو مبل های جلوی تلویزیون و فیلم ببینیم و ... برام لذت بخشه! حتی با این که بعضی وقت ها این روزا برام کسل کننده می شه, باز هم مشتاقشونم و منتظر آخر هفته ها!



یکی از خوشایندترین کارهایی که همیشه وقت و حوصله لازم رو برای انجامش ندارم, بازی کردن با گل پسره! اگه کار نداشته باشم و حوصله هم داشته باشم و از اون مهم تر گل پسر رو دنده چپ نباشه و بشینیم با هم نقاشی بکشیم و پازل درست کنیم و بازی های فکری انجام بدیم و ... بعدش کلی حالم خوبه! مثل دیروز که گل پسر اعلام کرد نمی خواد بره مهد کودک و دوست داره تو خونه پیش من و خانوم کوچولو باشه و امروز! اصلا جو خونه با نشاط می شه و محبت بین و گل پسر قل قل می کنه!



این روزها که این قدر دنیا تاریک و سیاهه و موج اخبار تلخ احاطه مون کرده, من دست و پا می زنم تا شاید بتونم کمی فضای خونه ام رو شاد نگه دارم...