روزی روزگاری وبلاگستان...


اون زمان ها, زمان گوگل ریدر مرحوم منظورمه, اگر دو سه روز به وبلاگستان سر نمی زدم, وقتی صفحه ریدر رو باز می کردم, تعداد پست های جدیدی که نخونده بودم معمولا 1000+ بود!  چند وقت پیش صفحه فیدلیم بیشتر ازسه هفته بود که باز نمی شد و وقتی یهو خودش درست شد و بازش کردم, تعداد پست های نخونده به 500 تا هم نمی رسید...  در کنار این کاهش شدید تعداد کامنت ها هم هست که به حدود یک سوم قبل و کم تر رسیده!

وبلاگستان روز به روز کم رونق تر و بی حال تر می شه, خیلی از وبلاگ نویس های قدیمی که قلم قشنگی داشتن و مشتاقانه منتظر دیدن پست های جدیدشون بودم به طور رسمی یا غیر غیر رسمی وبلاگشون رو تعطیل کردن و رفتن! بقیه هم یا کم می نویسن یا دیگه نوشته هاشون اون شور و حال قبل رو نداره و خلاصه خیلی کم شدن وبلاگ نویس هایی که هنوز مثل قبل دارن ادامه می دن!


واقعیت این که شبکه های اجتماعی جدید بدجور زیرآب وبلاگستان رو زده و می زنه و به شدت هم اعتیاد آوره! چت ها و کپی پیست کردن پی ام های وایبری و واتس اپی و ... جای کامنت بازی ها و دید و بازدیدها ی وبلاگی رو گرفته! چون هم خیلی راحت تره, هم جذاب تر و هم در دسترس تر!



جدیدا مدام تو گروه های مختلف وایبری اضافه می شم. گروه هم کلاسی های راهنمایی و  دبیرستان و دانشگاه, گروه های فامیلی و دوستانه. تو این گروه ها از حال هم خبر می گیریم, عکس هامون رو رد و بدل می کنیم, از هر دری حرف می زنیم و تبادل نظر می کنیم... این ها خوبه اما گاهی احساس می کنم این حجم بالای تایپ کردن, داره حرف زدن رو از یادم می بره! داره رو در رو تبادل نظر کردن رو برام سخت می کنه! داره حوصله ام رو نسبت به آدم های واقعی اطرافم کم می کنه.... این ها جدا از وقتیه که ازم گرفته می شه و باعث می شه بخش عمده ای از اوقات فراغت محدودم تلف بشه!!!

و من شدیدا سعی دارم با این وابستگی مقابله کنم! یک سری از گروه هام رو حذف کردم, بقیه گروهها رو روی حالت MUTE گذاشتم و بعضی روزها هم اصلا وای فای گوشیم رو روشن نمی کنم. باید بیشتر به زندگی واقعیم برسم و بعد هم به این جا, وبلاگ دوست داشتنیم که هیچ کدوم از این ها نمی تونه و نباید که جاشو بگیره!



+ شدیدا نگران نسلی هستم که از سنین دبستان و پایین تر سرشون تو تبلت و گوشیه! نه بلدن با هم سن و سال هاشون بازی کنن, نه قهر و دعوا! آینده این بچه های دیجیتالی چی قراره بشه؟؟؟ ما که اون همه تو کوچه ها با بچه های فامیل و همسایه خاله بازی و توپ بازی کردیم, عاقبتمون این شد وای به حال اون ها!!!

چند روز پیش دیدم تو ایسنتا گرام یک بچه ده ساله از اقوام یکی ازعکس هام رو لایک کرده!!! یعنی فکم رو نمی تونستم از روی زمین جمع کنم! آخه بچه ده ساله رو چه به گوشی اندروید و اینستاگرام؟؟؟!!!


++ چند وقت پیش یکی از اقوام داشت از یکی گله می کرد که بی معرفته و ما رو گذاشته کنار و کم محلی می کنه و ...آخرش هم گفت:"اصلا دیگه جدیدا پست هم تو لاین می ذارم لایک نمی کنه!!!" بالاخره عصر تکنولوژی و ارتباطات مجازیه دیگه, گله ها و دلخوری ها هم در همین راستا پیش می ره!



نظرات 17 + ارسال نظر
مهتاب۲ سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 06:42 ب.ظ

اره گلی کاملا درست میگی. مثلا خودم میبینم چی باید بنویسم؟ ویا الان دارم با گوشی برات کامنت میذارم واین یعنی وقتی با گوشی هستی پست بی پست. یا فقط خواننده ای یا نهایتش یه کامنت..

انگار ذهنامون قفل شده. خودمم گاهی نوشتنم نمیاد!

اندر احوالات سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 06:49 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

راست می گی کاملا باهات موافقم
و چقدر قشنگ گفتی حسی رو که همه ما درکش کردیم

شیما سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 09:43 ب.ظ

من دنیای وبلاگی رو خیلی بیشتر دوست دارم...ولی حیف که بازارش کساد شده...
اخه چستای یه جمله ای لاین و پیام های مسخره ی واتس اپ به چه دردی میخوره
منم که توی هیچ گروهی اد نیستم اگر هم اد بشم دیلیت میکنم...

ولی من توخیلی گروه ادم که دلم نمیاد دیلیت کنم! دوستشون دارم اما وبلاگ یه چیز دیگه اس!

بهاردخت سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 10:45 ب.ظ http://bahar-dokht.blogfa.com

عالی بود این پست!
خط به خطش حرف دلم بود....
اما اوایل هم که وبلاگ امده بود همون هم کلی ما رو از دنیای واقعی دور کرد!

آره خود وبلاگ نویسی هم آدمو درگیر می کنه اما برنامه های روی گوشی اعتیادش بیشتره خصوصا که همیش در دسترسه!

مامان آویسا سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 11:40 ب.ظ

باهات موافقم خیلی وقتا به دخترم کم محلی کردم بخاطر اینکه سرم گرم چت کردن بود از خودم بدم اومد تقریبا کنار گذاشتم

برای ماها که بچه داریم خیلی خطرناکه!

آفرین سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 11:59 ب.ظ

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
رونق آید باز هم به وبلاگستان غم مخور!
دو روز دیگه همشون خز میشن.

می ترسم این جوری نشه آفرین جان!

دختر خوب چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:30 ق.ظ http://goodgirl1393.blogfa.com/

من وایبر و لاین و اینا ندارم ... خودم سواد رسانه ای آموزش میدادم قبل از اینکه به این روز بیفتم ... تمامه به نکته هایی اشاره کردی که ما تو درسامون میگفتیم ... چمیدونم والا ... هرچی هم به خانواده ها بگی با توجه به سن و سال بچه تکنولوژی رو تهیه کنن گوش نمیدن که ... گلی جون چشم و همچشمی پدر این خانواده ها رو در آورده ...
چه خوبه که اراده داری میتونی ببندیش و کمتر سر بزنی اخه واقعا اعتیاد آوره ...
وبلاگ عالی مستدام ...

این که بچه های کوچیک درگیر این تکنولوژی ها شدن خیلی بده.
دارم سعیم رو می کنم! خیلی کمش کردم!

فلفل چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 01:18 ق.ظ http://felfelane.persianblog.ir

سلام نازی خوبید؟
میدونم توقع بیجاییه ولی امروز رفتم محضر وقت بگیرم برا عقدم محضر داره یه چیزایی گفت که مخم سوت کشید
میشه اگه امکانش هست شماره تون رو داشته باشم چنتا سوال فنی مهندسی بپرسم
ببخشیدا،من شرمندم

من و دخملی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 04:13 ب.ظ

دوستم همون طوری که وبلاگ و ای بوک جایگزین دیدار حضوری شد و کتاب های کاغذی.وایبر و اینستا و واتساپ و غیره هم جای اینارو میگیره.چند سال بعدم یه چیز دیگه میاد جای اونا رو میگیره.برای همینه که همه ی حس های خوب رو داریم از دست میدیم.

این تکنولوژی ها مزیت خیلی دارن اما غرق شدن و اعتیاد بهشون خوب نیست.

مانا-آش شله قلمکار پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 12:46 ق.ظ

کاملا موافقم. من هنوز مثل قدیم دادن کارت و نوشتن یه متن قشنگ رو ترجیح میدم.چقدر قشنگ بود این کار

یادش به خیر!

دختری به نام صبر پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 04:15 ب.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

خواهر.... حرف زدن که سهله
از وقتی که کلاس های درس تموم شده زیاد خودکار هم دستم نمی گیرم!! امروز اومدم دو تا دستور آشپزی رو توی دفترم پاک نویس کنم... آخرش احساس میکردم انگشتم می خواد قطع شه!!! داشتم فکر می کردم زمان دانشجویی چطور یک ساعت و نیم سر کلاس جزوه می نوشتم!!

نوشتن رو که نگو! این جوریپیش بره نوشتن با قلم از یادمون میره کلا!

حکیم بانو پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 04:31 ب.ظ

عصر ارتباطات گند زده به همه چیز. دلم لک زده برای زنده کردن خیلی از خاطرات قدیم.

برای تو پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 05:44 ب.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی
شدیدا با این پستت موافقم می دونی منم دلم نمی خواهد دنیای وبلاگستان کم کم متروکه بشه و سرد و بی روح چون اینجا دوست های عزیزی رو پیدا کردم که واقعا برام ارزشمندن
در مورد ارتباطاتت تکنولوژی هم حق با شما است متاسفانه رابطه ها داره به یک سوی دیگه میره و منم دلم برای دخترکم می سوزه که اون بازی های گروهی اون همه بدو بدو و شادی ها و رو ممکنه هرگز تجربه نکنه

گاهی دلم از این همه سکوت این جا می گیره. یادش به خیر دو سه سال پیش چه دل انگیز بود اینجا...

سارا شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 12:38 ق.ظ http://biadonyabesazim.blogfa.com

اینقدر به خاطر مسائل مالی، محدودیت خرج کردن دارم که با گوشی 5 سال پیشم، بدون مشکل ادامه میدم و فکر خرید گوشیهایی که میشه اینطور استفاده ها رو ازشون بُرد، از کله ام بیرون کرده ام.

خیلی پستت رو دوست داشتم. خیلی واقعی بود.

همین کار درسته!

آقای رگبار شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 01:18 ب.ظ http://www.ragbarhaa.blogsky.com

دقیقا می فهمم چی داری می گی . اما یه حسنی هم این قضیه پیدا کرده . اونایی که دنبال حرفهای عمیق تر و نوشته های اصولی تر هستند میان تو محیط وبلاگ ها !!!

اینم حرفیه!

ساغر 1دختر ورنا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 06:19 ب.ظ http://vornayan.blogfa.com

حرفات خیلی عالی بودن گلی جون

پیام پژوهان شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 01:25 ب.ظ http://payam-pajhoohan.blog.ir

+ شدیدا نگران نسلی هستم که از سنین دبستان و پایین تر سرشون تو تبلت و گوشیه...
.
.
.
آی گفتی!!! یکی از بچه های اقواممون تا میاد خونه ی ما میشینیم باهم pes میزنیم! اون 9 سالشه من 16 !!!!! :))) !!! وقتی من 9 سالم بود باور کنید با انگشتای دستم شخصیت جنگی میساختم درگیر میشدم!!! :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد